خشکسالی یا ترسالی؟ مساله این است
کارشناس حوزه محیط زیست و عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران گفت: «جلوی طبیعت را شاید نتوان گرفت اما جلوی سوءمدیریت منابع آبی را میتوانیم و باید بگیریم. بنابراین بهتر است مقامات مسئول به جای این دست پیشبینیها که ایران وارد دوره طولانی خشکسالی یا ترسالی شده یا نه، به فکر مدیریت بحران آب باشند.»
به گزارش منیبان، روزنامه فرهیختگان نوشت: «رئیس سازمان زمینشناسی بهتازگی در اظهار نظری گفته است که «ایران وارد یک دوره خشکسالی ۳۰ ساله شده!» البته به گفته وی این دوره خشکسالی از حدود ۲۰ سال پیش شروع شده و اکنون آثارش را در کشور میتوانیم مشاهده کنیم.
این اظهار نظر البته اولین ادعای ورود ما به دوران چنددههای خشکسالی یا ترسالی نبوده و نیست. در سالیان گذشته همراه با افزایش و کاهش حجم بارندگی در کشور دائما مقامات و کارشناسانی را داشتهایم که ادعای ورود به دوران ترسالی یا خشکسالی بلندمدت یا پایان دورهای چنددههای و ورود به دوره بلندمدت دیگری را داشتهاند. علیرضا شهیدی، رئیس سازمان زمینشناسی، البته در نقد آنهایی که مدعی ورود ایران به دوره ترسالی بودند، گفت: «در گذشته برخیها تا مقداری بارندگی زیاد میشد، میگفتند نه ما دوره خشکسالی بلندمدت نداریم و ترسالیها این نظریه را که ایران در دوره خشکسالی ۳۰ ساله است، نقض میکند. در صورتی که میبینیم در برخی سالها یک مقدار بارندگیها بیشتر بوده اما این دلیل بر این نیست که دوره ترسالی آغاز شده باشد.»
این که چنین پیشبینیها یا اگر بخواهیم از واژه دقیقتری استفاده کنیم، چشماندازها و سناریوهای بلندمدت آبوهوایی یا چند دهساله میتوانند واقعیت و مبنای علمی داشته باشند، بحثی جدا و قابل بررسی است اما وجود همین اظهارات متناقض بهتنهایی نشاندهنده آن است که اساسا پیشبینیهای بلندمدت چندان قابل اعتنا نبوده و نیستند. دیروز دوران خشکسالی تمام شده بود و وارد دوره بلند ترسالی شده بودیم، امروز دوران ترسالی یکباره به سر آمده و مجددا اسیر خشکسالی شدهایم! اگر بخواهیم به این دست اظهار نظرهای کلی ضریب بدهیم، فردا هم احتمالا وارد دوره چند دهساله دیگری خواهیم شد. امروز رئیس سازمان هواشناسی مدعی میشود دوره خشکسالی ۳۰ ساله است؛ در صورتی که چهار سال پیش از این، داود پرهیزکار، رئیس وقت همین سازمان، گفته بود: «درباره ادعاهای مربوط به ۲۰ یا ۳۰ ساله بودن دوره خشکسالی در ایران، باید گفت هیچیک از این اظهار نظرها علمی نیست و مبنا ندارد. جای تاسف است که برخی کارشناسان داخل و خارج کشور به جای پذیرش شرایط آبی موجود در ایران، برنامهریزی برای سازگاری با اقلیم کشور و جلوگیری از توسعه ناپایدار چنین نظرات غیر علمی مطرح میکنند. آنچه در دنیای امروز مطرح است و در جوامع علمی جهان مورد توجه قرار میگیرد «گرمایش جهانی» و اثرات ناشی از آن است.»
اینکه مقامات یک سازمان واحد که مرجع اصلی و کارشناسی آبوهوای کشور است، در طول سالیان مختلف چنین اظهارات متناقضی را طرح میکنند، نشان میدهد این اختلاف نظرها به طریق اولی در سایر دستگاهها که نه مرجع کارشناسی در این حوزهاند و نه صلاحیت تخصصی کافی در این زمینه دارند، نمیتوانند قابل اعتنا باشند. در همین رابطه قصد داریم تعدادی از اظهار نظرها درباره حضور یا ورود ایران به دوران طولانی خشکسالی یا ترسالی در سالیان اخیر را بازخوانی و با کمک کارشناسان، صحت و امکان طرح این دست پیشبینیها و نظریهپردازیها را بررسی کنیم.
ادعاهایی مبنی بر ورود ایران به دوره ترسالی بلندمدت
همزمان با افزایش قابل توجه حجم بارندگی در سال ابتدایی سال ۱۳۹۸ علیاکبر رائفیپور، فعال مجازی، ششم فروردین سال ۱۳۹۸ با انتشار فیلمی از سخنرانیهای خود مدعی شد ایران بیش از دو سال است که وارد دوره ترسالی ۳۰ساله شده است! او گفته بود: «بیش از دو سال است که فریاد میزنم ما وارد دوره ترسالی «۳۰ساله» شدهایم و بارندگی و سیل خواهیم داشت اما دولتیها چون دنبال علمکردن گفتمان «خودکفایی کشاورزی مزخرف است» بودند در رسانهها جا انداختند: آب هست ولی کم است تا راه برای واردات غذا باز شود.»
این فعال مجازی بعد از این در تکمیل ادعاهایش گفت: «آب هست ولی کم است، جملهای غلط است. دوره ۳۰ساله خشکسالی ما تمام شده است. ما دورههای چند هزار ساله داریم تا دورههای ۱۲-۱۱ساله. جریانهای اقیانوس اطلس شمالی بهشدت دو سال است که فازشان منفی شده، یعنی دمایش آمده پایین. دو سال قبل پیشبینی کردم، هیچکس به مردم اینها را نمیگوید...»
سیدرمضان موسوی، کارشناس زمینشناسی، اردیبهشت ۱۳۹۸ مدعی ورود ایران به دوره ترسالی شده و این موضوع را با رسانهها نیز در میان گذاشته بود. وی مدعی بود: «کشور ایران در فلات خشک واقع شده و جزء مناطق کمبارش است و طی یک دوره سه تا چهاردهه با خشکسالی روبهرو بوده و از سال گذشته این دوره با بارشهای بیشتر گویا به پایان رسیده و با توجه به شواهد، نظریه آغاز دوره ترسالی بعید به نظر نمیرسد. با اجرای عملیاتهای مربوط به حفاظت آبوخاک، ترمیم زخمها و رفع تجاوز بر حریم عرصهها و پدیدههای طبیعی نظیر رودخانهها، جنگلها، مراتع و سواحل میتوانیم شاهد بهرهبرداری کامل از باران در دوره ترسالی باشیم.»
اما مهمتر از سایر اظهار نظرها شاید اظهار نظر مستقیم وزیر نیروی وقت در فروردین ۱۳۹۸ باشد؛ نقل قولی که مستقیما در رسانه خبرآنلاین منتشر و توسط حسامالدین آشنا، مشاور رسانهای رئیسجمهور وقت، نیز بازنشر داده شد. رضا اردکانیان، وزیر نیروی وقت، گفته بود: «کشور را برای ترسالیهای شدید پیش رو آماده کنیم.» او معتقد بود: «پدیده تغییر اقلیم درحال تحمیلشدن به کشور ماست؛ به طوری که پس از گذر سالهای خشک شدید بلافاصله ترسالیهای شدیدی رخ میدهد.»
اهمیت این نقل قول، تایید و بازنشر آن در این بود که مراجع دولت وقت رسما نظریهپردازیهای اشخاصی مثل علیاکبر رائفیپور را تایید کرده و آن را در عرصه رسمی و عمومی نشر دادند.
ادعاهای ورود ایران به دوره بلندمدت ترسالی البته محدود به همان سال پر از بارش ۹۸ نشد، اسماعیل کهرم، بومشناس و مشاور رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست، در اردیبهشت ۱۳۹۹ در اظهار نظری مدعی شد: «ایران امسال وارد ترسالی شده است؛ چرا که از سال آبی گذشته تاکنون بارشهای فراتر از نرمال را شاهد بودیم و همچنان میبارد. سیستم آبوهوایی کشور تحت تاثیر سیستم آبوهوایی اقیانوس اطلس قرار گرفته است و به احتمال بسیار زیاد نزدیک به ۱۵تا ۱۶ سال بارشهای بیش از ۲۴۰ میلیمتر و ترسالی خواهیم داشت.»
به اعتقاد او ایران پس از یک دوره خشکسالی شدید در ۱۵ سال گذشته، دست کم برای ۱۵ سال ترسالی را پیش رو دارد. در ادامه و در اردیبهشت ۹۹، جهانگیر پرهمت، قائممقام ستاد توسعه آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری وقت و حسین اردکانی از کارشناسان هواشناسی، هر دو ورود به دوره ترسالی را تایید کردند.
روزنامه وطن امروز هم در گزارشی به تاریخ اول اردیبهشت ۹۹ بار دیگر مدعی ورود ایران به دوره ترسالی شد. در این گزارش آمده بود: «خبرهای سیل و خسارتهای سیلاب دیگر شگفتی ندارد و جزء اخبار عادی در ایران محسوب میشود، چون مدتی است ایران از خشکسالی عبور کرده و در مرحله مدیریت منابع آب ناشی از نزولات بیسابقه قرار دارد. این در حالی است که کارشناسان محیط زیست مورد حمایت دولت هنوز باور ندارند ایران وارد دوران ترسالی شده است. تقریبا هفتهای نیست خبر سیل و سیلاب در ایران منتشر نشود و چند سال است خسارتهای سیل وارد مرحله بحران شده اما برخی کارشناسان کالجرفته که در دولت دوازدهم دارای جایگاه بالایی در سازمان محیط زیست هم بوده و هستند، نتوانستند این دوران را پیشبینی کنند و حتی با دیدن سیلهای بیسابقه در کشور و بحران سیلاب باز هم از مواضع خود کوتاه نمیآیند و عبور از خشکسالی را باور ندارند.»
سردار جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، نیز خرداد همان سال در جمع دانشجویان دانشگاه هوافضای سپاه در پاسخ به این سوال که آیا ایران عملا وارد دوره ترسالی شده است، گفت: «سوالی که کشور با آن مواجه است، این است که آیا این تغییرات اقلیمی مختص به سال ۹۸ است یا این تغییرات طی سالهای آتی نیز ادامه خواهد داشت؟ آیا عملا کشور وارد دوره ترسالی شده است؟ البته طی روزهای گذشته رئیس سازمان هواشناسی اظهاراتی داشت که حاکی از آن بود که ما هنوز در دوره خشکسالی هستیم و وارد دوره ترسالی نشدهایم. بنابراین برنامههایی که برای مدیریت کشور در دوره ترسالی و خشکسالی اتخاذ میشود، متفاوت است. به عنوان مثال سیاستهای دوره خشکسالی، کممصرفکردن آب، ذخیرهسازی آب پشت سدها و برنامههایی متناسب با آن دوره است و طبیعتا اگر وارد دوره ترسالی شده باشیم، باید بر عکس آن عمل کنیم و سیاستهای متناسب با دوره ترسالی توسط مسئولان اجرا شود.»
ادعاهایی مبنی بر ورود ایران به دوره خشکسالی بلندمدت
علیرضا شهیدی، رئیس سازمان زمینشناسی، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ گفت: «ایران وارد یک دوره خشکسالی ۳۰ساله شده است، این دوره خشکسالی از حدود ۲۰ سال پیش شروع شده و اکنون آثارش را در کشور میتوانیم مشاهده کنیم. در گذشته برخی تا مقداری بارندگی زیاد میشد، میگفتند: «نه ما دوره خشکسالی بلندمدت نداریم و ترسالیها این نظریه را که ایران در دوره خشکسالی ۳۰ساله است، نقض میکند.» در صورتی که میبینیم در برخی سالها یک مقدار بارندگیها بیشتر بوده اما این دلیل بر این نیست که دوره ترسالی آغاز شده باشد.»
پروفسور کردوانی، پدر علم کویرشناسی ایران در فروردین ۱۴۰۰، ضمن هشدار ورود ایران به یک خشکسالی طولانیمدت، تاکید کرده بود که در آینده استانهای گیلان و مازندران هم قابل استفاده نخواهند بود و آب ایران تمام خواهد شد. او گفته بود: «ایران به دلیل گرمای کره زمین در خشکسالی به سر میبرد. از سوی دیگر چاه و سدسازیهای متعدد انجام شده است. میزان آب در شهرها و استانهای کشور یکی پس از دیگری تمام میشود و روزی فرامیرسد که دیگر استانهای اصفهان، کرمان، تهران و ... آب ندارند و در آینده گیلان و مازندران هم قابل استفاده نیستند و آب ایران تمام میشود. در کشور به دلیل افراط در مصرف با کمآبی مواجه هستیم. ایران به دلیل گرمای کره زمین در خشکسالی به سر میبرد. از سوی دیگر چاه و سدسازیهای متعدد انجام شده است.»
ماهنامه پیشه و تجارت در فروردین ۱۳۹۷، با استناد به گزارشی از ناسا خبر داده بود: «ناسا در گزارشی مهر تاییدی بر بحران خشکسالی در ایران بهویژه حاشیه خلیج فارس مطرح کرد. ناسا تاکید کرده این اتفاق در ۳۰ سال آینده رخ خواهد داد. گزارشی که ناسا از وضعیت گرمایش جهانی و خشکسالی ارائه داده، اصلا گزارش خوشایندی نیست و کسب رتبه چهارم برای ایران از بین ۴۵ کشوری که در معرض خشکسالی شدید قرار دارند هم اصلا رتبه خوبی نیست. بعید نیست بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند.»
صادق ضیاییان، رئیس مرکز ملی خشکسالی، شهریور ۱۳۹۸ در واکنشی نسبت به ادعاهای ورود ایران به ترسالی گفت: «خشکسالی در انتظار ایران است» و خبر از افزایش ۱/۵ تا ۷ درجهای هوای ایران تا ۸۰ سال آینده داد. این اظهار نظر البته در واکنش به برپایی جشن ترسالی توسط عدهای از کارشناسان و مقامات وقت بود اما با این حال تلویحا خبر از وقوع یک خشکسالی بلندمدت و چنددههای میداد.
کریم عباسپور، دکتری علوم طبیعی، محقق و رئیس گروه خاک، آبهای زیرزمینی و زباله در موسسه فدرال علوم و تکنولوژی مرتبط با آب سوئیس، سال ۱۳۹۶ در مصاحبهای با رسانه خبرآنلاین احتمال وقوع دوره خشکسالی در ۳۰ سال آینده کشور را بسیار بالا دانسته بود. او در توضیح ادعای خود گفته بود: «شرایط خشکسالی در ایران تحت تاثیر هر دو عامل تغییر اقلیم و عدم مدیریت است. از سال ۱۹۷۷ بارندگی کاهش یافته، این در حالی است که با افزایش دما روبهرو بودهایم. آنچه مسلم است افزایش دما همراه با افزایش مصرف آب در بخشهای مختلف کشاورزی، شرب و صنعت است و کاهش بارندگی تامین این حجم تقاضای آب را با مشکل روبهرو کرده است. فراوانی وقوع دورههای خشک (دوره خشک، ۲۰۰ روز متوالی با بارش کمتر از دو میلیمتر در نظر گرفته شده است) در دوره آماری گذشته (۲۰۱۲-۱۹۷۷) و برای آینده تا سال ۲۰۵۰ نشان داده شده است. همان طور که مشخص است، احتمال وقوع دوره خشک در آینده بهشدت افزایش پیدا میکند.»
پیشبینیهای طولانیمدت و چنددههای مبنای علمی دارند؟
احد وظیفه، کارشناس هواشناسی و رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره مبنای علمی این دست پیشبینیها گفت: «آمار بارش عمدتا مربوط به هواشناسی و بخشهایی از وزارت نیرو است. اطلاعات در ایستگاههای هواشناسی مطابق استانداردهای سازمان جهانی هواشناسی پایش، ثبت و نگهداری میشوند. ما ایستگاههای بلندمدت داریم مثل ایستگاههای مهرآباد، آبادان، تبریز و بندرعباس که در قالب ایستگاههایی در مراکز استانها هستند و آمارهای بلندمدت و بالای ۵۰ تا ۶۰ سال دارند.
این که میگویند کشور در دوره خشکسالی یا ترسالی قرار دارد، با توجه به دو شاخص بارش و دما بوده و بر اساس ارزیابی دادههای چندین سال اخیر است. البته طبیعتا هر چه به سالهای دورتر بازگردیم ضریب خطا افزایش پیدا میکند، به این خاطر که تعداد دادهها کمتر میشود. الان ما چیزی حدود ۵۵۰ ایستگاه سینوپتیک یا همدیدی داریم که ایستگاههای پایه هواشناسی در کشور است اما سههزار ایستگاه بارانسنجی هم داریم که دوره آماری و عمقشان کوتاهتر است. زمانی بود که کشور ۵۰ ایستگاه همدیدی بیشتر نداشت و شاید اولین ایستگاهی که افتتاح شد، همین ایستگاه آبادان بود. پس امروز دقیقتر میتوانیم داده تولید کرده و آنها را تحلیل کنیم.
ایران به طور کلی در میان کشورهای کمبارش است و تنها استانهای شمالی و ساحلی در حدود متوسط بارش جهانی، بارندگی دارند؛ آن هم تنها گیلان و نه مازندران. و در سایر نقاط کشور بارندگیها به مراتب کمتر از میانگین جهانی است. بیشتر نقاط کشورمان تا یکچهارم کمتر از متوسط بارش جهانی بارندگی دارند. بارش متوسط جهانی حدودا هزار میلیمتر در سال است و متوسط کشور ما حدود ۲۳۰ میلیمتر است. البته کشورهای خاورمیانه خیلی کمتر از ما بارندگی دارند به این خاطر که کویری هستند، مثلا عربستان حدود ۶۰ تا ۹۰ میلیمتر بارندگی دارد، عراق، سوریه و کشورهای دیگر هم همینطور هستند. اگر رشتهکوههای البرز و زاگرس نبودند، احتمالا ما هم کشوری شبیه عربستان بودیم. البته همین متوسط بارش سالانه ما نوسانات زیادی هم دارد. به عنوان مثال در سال ۱۳۷۱ بارش متوسط کشور ۳۴۲ میلیمتر بود اما در یک سال دیگر مثل سال آبی ۱۳۹۹ بارش متوسط کشورمان ۱۳۴ میلیمتر بوده است. تفاوت حجم بارش بین این دو سال خیلی زیاد است. اختلاف بین این دو عدد حدود ۲۰۰ میلیمتر است. در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ نیز شاخص بارش سالانه بیش از ۳۰۰ میلیمتر بود اما در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ خشکسالی داشتیم و میانگین بارش بسیار پایینتر از متوسط نرمال کشورمان بود. همین الان ۲۷ درصد پایینتر از حد نرمال هستیم، پس ما علاوه بر آنکه یک کشور کمبارش در جهان هستیم، مقدار بارش تجمعیمان هم بین سالهای مختلف نوسان زیادی دارد.»
معلوم نیست بر چه اساسی گفتهاند دوره خشکسالی ۳۰ ساله است
این کارشناس هواشناسی در ادامه صحتسنجی ادعاهای خشکسالی بلندمدت در کشور گفت: «البته من نمیدانم دوستان بر چه اساسی گفتهاند دوره خشکسالی ۳۰ ساله است و ۱۰ سال دیگر هم ادامه دارد. چون این را نمیشود پیشگویی کرد. البته تغییرات دمایی در آمارهای جهانی نشان میدهند کشور ما به طور میانگین دو درجه افزایش دما پیدا کرده است و بخشی از آن قطعا به سبب افزایش دمای جهانی است که متاثر از تغییرات اقلیمی در دنیاست. بخشی از آن هم به سبب توسعه شهرها و آثار محیط شهری روی سنجندههای ایستگاههاست. بالاخره زمانی دور و اطراف ایستگاهها که اکثرا در فرودگاهها هستند، جنگل و بیابان بود و حالا با خانههای مسکونی احاطه شدهاند، به این پدیده اثر جزیره گرمایی شهری گفته میشود.
از سوی دیگر میانگین بارش سالانه ما نیز نسبت به ۵۰ سال اخیر حدودا ۴۰ میلیمتر کاهش پیدا کرده است و اگر ۲۷۰ میلیمتر بود الان ۲۳۰ میلیمتر است، پس به طور میانگین سالی یک میلیمتر کاهش پیدا کرده است. اما بررسی این آمارها و مدلهای اقلیمی بیشتر برای پیشبینیهای فصلی است و بیشتر بارشهای فصلی را میتوان از این طریق پیشبینی کرد. باقی سناریوها یا چشماندازهای چنددههای را نمیتوان پیشبینی کرد. البته میتوان گفت به طور کلی روند دما در ایران افزایشی بوده و روند بارندگی به دنبال آن کاهشی بوده و خواهد بود اما نوسانات بین سالهای مختلف زیاد است. نوسانات بارش میان سالهای مختلف ما مرتبط با یکسری از شاخصهای برونپیوندی است که ارتباط بین جو و اقیانوس را برقرار میکنند و اگر این شاخصها تغییر فاز بدهند که عموما ۲-۳ سال یک بار این اتفاق رخ میدهد، مقدار بارش تجمعی ما نیز تغییر میکند. مثلا شاخص نوسان جنوبی واقع در اقیانوس آرام در صورتی که دمای آب زیر ۲۶ درجه سلسیوس باشد، فاز سرد است و اگر بالای ۲۶ درجه سلسیوس باشد، فاز گرم است. تجربه ثابت کرده در فازهای سرد شاخص نوسان جنوبی، بارشهای پاییزی ما معمولا کمتر از متوسط هستند البته این نیز مثل قبل نیست و به صورت نسبی رخ میدهد.
در هر حال این شاخصها روی امواج هواشناسی که زمین را دور میزنند، موثر هستند و گفتنی است ما دو سال گذشته را در فاز سرد شاخص نوسان جنوبی بودیم. این نوسان بین فازهای سرد و گرم جنوبی حدود هفت سال طول میکشد اما بر این اساس هم نمیتوان به طور قطعی دورههای خشکسالی و ترسالی را پیشبینی کرد. با این حال در دو دهه گذشته دورههای خشکسالی ما بیشتر از ترسالیها بوده است. در مورد دما لازم است یادآور شویم هیات بینالدولی تغییرات اقلیمی یا IPC نهادی است که گزارشها را جمعبندی و ارزیابی میکند. این گزارشها پیشبینی میکنند میانگین دمای جهانی نسبت به عصر صنعتیشدن دو تا سه درجه سانتیگراد افزایش پیدا میکند یا در یک سناریوی بدتر حدودا چهار تا شش درجه افزایش پیدا میکند، در بدترین حالت این افزایش تا هشت درجه است. در تمام این سناریوها مناطق جنبحارهای مثل ایران که زیر ارضهای میانی کره زمین قرار دارند و اغلب مناطق بیابانی دنیا هم در این محدوده واقع شدهاند، بارندگی کمتری خواهند داشت و روند بارش در این مناطق کاهشی خواهد بود. متاسفانه بر اساس این شاخصها شاهد روند خوبی نخواهیم بود.»
عضو انجمن مخاطرات محیطی: ادعای خشکسالی ۳۰ ساله را تکذیب میکنم
محمدرضا محبوبفر، کارشناس حوزه محیط زیست و عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران، در گفتوگویی با «فرهیختگان» با تکذیب گفتههای اخیر رئیس سازمان هواشناسی، گفت: «بهتازگی شهیدی، رئیس سازمان زمینشناسی، به بحث ریزگردها اشاره داشت و البته به درستی اظهار کرد که ۷۰ درصد از ریزگردها منشأ داخلی دارند و به علت خشکی منابع آب به وجود آمدهاند. حالا این منابع آب میتوانند رودخانهها باشند، دریاچهها باشند یا تالابها... از طرفی او اعلام کرد ایران وارد یک دوره خشکسالی ۳۰ ساله شده است و تاکید هم داشت که این دوره خشکسالی ۳۰ ساله از حدود ۲۰ سال پیش آغاز شده و تا یکدهه دیگر ادامه خواهد داشت و آثار آن در کشور قابل مشاهده است. به تازگی گزارشی هم آمده است که از کاهش ۵۰ درصدی بارشها در هفت حوضه آبخیز کشور خبر میدهد.
در ابتدا باید گفت این که ما پیشبینی کنیم ایران وارد دوره خشکسالی یا ترسالی شده، امکانپذیر است؛ چراکه بر اساس آمارهای کلان بارشها در ایستگاههای هواشناسی در شهرهای مختلف، میتوان این کار را انجام داد اما من میخواهم صحبتهای اخیر شهیدی را تکذیب کنم؛ چرا که اگر شما آمار بارشها در ۳۰ سال اخیر را مشاهده کنید، نوسانهای بارشی زیادی را مشاهده خواهید کرد، به طوری که در ماههایی تا ۳۰ درصد کاهش داشتهایم و در ماههای دیگر بیش از ۳۰ درصد افزایش بارش داشتهایم. این نوسانات یک روند طبیعی است، در هر نقطهای از جهان، افتوخیز بارشها یک روند طبیعی بوده و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. معنی روند طبیعی نیز همین ۱۰ تا ۳۰ درصد نوسانی است که الان اتفاق میافتد. از طرفی باید بگوییم بارشهای ایران بیش از سه برابر متوسط بارش در خاورمیانه است، اما در خاورمیانه الان چند کشور با بحران آب مواجه هستند؟ به عنوان مثال در عربستان و امارات متحده عربی که بارشهایشان یکسوم بارشهای ایران است، از بحرانهای منابع آبی عبور کرده و خودشان به صادرکنندگان آب و تکنولوژی آب تبدیل شدهاند.»
مقامات مسئول به جای این پیشبینیها به فکر مدیریت بحران آب باشند
محبوبفر در ادامه گفتههایش توضیح داد: «در ایران از سالهای پیش از انقلاب تا امروز آنقدر که توسعه نامتوازن، نامتعادل و ناپایدار اتفاق افتاده است، مصرف آب از میزان بارشها فزونی یافته و سبقت گرفته است. به طور کلی توسعهای که طی ۵۰ سال اخیر در کشورمان اتفاق افتاده است، فراتر از توان اکولوژیکی سرزمین ایران بوده و متاسفانه نگاه دولتمردان به توسعه، یک توسعه خیالی، معکوس یا شاید توهم توسعه بوده است. الان میگویند بارش در حوضههای آبخیز کشور ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است، در صورتی که چنین چیزی غیر ممکن است و اگر به دادههای سازمان هواشناسی طی ۳۰ سال گذشته مراجعه کنید، چنین چیزی را نشان نمیدهد. نهایت چیزی که میتوان گفت یک کاهش ۱۰ تا ۳۰ درصدی است که با نوسانات جبران میشود، به عنوان مثال در فروردین امسال ما شاهد یک کاهش محسوس در بارندگی بودیم که در اردیبهشت خوشبختانه جبران شد. متاسفانه مصرف آب از بارشها سبقت گرفته و همین مساله به بحران خشکسالی و بیآبی دامن میزند. خشکسالی سرزمینی در سال جاری تشدید هم شده ولی به این خاطر است که دولتمردان دائما بر طبل توسعه میکوبند، منظورشان هم از توسعه، توسعه صنایع آببر است؛ توسعهای فراتر از توان اکولوژیکی کشور!
پس از انقلاب زمینهای زیر کشت کشاورزی در استان اصفهان چیزی حدود ۴۰ هزار هکتار بود اما حالا بالاتر از ۵۰۰ هزار هکتار است، این در حالی است که بارشها روند ثابتی داشته یا همراه با افتوخیز ۱۰ تا ۳۰ درصدی بودهاند. این حجم مصرف آب خارج از توان و ظرفیت جایگزینی آبهای سطحی و زیرزمینی است. مساله دیگر آن است که ما در بودجه سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ برداشتهای جدیدی را روی منابع آبی سطحی و زیرزمینی تعریف کردیم که حاصلشان سدسازیها و طرحهای انتقال آب است. این سدسازیها بهتنهایی موجب تبخیر ۶۰ و ۷۰ درصد ذخیره آبهای پشت سدها خواهد شد و در طرحهای انتقال آب نیز تا ۳۰ درصد در کانالهای انتقال آب، هدررفت آب داشتهایم. جلوی طبیعت را شاید نتوان گرفت اما جلوی سوءمدیریت منابع آبی را میتوانیم و باید بگیریم. بنابراین بهتر است مقامات مسئول به جای این دست پیشبینیها که ایران وارد دوره طولانی خشکسالی یا ترسالی شده یا نه، به فکر مدیریت بحران آب باشند.»