اعتراف باورنکردنی این زن به خیانتش: روزها وقتی شوهرم از خانه بیرون می رفت..!

سوءظن عجیبی همه وجودم را فراگرفته است. شب و روز در خودم فرو می‌روم و به آینده و گذشته ام می‌اندیشم. به اشتباه بزرگی فکر می‌کنم که همه زندگی ام را به تباهی کشاند.

اعتراف باورنکردنی این زن به خیانتش: روزها وقتی شوهرم از خانه بیرون می رفت..!
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان به نقل از فرتاک نیوز: سوءظن عجیبی همه وجودم را فراگرفته است. شب و روز در خودم فرو می‌روم و به آینده و گذشته ام می‌اندیشم. به اشتباه بزرگی فکر می‌کنم که همه زندگی ام را به تباهی کشاند.

اما اکنون حادثه تلخی در زندگی ام رخ داده است که به هیچ وجه نمی‌توانم تصمیم درستی بگیرم و در دو راهی عقل و احساس گیر افتاده ام.

این ها بخشی از اظهارات مرد ۴۵ ساله‌ای است که در پی یافتن راهکاری قانونی وارد کلانتری سیدی مشهد شده بود.

او که ادعا می کرد زندگی‌اش در آستانه فروپاشی قرار دارد، درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده‌ای به دنیا آمدم که پدرم اوضاع اقتصادی مناسبی نداشت .

به همین دلیل همواره داشتن بسیاری از امکانات رفاهی برایم به یک آرزو تبدیل شده بود از سوی دیگر نیز به درس و مشق علاقه‌ای نداشتم و در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم هنوز به قول معروف پشت لبم سبز نشده بود که وارد بازار کار شدم و با دست فروشی و کارگری ساختمان، مخارجم را تامین می کردم، اما هیچ گاه این درآمدهای اندک نتوانست آرزو و رویاهایم را برآورده کند.

آشنایی با مواد مخدر

در همین سال ها بود که برای اولین بار و با تعارف یکی از دوستانم سیگار را لای انگشتانم گذاشتم و خیلی زود با مواد مخدر آشنا شدم. ابتدا به صورت تفننی و پنهانی مصرف می کردم و درگیر تفریح و خوش گذرانی شده بودم

خلاصه به چیزی جز تفریح و رفیق بازی نمی اندیشیدم تا این که بالاخره صبر مادرم تمام شد و اصرار داشت که باید دور معاشرت با دوستانم را خط بگیرم و با ازدواج زندگی جدیدی را آغاز کنم. ۲۸ ساله بودم که مادرم به خواستگاری «هانیه» رفت و ما به طور سنتی با یکدیگر ازدواج کردیم.


ت ت
کدخبر: 178311 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین
  • مرد جوان برای اینکه حضانت فرزندان خردسالش را بگیرد، تصمیم عجیبی گرفت و همسر سابقش را قاتل معرفی کرد اما خیلی زود دستش…