عروس زرنگ به طرز دردناکی مچ داماد خائن را گرفت!
دختر جوان هراسان و ناراحت در حالی که قطرات اشک روی گونه اش سرازیر بود به دامن قانون پناه آورده بود تا از خیانتی که همسرش نسبت به او کرده بود رها شود.
به گزارش منیبان؛ دختر جوان با ظاهری بهم ریخته که حاکی از آشفتگی درونش می داد، وارد پلیس امنیت اخلاقی شد. دختر جوان از نحوه آشنایی اش با بهروز شروع کرد. از روزی که شوهرش برای خواستگاری او آمده بود. دختر جوان گفت چون بهروز از فامیل های دور مادرم بود تحقیق چندانی در موردش انجام ندادیم. خیلی زود سور و ساط عروسی برقرار شد. مراسم عقدمان به سادگی برگزار شد.
چند ماهی بیشتر نمی گذشت. در همین زمان کوتاه زن متوجه رفتار غیر عادی همسرش در ارتباط هایی که با هم داشتند شده بود.
هر زمان که با هم تنها بودند با وجود روزهای اول زندگی مشترک، بهروز سرش داخل گوشی بود و در تلگرام مرتب پیام می داد.
اوایل زن چندان توجهی نشان نمی داد تا اینکه کم کم بوهایی از خیانت به مشام زن رسید.
کنجکاوی اش او را به سمت گوشی همسرش کشاند و بعد از اینکه سرکی در گوشی کشید و وارد تلگرام همسرش شد، راز رفتارهای مشکوک همسرش برایش برملا شد.
با نصب یک برنامه به راحتی به پیام های تلگرام همسرش دست پیدا کرده بود. کاش هیچ وقت این لحظات عذاب آور را به چشم خود نمی دید. شریک زندگیش به راحتی با زنان دیگر درارتباط بود. پیام های عاشقانه ایی که با هم رد و بدل می کردند. دل زن را به درد می آورد.
زن با خود فکر می کرد چرا بهروز با وجود اینکه من همسر شرعی و قانونی او هستم و روزهای اول زندگی مشترکمان را می گذرانیم باید با زنان دیگر در ارتباط باشد.
زندگی کردن با چنین آدمی دیگر برایش امکان پذیر نبود ولی هیچ گاه نخواست به واسطه اطلاعاتی که از زنانی که با همسرش داشتند بنیان خانواده آنها را بهم زند.
موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت.
کاش در مورد بهروز بیشتر تحقیق می کرد و بهروز با هوس بازی اش پایه های زندگی تازه بنیانش را به راحتی خراب نمی کرد.