فساد اخلاقی دوقلوهای پهلوی؛ رابطه پنهانی شاهزاده خانم با سربازان آمریکایی!
علم در خاطرات خود به نقل از هویدا می نویسد: «فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است و در این مورد مثال می آورد که هم اکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیعی مشغول به کار است که یکی به خواهر شاه و دیگری به برادرش و سومی به بنیاد پهلوی تعلق دارد».
به گزارش منیبان؛ در عصر پهلوی سفرهای رسمی و غیر رسمی درباریان ردیفی مهم از هزینه های کشور را تشکیل میداد. گاهی آنان مسافرتهای خصوصی خود را نیز سفری رسمی جا میزدند تا خرج سفر را دریافت نمایند، یا خریدهای شخصیای که به عنوان کالای مورد نیاز دربار تلقی میشد. دادن هدایای متعدد و گوناگون به میزبانان و دریافت حق ماموریتهای هنگفت و استفاده از هتلهای گران قیمت تنها گوشه هایی از هزینهها بود. گاهی اوقات هزینههای حاشیهای مثل باخت قمار در کازینوها و دید و بازدید از شهر، محل یا افراد مشهور سینمائی و تاریخی مبالغ سنگینی را تشکیل میداد. انجام سفرهای متعدد خارجی نوعی تفاخر محسوب میشد. به همین دلیل سفرهای بهاره ، تابستانه و زمستانه تعریف شده بود. معمولاً اینگونه سفرها به صورت دسته جمعی یا خانوادهای صورت میگرفت که باعث بالا رفتن مجموع هزینهها میشد. در این بین سفرهای فرح و شاه جایگاه خاص خودش را داشت که به مراتب از تشریفات بیشتری برخوردار بود زیرا وی ملکه ایران به حساب میآمد و بطور طبیعی باید از تشریفات بیشتری برخوردار باشد تا با سفر سایرین تفاوت داشته باشد.
محمدرضا و دیدارهای دور از چشم فرح با زنان مشهور!
سفرهای شاه و فرح به دو صورت بود یکی سفرهای رسمی و سیاسی که گاهی اوقات فرح نیز همسفر محمدرضا بود. نوع دیگر سفرهای آنها مسافرتهای تفریحی در داخل و خارج از کشور بود. عمده سفرهای تفریحی به سواحل شمالی کشور و در کنار دریا و بیشتر در تابستان انجام میشد. در این سفر تعداد زیادی از درباریان همراه میشدند و بعضی وقتها میهمانهای خارجی نیز برای دیدار سیاسی یا تفریح با شاه در شمال حضور داشتند. مهمترین سفرهای تفریحی شاه و فرح به اروپا و آمریکا بود و سفرهای سالانه به سنموریتس به ویژه در ایام برف و برای انجام اسکی در کوههای آلپ و خوشگذرانی و عیاشی در هتلهای شش ستاره یا کاخ سوورتا با مبلغ چهار میلیون فرانک برای خرید و همین مبلغ برای تجهیز آن و.... در همین ایام شاه برای بولهوسیهای خود دیدارهای محرمانه و دور از چشم فرح با زنان مشهور داشت!
مدت زمان زیادی از سال به اینگونه سفرها اختصاص مییافت و گاهی به دو یا سه ماه طول میکشید. این زمان برای یک فرد مسئول بسیار زیاد و چه بسا اتفاقات مهمی در کشور رخ دهد اسدالله علم در طول سفر شاه در خارج از کشور دائماً با او در تماس بود و درباره اوضاع و احوال کشور به شاه گزارش میداد. سفرهای عیاشانه و طولانی مدت محمدرضا حتی باعث ناراحتی و نگرانی وزیر دربار شاهنشاهی میگردید و زبان به اعتراض و انتقاد به شاه میگشود: «... ضمناً عرض کردم زودتر تشریف بیاورند، دیگر مسافرت اعلیحضرت طولانی شده است. نمیدانم خوششان خواهد آمد یا نه ....»
در چند صفحه بعد موضوع مراجعت به کشور را یادآوری میکند: «مجدداً تأکید کردم که باید پیش از عید غدیر خم مراجعت فرمایند. من آنچه احساس میکنم با صراحت و تأکید به شاهنشاه هم عرض میکنم و هیچ ترسی ندارم که ناخوشایند خواهد افتاد.» به جرأت می توان گفت که خاندان پهلوی رکوردار مفاسد مالی و اخلاقی در طول دوران تاریخ ایران است. باز به جرات می توان گفت که یکی از مهمترین عوامل انحطاط و فروپاشی سلطنت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، فساد و گسترش مفاسد اجتماعی، فحشا و گسترش مراکز گناه و خوش گذرانی از سوی خاندان پهلوی بود.
گر چه فساد مالی و اخلاقی خاندان پهلوی به خصوص پهلوی دوم بر آشنایان با تاریخ این دوره پوشیده نیست، اما رسالت رسانه ای ایجاب می کند که به افشاگری مفاسد خاندان پهلوی پرداخت، تا نسل جوان امروز متوجه شود که این خاندان پلید چه سوء استفاده های مالی و اخلاقی را در جامعه و فرهنگ ایران زمین مرتکب شده است.
خوشبختانه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با توجه به اسناد ساواک و گزارشاتی که جمع آوری کرده است، کار مهمی را در خصوص افشاگری مفاسد خاندان پهلوی انجام داده است و با ارایه اسناد و مدارکی ابعاد گوناگون مفاسد مالی و اخلاقی خاندان پهلوی همچون زمین خواری، فرار از مالیات، انحصار اقتصادی، فساد اخلاقی، قمار، مصرف و قاچاق مواد مخدر، شراب خواری، تجملات، هزینه های هدایا و جشنها و مهمانی ها و سفرهای تفریحی را افشا کرده است.
دخترانی که محمد رضا با آنها رابطه داشت/ چرا فوزیه از ایران رفت
سابقه فساد اخلاقی محمدرضا پهلوی، به دوران تحصیل در مدرسه «له روزه» فرانسه بر می گردد. محمدرضا در این مدرسه با یکی از دختران خدمتکار رابطه داشت که مجبور شد به عنوان حق السکوت 5000 فرانک به این خدمتکار پرداخت کند.پس از بازگشت محمدرضا به ایران، به دستور رضاخان، فیروزه که در دربار همه او را زیباترین زن تهران می شناختند، به عمارت محمدرضا منتقل شد و ارتباط او با محمدرضا تا زمان ازدواج با فوزیه ادامه داشت.محمدرضا پس از ازدواج با فوزیه نیز این اخلاق زشت (زن بازی) را کنار نگذاشت؛ به طوری که یکی از دلایل جدایی فوزیه از وی پس از تولد دخترش، بی بند و باری محمدرضا و ناپایبندی او به قوانین زندگی مشترک بود.
محمدرضا در هنگام زندگی با فوزیه، با دختری به نام دیوانسالار هم رابطه داشت و در لوس آنجلس خانه ای وسیع و زیبا با امکانات مدرن در اختیار او گذاشته بود. اما ماجرای فرار فوزیه از ایران به مصر نیز شنیدنی است؛ ماجرای فرار فوزیه، زیر سر اشرف و ارنست پرون بود که گزارش رابطه فوزیه با شخصی با نام امامی را به شاه دادند. فوزیه پس از کشف این رابطه به مصر رفت و دیگر حاضر به بازگشت نشد. فرار فوزیه باعث شد تا محمدرضا با آزادی بیشتری با زنان ارتباط داشته باشد و به بی بند و باری خود ادامه دهد.
اشخاصی همچون فردوست، شمس، علم، اشرف، عبدالرضا و هوشنگ دولو مأموریت داشتند که زنانی که خوش تیپ و به سبک اروپایی بودند به شاه معرفی کرده و آپارتمانهایی در تهران برای آنها دست و پا کنند تا شاه بتواند با زنان جوان خلوت کند.
وقتی ثریا محمدرضا را تهدید کرد
محمدرضا تا قبل از ازدواج با ثریا با پروین غفاری که به پری مشهور بود، ارتباط داشت اما بعد از ازدواج با ثریا، از سوی همسر جدیدش تهدید شد که اگر روابط نامشروع خود را متوقف نکند، کار آنها به طلاق خواهد کشید.محمدرضا شاه در خلال مسافرت به کشورهای خارجی، نیز دست از عادت زشت خود بر نمی داشت و مدتی را در مصاحبت با دختران معرفی شده از سوی دوستان خود می گذراند و به آن ها هدایای گران قیمت از جمله انگشتر الماس می داد. علم که محرم محمدرضا بود، در خارج و داخل، با هزینه های گزاف ماموریت داشت که زنان و دختران جوان را برای مصاحبت با شاه معرفی کند. رفتار زشت و بی بندو باری محمدرضا شاه گاهی برای او گران تمام می شد؛ مثلاً در یک سفر رسمی به آمریکا، هانری بایرود- مدیر کل وقت وزارت خارجه آمریکا- در یک ضیافت از ثریا تقاضای رقص می کند و در ضمن رقص از ثریا درخواست قرار ملاقات می کند.
زن بارگی محمدرضا باعث شد تا از دومین همسر خود (ثریا) نیز جدا شود اما پس از ازدواج با فرح نیز شاه همچنان رفتار زشت خود را ادامه داد. در دوران زندگی با فرح، شایعات زیادی از دخترانی بر سر زبان ها بود که شاه را عاشق دل خسته خود معرفی می کردند. این شایعات گاه شاه را مجبور به تهدید آن ها می کرد.
دستوری که شاه به گمرک فرودگاه برای زنان زیبا داد
روزنامه «ناسیونال استار» آمریکا در 8 جولای (17 تیر 1354) در مقاله ای به عادت زشت «زن بارگی» شاه پرداخت و نوشت: «شاه به مسئولین گمرک دستور داده است که هر گاه یک زن زیبا در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده شد، ایشان را مطلع نمایند. به دنبال آن نیز امکان دارد به کاخ دعوت شود».
ملاقات محمدرضا با این زنان به قیمت بسیار گران تمام می شد و شاه مجبور بود که هدایایی گرانبهایی که بیشتر آنها جواهر بودند به این زنان اهدا کند؛ مثلاً در یکی از این ملاقات ها شاه هدیه ای به یک بازیگر تئاتر به نام «گریس کلی» آمریکایی می بخشد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشته است. محمدرضا شاه تا آخرین لحظات عمرش که بیماری به سراغش آمده بود، روحیه «زن بازی» خود را حفظ کرد و معروف است که در پاناما، نوریه گا در مقام رئیس سازمان امنیت پاناما که مسئول محافظت از جان شاه بود، چنین موقعیت هایی را فراهم می کرد و برای او زن می آورد.
فساد اخلاقی سایر افراد خاندان پهلوی و مقامات دولتی
نه تنها محمدرضاشاه سوابق زیادی در مفاسد اخلاقی دارد، بلکه سایر افراد این خاندان و مقامات دولتی نیز سوابقی از مفاسد اخلاقی دارند؛ فردوست در گزارشی کامل از شراب خواری و زن بارگی و رقابت بر سر تصاحب فواحش از سوی دو تن از مقام های شیراز به نام های «آریانا» و «ورهرام» برای شاه تهیه می کند و شاه پس از رویت گزارش می گوید: «منطقه جنگی تفریح لازم دارد».
فرح و مادر شاه با چه مردانی در ارتباط بودند
فرح دیبا – آخرین همسر شاه – نیز سوابقی از مفاسد اخلاقی دارد؛ او با شخصی موسوم به جودی، رابطه داشت که حتی پس از خروج شاه و فرح از ایران، این ارتباط در مکزیک نیز ادامه داشت. از دیگر اعضای خاندان پهلوی که سوابقی در مفاسد اخلاقی دارد، مادر شاه بود که به عنوان کسی که با نگهبانان کاخ سر و سری داشت، شناخته شده بود. اشرف در فساد اخلاقی مانند سایر رذایل، رکورددار خاندان پهلوی بود.
ازدواج اشرف
اشرف در 1317 به اصرار پدر و علیرغم میل باطنی اش با علی قوام پسر ابراهیم قوام ـ قوامالملک ـ ازدواج کرد. البته اشرف قبل از ازدواج زمینه فساد داشت و این نکته را بسیاری از درباریان و افراد نزدیک به او مورد اشاره قرار داده اند. اما ازدواج با علی قوام را یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در بی بند و باری و گرایش های فسادآلود وی می دانند. از جمله ارتشبد فردوست در این مورد می نویسد: «ازدواج اشرف با علی قوام در زندگی اشرف عواقب وخیمی گذارد. البته قبل از ازدواج با علی می دانستم که اشرف آمادگی زیادی برای فساد دارد... ازدواج با علی قوام در اشرف یک عقده شدید [به وجود آورد] و این روحیه او را تشدید کرد... »
روحیات علی قوام هم این وضعیت را تشدید کرد. زیرا وی موجودی بشدت فرصت طلب بود و بیشتر از اینکه به نفس ازدواج و زناشویی و کانون خانواده بیندیشد، در فکر منافعی بود که پیوند با دربار برایش مهیا می ساخت. او به هیچ وجه در اندیشه وظایفش به عنوان یک شوهر نبود. اشرف در خاطرات خود به این نکته اشاره می کند و می نویسد: «شوهرم از این بی علاقگی و یا از اینکه بین ما هیچگونه محبتی وجود نداشت، به هیچ وجه ناراحت نبود. چنین می نمود که او به همین راضی است که رسماً شوهر دختر شاه باشد. او کمترین توجهی به این نداشت که ما باید با هم زندگی زناشویی واقعی داشته باشیم... »
با حمله متفقین به ایران و تبعید رضاشاه، شمس پهلوی و شوهرش فریدون جم به همراه فاطمه پهلوی و برادرهایش در معیت رضاخان به جزیره موریس در اقیانوس هند رفتند و اشرف به همراه شوهرش در تهران ماند. رفتن پدر و اشتغالات برادرش در کارهای مملکتی موجب شد تا اشرف از آزادی عمل بیشتری در ارتباط با مردان برخوردار باشد.
رابطه اشرف با سربازان امریکایی به صورت ناشناس
اشرف پهلوی هم در شمار زنان و دخترانی بود که بی پروا به باشگاه آمریکایی ها می رفت و با سربازان آمریکایی رابطه برقرار می کرد. خودش در این مورد می نویسد: «در اولین سال های پس از رفتن پدرم به تبعید، تغییرات مهمی در زندگی من ایجاد شد. با وجود آنکه ما در دوره ای پر از اضطراب زندگی می کردیم، حضور این همه خارجی در تهران سبب شده بود که این سالها برای من به صورت دوره ای برای کشف و شناخت چیزهای تازه درآمد. شهر تهران فعالیت و جنب و جوش بیشتری پیدا کرده و در پیرامون ماطنین موسیقی و زبان های گوناگون به گوش می رسید. افکار و عادات و رسوم خارجی کم کم شروع به خودنمایی می کرد، با وجود آن که من آدم محتاطی هستم و در آن زمان با عده معدودی روابط خصوصی داشتم، بی اندازه کنجکاو بودم بدانم دیگران چگونه زندگی می کنند و افکار و احساسات آنان چیست؟ با از بین رفتن کنترل شدیدی که پدرم نسبت به ما اعمال می کرد و در شرایط حاد و پر فراز و نشیب دوران جنگ، من آزاد بودم که برنامه روزانه ام را آن طوری که خودم می خواستم تنظیم کنم. . . با در نظر گرفتن شیفتگی خاصی که به فرهنگ غربی پیدا کرده بودم، هنگامی که شنیدم... سربازان آمریکایی به پایگاه امیرآباد خواهند آمد، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم... دلم می خواست یک شب را بدون دردسر و دور از تشریفات رسمی در چنین مجلسی بگذرانم. از این رو... [به صورت ناشناس] به امیرآباد می رفتم... رابطه سربازان آمریکایی نسبتاً گرم و دوستانه بود...»
ازدواج اشرف با احمد شفیق
در بهمن 1320 که فوزیه همسر اول شاه به حالت قهر عازم مصر شد، اشرف به درخواست برادرش با فوزیه همسفر شد. اما سفر اشرف به مصر و مشاهده میهمانیها، باشگاههای شبانه، مجالس رقص و مشروبخواری و معاشرتها و معاشقههای درباریان مصری، اشرف را بیشتر از گذشته، بیقید و بند ساخت. اشرف در سفر به مصر عاشق یک کارمند اداره بیمه به نام احمد شفیق شد و او را به تهران آورد و در اسفند 1322 رسماً با وی ازدواج کرد. به دنبال این ازدواج، شفیق به اصرار اشرف از ملیت مصری خود دست کشید و ملیت ایرانی پذیرفت.
هیچ قماربازی به پای اشرف نمی رسید
انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمیرسید. «از مشکلات اخلاقی اشرف قماربازی مفرط او بود... اشرف بیشتر شبهای تابستان در رستوران دربند، بساط قمار راه میانداخت و زمستانها هم این بساط در کاخ اختصاصی به راه بود.» اشرف چنان در قماربازی خود را صاحب انحصار میدید که به گزارش ساواک «جلسات قمار دربار شاهنشاهی که قبلاً در کاخ اختصاصی برقرار میشد به کاخ والاحضرت اشرف پهلوی منتقل گردیده و روزهای چهارشنبه هر هفته اعضاء خاندان جلیل سلطنتی پس از صرف ناهار تا پاسی از شب به بازی مشغول میگردند.» در این جلسات، قمار نه به عنوان یک بازی و تفریح، بلکه به عنوان برد و باخت جدی صورت میگرفت. طبق همین گزارش «والاحضرت شاهپور محمودرضا مبلغ 5/2 میلیون ریال باختهاند.» نقش اشرف در قماربازی دربار، نقش یک تشویق کننده بود و حتی «محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت میکرد و سپس او را تشویق و تحریک میکرد.»
اشرف وقتی به خارج از کشور میرفت نیز یک مشتری دائم قمارخانههای اروپا بود. در سال، 1331 که هنوز فساد دربار به اوج خود نرسیده بود، به گزارش ساواک اشرف در تعطیلات عید نوروز «در یکی از قمارخانههای پاریس مبلغی در حدود سیصد و پنجاه هزار ریال باخته بود.» در اواخر عمر رژیم اشرف بیشتر اوقات خود را در قمارخانههای اروپایی میگذراند. این زندگی شخصیت دوم دربار شاهنشاهی ایران بود.
دربار پهلوی به رغم همه شعارهای مبارزه با مواد مخدر، خود به آن آلوده بود . حتی رضا شاه نیز به مواد مخدر معتاد بود .همسرش ملکه مادر بر این داستان شگفت اعتراف دارد: «رضا مطابق عادت معمول صبحها که از خواب بلند میشد، به اندازهی یک پشت ناخن تریاک استعمال میکرد و ایضاً شبها هم.»
اشرف، دوست هر مرد زیبا و دشمن هر زن زیبا
فردوست معتقد بود که اشرف، دوست هر مرد زیبا و دشمن هر زن زیباست. علم نیز در خاطرات خود می نویسد: «تیمسار «م» در جلسه ای با وزیر دارایی، مخارج مداواهای خاص افسران ارتش اعزامی به خارج را در مقایسه با هزینه های فسق و فجور اشرف، مثل قطره ای در برابر اقیانوس می داند».
معشوقه های اشرف
افرادی همچون پرویز راجی، لئون پالاچیان ارمنی، گلسرخی و همچنین جوانی که او را آجودان پادشاه یوگسلاوی معرفی می کردند، از جمله معشوق های اشرف بودند. درباره فساد و بدنامی اشرف همین بس که نشریه تایمز در ژانویه سال 1350 ش ، اشرف را راس هرم فساد خاندان پهلوی معرفی کرد. حمیدرضا – برادر کوچکتر شاه- نیز سوابقی زیادی در مفاسد اخلاقی دارد؛ او معتاد به هروئین بود و زنان بدکاره و کاباره ای را به خانه می آورد. هما-همسر حمیدرضا- نیز معتاد به هروئین و بدکاره بود و حمیدرضا از او به عنوان وسیله ای برای تامین مقاصد خود اعم از تهیه هروئین و جمع کردن زنان زیبا به دور خود، استفاده می کرد.