در این روستا قحطی مرد آمده+عکس
وقتی به این روستا بروید متوجه میشوید که کارهای روزمره اکثر زنان این روستا، کارهایی بیشتر مردانه، سخت و طاقتفرسا است.
به گزارش منیبان؛ روستای لیچک ارمنستان (Lichk) بنا به توصیف برخی افراد، مشهور است به روستایی که مرد ندارد. اگر به این روستا بروید میبینید که زنان این روستا، هر روز صبح هنگام طلوع خورشید از خواب بیدار میشوند، شالی دور سر خود میپیچند و مشغول امور روزانه خود میشوند. زنان این روستا در تمام زمینههای یک زندگی روستایی فعال هستند؛ دامپروری، کشاورزی، آسیاب، شخم زدن زمین و غیره.
روستای لیچک ارمنستان
هنگام ورود به این روستا، تا چشم کار میکند زمینهای کشاورزی و روستایی را خواهید دید که لابهلای آنها خانههای کهنه و آجری وجود دارد. در این روستا شاهد سختکوشی زنان هستید، کودکان را در خواب عمیق میبینید و گاهی هم صدای مکالمه تلفنی زنانی با صدای خسته و البته با کمی امید و هیجان را میشنوید؛ امید به آنکه همسران این زنان به زودی برگردند. درست است! آنها همگی همسر دارند، اما این مردان هزاران کیلومتر آن طرفتر و در کشور روسیه، در کارخانهجات و تولیدات صنعتی مشغول کارگری و تلاش نمودن هستند.
زندگی زنان در روستای لیچک ارمنستان
زنان این شهر معمولا این وضعیت را به مدت ۹ ماه از سال تحمل میکنند. وقتی با این زنان همصحبت شوید، در صدای آنها خستگی و در عین حال امید و هیجان برای بازگشت همسرانشان و جمع شدن مجدد خانواده دور هم را خواهید شنید. برخیها هم البته نگران هستند. آن هم به دلیل سفرهای طولانی همسرانشان و نگرانی اینکه هزاران کیلومتر آن طرفتر شاید زندگی دیگری را تشکیل داده باشند! اما همچنان امیدوار، سختکوش و با روحیه هستند.
شرایط کاری مردان این روستا
این شرایط کاری برای مردان روستای لیچک ارمنستان به دلیل اقتصاد وخیم به وجود آمده است و گویا تنها راه چرخاندن زندگی خانواده و خودشان این است که در جایی دور از خانه کاری پیدا کنند، بنابراین آنجا را به مقصد روسیه ترک میکنند و حدودا ۸ الی ۹ ماه معمولا این روستا توسط زنان کنترل و اداره میشود. صبر و قدرت زنان این روستا واقعا مورد تحسین است. بارها از این روستا و از طرف کشورهای دیگر گزارش تهیه شده است.
بازگشت مردان به خانه
زمستانها، گویا ورق روزگار برمیگردد و زمان شادی مفرط و پایکوبی مردم روستای لیچک ارمنستان میرسد، چرا که شوهران این زنان از روسیه برمیگردند و این روستا پر از جشنهای بسیار، عروسیها، جشنهای تولد و مهمانیهای پرهیجان میشود. مردم این روستا در این بازه از زمان در پوست خود نمیگنجند. اما این سه ماه هم انگار با یک چشم به هم زدن تمام میشود، مردان بار دیگر ساک و چمدان خود را میبندند و برای کار عازم روسیه میشوند و باز هم زنان میمانند و امور بسیار زیاد فیزیکی، سخت و طاقتفرسا.