از بچگی چون مورد تجاوز قرار گرفتم خواستم برای انتقام من هم...!
«وقتی ٩ سالم بود مردی فریبم داد و مرا به اتاقکی کشاند و در آنجا به من تجاوز کرد. برای همین یک متجاوز شدم» این ادعای مرد جوانی است که به بهانههای مختلف زنان و دختران را فریب داده و قربانی نقشه سیاهش میکرد.
به گزارش منیبان به نقل از خبر فوری، «وقتی ٩ سالم بود مردی فریبم داد و مرا به اتاقکی کشاند و در آنجا به من تجاوز کرد. برای همین یک متجاوز شدم» این ادعای مرد جوانی است که به بهانههای مختلف زنان و دختران را فریب داده و قربانی نقشه سیاهش میکرد. گفت و گو با متهم را بخوانید.
پرونده ات نشان میدهد که سابقه داری؟
سابقه آزار و اذیت و سرقت از زنان دارم اما چند ماه قبل آزاد شدم.
درس عبرت هم نگرفتی و دوباره تبهکاری را از سر گرفتی؟
اشتباه کردم.
انگیزه ات چه بود؟
انگار میخواستم از دنیا انتقام بگیرم.
چرا؟
وقتی بچه بودم قربانی تجاوز شدم. فکر میکردم با این کار میتوانم انتقامم را از روزگار بگیرم اما اشتباه کردم.
از شگرد سرقت هایت بگو؟
در سایت های مختلف میچرخیدم و زنانی که درخواست کار میدادند را شناسایی میکردم و یا خودم درخواست کار میدادم؛ درخواست کار برای نگهداری کودک یا سالمند.
سپس خانه ای را با مدارک جعلی برای چند ساعت اجاره میکردم.
طعمه هایم را به بهانه کار میکشاندم آنجا و با تهدید به آنها تجاوز کرده و اموالشان را به سرقت میبردم.
چند مورد انجام دادی؟
دقیق یادم نیست میگویند بالای ٣٠ مورد چون آن لحظه ها خودم نبودم.
یعنی چی خودم نبودم؟
چون شیشه یا گل میکشیدم و حال خوبی نداشتم. انگار خودم نبودم و یک سایه یا شبح همراهم بود که میگفت از روزگار انتقام بگیری.
متاهلی؟
بله همسر و بچه دارم اما مشکلی با همسرم ندارم.
برای تهدید طعمه هایت از چاقو استفاده می کردی؟
چاقوکه داشتم اما استفاده نکردم.
اما یکی از شاکی ها زخمی شده بود؟
وای یادم آمد! او را به بهانه نگهداری از فرزندم به خانه کشاندم و وقتی می خواستم به او تجاوز کنم و اموالش را سرقت کنم با من درگیر شد.
معمولا زنان خیلی قوی نیستند اما او قوی بود و بعد فهمیدم ورزشکار رزمی است و مجبور شدم با چاقو ضربه ای به دستش بزنم. اگر نمی زدم او مرا می زد و توان مقابله با او نداشتم.
شاکیان می گویند که از آنها فیلم سیاه هم تهیه می کردی؟
در واقع می خواستم مدرکی باشد تا آنها از ترسشان شکایت نکنند.
اما شاکیان می گویند که تو به بهانه انتشار فیلم سیاه و بردن آبرویشان، از آنها اخاذی می کردی و یا از آنها می خواستی طعمه های دیگری به تو معرفی کنند؟
متهم سرش را پایین می اندازد و سکوت می کند. سپس در حالیکه اشک در چشمانش جمع می شود با بغض می گوید: اشتباه کردم