مروری بر حوادث تاریخی؛
قتل در شب خواستگاری خواهر
دو برادر که به هواخواهی از پدر دوئل مرگباری را رقم زده بودند، پس از 48 ساعت فرار، تسلیم پلیس شدند.
به گزارش منیبان؛ این جنایت خونین در شب خواستگاری خواهر این دو پسر به وقوع پیوست. در خیابان استخر تهرانپارس درگیری خونینی بین چند جوان درگرفت و جنایتی هولناک رقم خورد. با مخابره این جنایت هولناک به بازپرس مدیرروستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران، تیمی از کارآگاهان پلیس همراه وی خود را به محل درگیری رساندند و در بررسیهای میدانی پی بردند در این دوئل مرگبار پسر 25 سالهای به نام علیرضا زخمی شده و هنگام انتقال به بیمارستان تهرانپارس بر اثر شدت جراحات وارده و خونریزی جان باخته است.
همزمان بازپرس پرونده به تیمی از کارآگاهان دستور داد برای رمزگشایی جنایت خونین واردعمل شوند. کارآگاهان در ادامه تحقیقات دریافتند شب حادثه علیرضا با دو دوستش سوار خودرویی سفیدرنگ وارد خیابان استخر شده و ابتدای کوچه بیدمجنون دست به رفتارهای عجیبی زده است.
همزمان مرد 52 ساله به نام حسن که خانهاش ابتدای کوچه قرار دارد، به وی اعتراض کرده اما قربانی به این مرد بیاحترامی کرده و پسران حسن به نامهای مهدی و محمد در هواخواهی از پدر، با علیرضا درگیر شدهاند و وی را به قتل رساندهاند که دو برادر بلافاصله با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتهاند.
کارآگاهان با همین سرنخها ابتدا پدر فراریها را بازداشت کردند و وی را تحت بازجویی گرفتند. حسن در اعترافاتش گفت: شب حادثه قرار بود برای دخترم خواستگار بیاید، در این بین که منتظر آمدن خانواده خواستگار دخترم بودیم ناگهان صدای فریادهای جوانی به گوشم رسید، وقتی در حیاط را باز کردم تا ببینم چه شده است با علیرضا و دو دوستش روبهرو شدم که ناسزاگویی میکردند. از او خواهش کردم محل را ترک کند اما بیفایده بود و به من حملهور شد و با چاقویی که در اختیار داشت انگشت میانی دست چپم را زخمی کرد، ناگهان دو پسرم مهدی و محمد وقتی دیدند دستم خونآلود شده به سمت علیرضا رفتند و با هم گلاویز شدند.
در حالی که تجسسها برای دستگیری قاتلان فراری ادامه داشت که دو برادر با پای خود نزد پلیس رفتند و خود را تسلیم کردند. مهدی در بازجوییها گفت: شب حادثه قرار بود برای خواهرمان خواستگار بیاید که قربانی جلوی خانهمان آمد و فریادزنان آرامش محل را به هم ریخت. پدرم نیز برای حفظ آبرو از او خواست سکوت کند و از آنجا برود که ناگهان با چاقویی به پدرم حملهور شد، من و برادرم نیز در دفاع از پدرم به علیرضا حملهور شدیم.
من با میلهای که داشتم ضربهای به سرش زدم ناگهان او نقش زمین شد و در این بین چاقویی را از جیبش درآورد که به برادرم محمد ضربهای بزند که همزمان محمد چاقو را از دستش گرفت و چند ضربه به وی زد سپس با هم از محل فرار کردیم. محمد نیز گفت: من چاقویی همراه نداشتم و وقتی دیدم مقتول میخواهد با چاقو به من ضربه بزند آن را گرفته و ضربهای به او زدم.
منبع: ایران