کارمند بانک با فداکاری، جان پسربچه را نجات داد
سگ وحشی، کودک ۸ ساله را به کما برد
کارمند بانک وقتی متوجه حمله سگ به پسر بچه شد، جانش را به خطر انداخت و پسر هشتساله را نجات داد. پسر هشت ساله به خاطر شدت جراحات به کما رفته و مرد فداکار از ناحیه دست زخمی شد که تحت درمان است.
به گزارش منیبان، اسماعیل هشت ساله که از یک چشم نابیناست، عصر ۳۰بهمن با پسر همسایهشان از خانهشان در روستای الله آباد شهر زارچ از توابع استان یزد بیرون آمدند تا بازی کنند.
از روی کنجکاوی و غافل از حادثهای که در انتظارشان است، وارد ساختمان نیمهکارهای شدند که سگی به او حملهور شد.
یکی از اهالی با دیدن این صحنه، به سمت سگ رفت و پسر بچه را نجات داد. اسماعیل به بیمارستان رهنمون یزد منتقل شد که به خاطر شدت جراحات در کماست.
کودک، ضایعاتجمعکن بود
مصطفی سلمانی، مدیر روابطعمومی شهرداری زارچ در این باره به جامجم گفت: بررسیهای اولیه نشان داد دو کودک برای جمع کردن ضایعات به آن ساختمان رفته بودندکه یکی از آنها گرفتار سگ شده و یکی از اهالی او را نجات دادهاست. به نظر میرسد آن سگ صاحب داشته و بعد از فرار به این ساختمان آمده است. با توجه به این که آن سگ تهدیدی برای اهالی روستا بود، آتشنشانان با شلیک تیر، جان سگ را گرفتند.
پدر اسماعیل که با کارگری هزینه زندگی خود و خانواده پنج نفرهاش را تامین میکند هنوز نگران وضعیت سلامت فرزندش و هزینههای درمانی است که در توان او نیست. وی میگوید: من وخانوادهام اهل زاهدان هستیم و دو سال است در روستای ا... آباد زارچ استان یزد زندگی میکنیم. سه پسر دارم که اسماعیل، دومین بچهام است و از ناحیه یک چشم نابیناست. آن روز سر کار بودم که تلفنی به من خبر دادند پسرم دچارحادثه شده است. اسماعیل برای تیله بازی با پسرهمسایه ازخانه بیرون رفته و وارد ساختمان نیمه کاره شدهاند. اگر فداکاری یکی از اهالی نبود این سگ پسرم را کشته بود. پسرم ضایعات جمعکن نبود و برای بازی از خانه بیرون رفت. پزشکان به ما گفتند اسماعیل زنده میماند. اما زمان بیشتری باید تحت درمان باشد و هزینههای درمانش بالاست. از مردم و مسؤولان شهر میخواهم برای ادامه درمان او به خانوادهام کمک کنند.
قهرمان نجات اسماعیل
این حادثه تلخ یک قهرمان دارد؛ علیرضا کریمی. او کارمند بانک و پدر پنج فرزند است که با فداکاریاش جان اسماعیل را نجات داد. او درباره روز حادثه میگوید: آن روز از محل کارم بیرون آمده و راهی خانه شدم که در میان راه با مرد موتورسواری روبهرو شدم که درخواست کمک داشت. وقتی به سمتش رفتم، فهمیدم پسر خردسالی داخل ساختمان نیمهکاره گرفتار سگ شده وجان او در خطر است. یک قلاده سگ از نوع ژرمن بود. پاهای پسر هشت ساله راگرفته و زخمیاش کرده بود. جان خودم دیگر مهم نبود. خودم بچه داشتم و حس پدرانهام به من شجاعت داد و وارد ساختمان نیمهکاره شدم.
وی افزود: باسگ درگیر شدم و توانستم پسر را از چنگ آن حیوان نجات دهم. صورت کودک بهشدت زخمی شده بود. سگ به من حمله و مرا هم زخمی کرد. با صدای فریادهایمان مردم سر رسیدند. سگ رهایم نمیکرد و روی سینهام نشسته بود. هر لحظه بیم آن را داشتم که دوباره به پسر خردسال حمله کند. در همان گیرودار بودم که مرد موتورسوار، چوبدستی را سمتم انداخت و با آن چوبدستی، ضربههایی به سر سگ زدم که رهایم کرد. پسربچه را به بیمارستان انتقال دادند و واکسن هاری زدم و زخمهایم را در خانه درمان کردم. روز بعد از حادثه امام جمعه شهرمان تلفنی جویای حالم شد که از او خواستم همراه مسؤولان کمک کند که روند درمان اسماعیل زودتر به نتیجه برسد و بتوانند با جراحی زیبایی صورتش را ترمیم کنند.
منبع: روزنامه جام جم