پیامدهای طردشدگی اجتماعی کودکان کار
یک پژوهشگر علوم رفتاری و روانشناختی گفت: متاسفانه تفکری ناصحیح به دنبال آن است که کودکان کار را جدا از جامعه تعریف کند و آنها را به سوی طردشدگی اجتماعی هدایت کند. درحالی که طردشدگی اجتماعی سبب محروم شدن این کودکان از مشارکت در نهادهای اجتماعی شده و نقض حقوق انسانی و مدنی آنان است.
به گزارش منیبان؛ از چهارراه کودک آترینا اورعی، پژوهشگر علوم رفتاری و روانشناختی است که در حال حاضر در مدرسه اقتصاد لندن در حال تحصیل است. او مخالف جداسازی کودکان کار از جامعه است و معتقد است این موضوع سبب طردشدگی این کودکان و در آینده منجر به بروز رفتارهای مجرمانه خواهد شد.
اورعی در گفتوگو با چهارراه کودک درخصوص نحوه رفتار با کودکان کار و همچنین نحوه برخورد با درخواستهای این کودکان در فضاهای شهری گفت: قبل از هرچیزی باید به این نکته پرداخت که متاسفانه تفکری ناصحیح و نادرست در ذهن بسیاری از افراد حاضر در جامعه ایرانی نقش بسته که کمتر به آن دقت میکنیم، این تفکر به این شکل است که اساساً کودکان کار را دیگر جزئی از جامعه نمیدانیم و آنها را به سوی طرد شدگی اجتماعی هدایت کردهایم.
این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که طرد شدگی اجتماعی چیست و در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد، گفت: طردشدگی اجتماعی به معنای محروم شدن از مشارکت در نهادهای اجتماعی و نقض حقوق انسانی و مدنی تعریف شده برای شهروندان است و به تعریف دیگر به معنای فرآیند جدایی و گسست فرد از اجتماعات و سازمانهای اجتماعی است. این موضوع زمانی اتفاق خواهد افتاد که فرد به دلیل محرومیت و نوع تفکرغلطی که در ذهن افراد جامعه نقش بسته ، تعلق خاطر خود را به شهر و شهروندانش از دست میدهد. باید دانست و آگاه بود طردشدگی اجتماعی منجر به آماده شدن بستری برای وقوع آسیبهای اجتماعی از لحاظ رفتاری و روانشناختی میشود که تبعات جبران ناپذیر زیادی را به همراه خود میتواند داشته باشد.
او ادامه داد: مصداق بارز این موضوع هم کودکان کاری هستند که در برخی از مواقع رفتارهای پرخطر از خود نشان میدهند. بروز این رفتارها ناشی از آسیبهایی است که ریشه در ساختارهای روانشناختی آنها دارد، امّا دلیل اصلی این است که طردشدگی را به صورت کامل احساس کردهاند و نیاز تعلق خاطرشان کاملاً سرکوب شده است.
این پژوهشگر حوزه علوم رفتاری با اشاره به این موضوع که ما مولودهای پدیده طرد شدگی اجتماعی را محکوم میکنیم امّا به سراغ دلیل پیدایش این پدیده نمیرویم، تصریح کرد: در سراسر دنیا، تمامی دولتها برای هزینههایی گزافی که در راستای ایجاد امنیت انجام میشود تا میزان آسیبهای اجتماعی، جرم و جنایت کاهش یابد، گلهمند هستند. امّا حاضر نیستند بخش کمی از این هزینهها را طی یک برنامه بلند مدت برای کاهش مولودهای این پدیدهها صرف کنند.
اورعی ادامه داد: پس هنگامی که کودک کار به دلیل فقر، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین نوع تفکر نادیده گرفتن این افراد در سطح اجتماع از جامعه طرد میشود، به سوی بستر بزرگ وقوع آسیبهای اجتماعی هدایت خواهد شد. براساس پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته، همبستگی رفتاری بین افرادی که نیاز تعلق خاطر و نیازهای روانشناختی آنها در جامعه پاسخ داده نمیشود وجود دارد و آنان به سوی انجام رفتارهای پرخطر و آسیب زا و رفتارهایی که از آنها به عنوان جرم و جنایت یاد میشود، کشیده خواهند شد.
این پژوهشگر علوم رفتاری و روانشناختی در ادامه با اشاره به این موضوع که مسئله کودکان کار موضوعی بغرنج است، یادآور شد: زمانی که کودکان کار هیچ آموزشی نمیبینند و در جایگاهی قرار میگیرند که به آنان به مثابه افرادی بی ارزش و بی معنا برخورد میشود، سریعتر از آنچیزی که فکر کنیم به سمت بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانی و بزرگسالی سوق داده خواهند شد.
اورعی در پاسخ به این سوال که راهکار مقابله و جلوگیری از طردشدگی افراد به خصوص کودکان کار چییست، عنوان کرد: در تمامی موضوعها و مسائل بین رشتهای علوم اجتماعی، راهکاری به جز اقدام در دو مدل و الگو تعیین شده وجود ندارد. این موارد عبارتند از مدل فشار "از بالا به پایین" و "از پایین به بالا". مدل "از بالا به پایین" مربوط به حوزه سیاست گذاری عمومیست که تحمیل منافع ذی نفعان صورت بگیرد و طرحهایی باید ارائه شود تا طی یک فرایند و پروسه به نتیجه مطلوب برسد. امّا مدل فشار"از پایین به بالا" مرتبط با حوزه کمپینها، مطالبه گری است، کمپینهایی که با اشاعه فرهنگ برخورد صحیح با این کودکان در پی آسیبزدایی و مقابله با رفتارهای ناصحیح است.
او در ادامه با پاسخ به این سوال که نوع واکنش به درخواستهای کودکان کار در فضاهای شهری و محیطهای کاری باید به چه شکلی باشد؟ تصریح کرد: زمانی که کودک کاری به سمت شما میآید و درخواستی دارد قبل از این که واکنش عصبی نشان دهید باید این موضوع را در نظر گرفت که آیا اساساً این کودک به صورت آگاهانه فعالیتهای خود را انجام میدهد؟ یا خیر. در بیشتر مواقع این درخواستها از سر آگاهی نیست، بلکه مجموعهای از رفتارها است که او آموزش دیده و کمترین آگاهی را روی عملکردهای خود ندارد. در نتیجه نباید خشم خود را به کسی که در مقابل ما فقط بر اساس رفتارهای آموخته شدهای که هیچ نوعی آگاهی در رابطه با آن ندارد، نشان دهیم.
اورعی در پاسخ به این سوال که در مواجه با این رفتارها باید به چه نحوی عمل کرد، گفت: من شخصاً ریشه این مشکل را در فقر و طردشدگی این افراد میدانم در نتیجه اولین کاری که انجام میدهم صحبت با این افراد است. قبل از بروز هر واکنشی باید دانست که با چه هویتی صحبت میکنیم. اگر آن فرد اسمی دارد بپرسیم و اگر نیازی دارند آن را جویا شویم. باید فردی که احساس طرد شدگی دارد را از طریق قائل بودن هویت مستقل برای او و اصالت بخشیدن به هویتی که دارد، این حس را آرام آرام از بین ببریم و به او اجازه بدهیم که مطالبه خود را بیان کند.
وی در خصوص پرداخت وجه و کمکهای نقدی که گاهی از اوقات کودکان کار طلب میکنند نیز یادآور شد: نوعی بدبینی و شکاکی در این زمینه وجود دارد و همواره سوالاتی در این خصوص برای افراد به وجود میآید که آیا این پول صرف امورات خود کودک میشود یا کسی دیگر اورا مجبور کرده است که پول طلب کند. در این خصوص باید درست وصحیح عمل کرد، اگر زمانی مسجل شود که این پول برای خود کودک و یا حتی خانواده او هزینه میشود، پرداخت وجه مشکلی ندارد، اما نه اینکه این وجه را مستقیما به کودک یا حتی خانوادهاش بدهند، این موضوع سبب میشود تا کودک میل به ماندن در همین وضعیت را داشته باشد.
این پژوهشگر علوم رفتاری ادامه داد: این مبالغ و هر نوع کمکی را میتوان به نهادهای موثر و مورد اعتماد فعال دراین حوزه اختصاص داد تا صرف اموری نظیر توانمندسازی کودکان کار و خانوادههای آنان شود. حتی خود شهروندان نیز میتوانند بخشی از زمان مازاد خود را به این موضوع اختصاص داده و با سازمانهای مردم نهاد همراه شوند.