مهدی مطهرنیا: روزنامههای «کُد دار» در تهران برای رقبای سیاسی ایران کار میکنند
کارشناس مسائل بین الملل معتقد است که روزنامههای «کُد دار» در تهران برای رقبای سیاسی ایران کار میکنند
به گزارش منیبان، «شائبه ترور جان بولتون»، «ترور سلمان رشدی» و ... بخش زیادی از اخبار سیاسی و بینالمللی را به خود اختصاص داده است. این قبیل اتفاقها همزمان با تعیین تکلیف «برجام» از جانب طرفین این توافقنامه رخ دادهاند. بههمین دلیل برخی از تحلیلگران دیپلماسی رای به این میدهند که «تندرویها» و طرحهای ترور این چند روز ریشه در مخالفت با «توافق هستهای» بین ایران و غرب یا بهتر است؛ بگوییم بین «ایران» و «آمریکا» دارد. بههمین منظور اینکه فضای سیاسی داخل ایران چه واکنشی به این تحرکات نافرجام و فرجام تروریستی داشته باشد، میتواند تاثیری مستقیم و غیرقابل انکار در روند احیا یا مرگ احتمالی برجام داشته باشد.
برخی گروههای سیاسی متوجه شرایط حساس فعلی نیستند
این شرایط حساس اما انگار برای برخی گروههای سیاسی و رسانههای مهم و تاثیرگذار چندان اهمیتی ندارد. چرا که آنها با گمانهزنی درباره ترور نویسنده مرتد سلمان رشدی و شایعه اقدام تروریستی علیه بولتون، خواسته یا ناخواسته فرصت دمیدن در ساز «ایرانهراسی» را به بدخواهان و مخصوصا آمریکا و اسراییلیها میدهند.
مهدی مطهرنیا در اینرابطه بهطور جدی هشدار میدهد که ادامه روند حمایتی از این قبیل حوادث شرایطی را میتواند به وجود بیاورد که حتی در صورت احیای برجام هم نتوانیم گرهای از گرههای کور موجود را باز کنیم.
آنچه در ادامه میخوانید؛ مشروح گفتوگوی «دیدهبان ایران» با این استاد دانشگاه، آینده پژوه و تحلیلگر مسایل بینالملل است:
*آقای مطهرنیا! تحرکات جریانات تندرو که در نهایت منجر به ایرانهراسی میشود را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
- در این ارتباط باید به سطوح گوناگون اشاره کرد؛ در واقع درباره مانعتراشیهای داخلی که گاها به ایرانهراسی هم منجر می شود. نظام جمهوریاسلامی ایران نظامی است که بر اساس مفروضات خاصی شکل گرفته است. یکی از این مفروضها این است، آنچه که اهمیت دارد «وحی الهی» و تبعیت از وحی الهی برابر عقل سیاسی است. بهگونهای که وحی الهی را مطلق و عقل کل میدانند و بدینترتیب بر آن میشوند که بر اساس این عقلانیت دینیای که خود بر آن تفسیر و مصداق میکنند، خود را حقیقت مطلق بدانند و دیگران را کفر مطلق معرفی کنند. همچنین از طرف دیگر خود را «دارالسلام» و بقیه را «دارالکفر» میخوانند. بر اساس این منطق؛ در تعارض میان عقل دینی و فهم از آن، عقل سیاسی و ادراک آن را قدر میدانند . همچنین در تعارض میان عقل سیاسی و عقل دینی، عقل دینی را رجحان میبخشند.
* برخی واکنشهای داخلی به ماجرای ترور سلمانرشدی را میتوان در تداوم همین نگاه دانست؟
- بله! در وضعت کنونی با طرح ترور سلمانرشدی و همچینن برنامهریزی برای بولتون، پمپئو و ... این سخن به میان میآید که فتوای امام خمینی(ره) را منطبق با فتوایی مذهبی و منطبق با عقل ناشی از این منطق دانسته و هرگونه عقلانیت سیاسی و مباحث ناشی از آن را رد میکند. پس باید گفت، بر این اساس در توئیتها و برخوردهای خود این معنا را مورد توجه قرار میدهد. از اینکه بگذریم، وارد عرصهای میشویم که بهرهبرداری از این منطق را در چارچوب عقل سیاسی و برنامهریزی برای این معنا مورد توجه قرار میدهد. یعنی وقتی در غرب، آن هم در نیویورک فردی با پیشینه معین در فضای مجازی و به اشتراک گذاشتن عکسهایی مشخص 34 سال بعد از آن فتوا؛ این اقدام را انجام میدهد، باطبع میتواند موضوعی مهم و مورد توجه برای رسانهها و سیستمهای سیاسی و امنیتی باشد.
پس وقتی در تهران، نه تنها در فضای مجازی بلکه از طریق روزنامههای کد دار، معنا دار و تعریفشده در فضای سیاسی ایران این معنا اتخاذ میشود، رقبای سیاسی نظام میتوانند بهرهبرداری مطلوبشان را از این فضا ببرند. یعنی میتوانند حرکات رادیکال را مورد توجه سیستم سیاسی مستقر در ایران معرفی کنند. به این معنا که سیستم را به توجه به رویکردهای ایدئولوژیک در عرصه رفتار و عمل سیاسی متهم کنند.
افراطیگری فضا را برای دشمنان نظام باز میکند
* این حالت چه تبعاتی میتواند برای پرونده مهم هستهای داشته باشد؟
- ما نباید با ندانمکاری و اصرار به افراطیگری فضا را برای بدخواهان نظام و کشور برای تخریب مهیا کنیم. زیرا این رفتارها در نهایت منجر به این خواهد شد که پرونده مربوط به حمایت از «تروریسم» که اتهام واهی غرب علیه ایران است؛ به موازات مباحث هستهای آنهم در زمانی بسیار بسیار خطیر که تصمیمگیری در مورد برجام در وین در جریان است خود را به نمایش بگذارد و زمینهای ایجاد میشود تا حتی در صورت پذیرش برجام، با باز شدن پرونده بعدی در عمل هیچ اتفاقی جدی در ارتباط با تهران و در مسیر بازگشایی حرکت ایران در نظم منطقهای و همچنین مناسباتمان با نظام بینالملل رخ ندهد.
منبع: دیده بان