آیتالله العظمی مکارم شیرازی: مطالبه گری دانشجویان سلب نشود
آیتالله العظمی مکارم شیرازی گفت: باید مراقب بود تا فضای علمی دانشگاه به آنجا منتهی نشود که ابتدایی ترین شرط هدایت و راهیابى که تحقیق و جستجوگرى و مطالبه گری است از دانشجویان سلب شود.
به گزارش منیبان، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مناسبت 16 آذر روز دانشجو یادداشتی حاوی سخنان این مرجع تقلید درخصوص دانشجویان منتشر کرده است که عینا به شرح زیر است:
«سخن گفتن از دانشجویان، سخن گفتن از میلیونها نفر است، زیرا آنچه به دانشجویان عرضه می شود عرضه به اقشار بسیار گسترده ای از مردم است.[1] بازخوانى تاریخ انقلاب نشان می دهد دانشجویان از جمله عوامل کلیدی پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می آیند؛ دانشجویانی که در کنار دیگر اقشار مردم با دست خالى در مقابل ارتش نیرومند زمان شاه ایستادند و پیروز شدند. و هم اکنون نیز در رشد و پیشرفت جامعه ی اسلامی نقش انکار ناپذیری ایفا می کنند.[2]
لیکن در این میان و با گذشت زمان و آمیختن سلیقه ها و افکار شخصى و گرایش هاى مختلف و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى جوانان و دانشجویان این مرز و بوم، این روح زلال که از فطرت پاک نشأت می گیرد با عبور از مغزهاى برخی جریانات غرب زده تدریجاً تیره و تار گشته، و صفاى نخستین خود را از دست می دهد.[3] حال آنکه «دانشجو» در جستجوى راه رستگارى است و همى خواهد زنگار شبهات و اوهام را از آینه درون بزداید و به سالکان طریق حق پرستى ملحق گردد؛[4] لذا ضرورت بازشناسى چشم انداز راهبردی دانشجویان با تأکید بر هویت و رسالت حقیقی آینده سازان نظام اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد.[5]
در آموزه های اسلامی طلب علم بر زن و مرد مسلمان واجب شده است؛ لذا در کلمات پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم است: «طَلَبُ العِلمِ فَریضَهٌ عَلى کُل مُسْلم وَ مُسْلمه؛ تحصیلِ دانش بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است.»[6] در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز می خوانیم: «طلَبُ العِلم فِریضه على کل حال؛ کسب علم در هر حال، واجب است».[7]،[8]
براى آگاهى از توجه اسلام به علم و ارج نهادن به آن، کافى است به این حدیث بنگریم که پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود:«اغدُ عالماً او مُتَعَلّما او مستمِعاً او مُحِبّا و لا تکن الخامس؛ یا دانشمند باش یا دانشجو یا شنوا از دانشمندان و یا دوستدار آنان، و هرگز نفر پنجمى نباش که هلاک خواهى شد!»[9]
لذا دانشجو برای آنکه به مقامات عالیه علمى برسد باید تلاش و کوشش را در فراگیرى علم افزایش دهد،[10] دانشجویان هرگز نباید از[11] فراگیرى علم و دانش خسته شوند یا گمان کنند به مرحله نهایى علم و دانش رسیده اند باید بدانند به سمتى حرکت می کنند که هر قدر جلوتر می روند وسیعتر می شود.[12]
البته باید دانست اصل ماهیت علم آموزی باید در چهار مرحله طى شود، اوّل: فراگیرى علم، دوم: تثبیت آن علم، سوم: توسعه و تکمیل آن، و چهارم: نشر آن در میان مردم است.[13]
بدیهی است تجسّس به معنى جستجوگرى در اعمال و امور مربوط به دیگران و زندگى خصوصى دیگران مذموم است و سبب ناامنى اجتماع و سرچشمه انواع خصومت ها می شود، و آتش کینه توزى و دشمنى در جامعه روشن شود، و جهنمى به وجود آید که تمام افراد اجتماع در آن در عذاب باشند.[14]
لیکن جستجو گری و مطالبه گری در مورد سرنوشت جامعه و تلاش برای رشد و پیشرفت نظام اسلامی، و پیشگیرى از نفوذ عوامل بیگانه و توطئه و تخریب نظام اسلامی بسیار مثبت و راهگشاست[15]
از سوی دیگر از نظر تکوین و آفرینش نیز خداوند، حسّ مطالبه گری را در ذات انسان قرار داده است؛ انسان، همواره مایل است از چیزهایى که نمی داند، بپرسد و بداند. این حس در دانشجویان شدیدتر است؛ که از حقیقت جویی آن ها حکایت دارد، لذا وظیفه ی نخبگان جامعه ی اسلامی است که با محبّت و مدارا به این نیاز روحىشان پاسخ مثبت دهند.[16]
بعضى فکر می کنند اگر از مسائل اصول عقاید سؤال کنند نشانه کفر و بی اعتقادى است؛ در حالى که این پرسش ها براى تحقیق بیشتر و استحکام بخشیدن به عقیده است. دانشمندان و آگاهان، به ویژه عالمان دینى وظیفه دارند که در هر حال و در هر شرایط، براى پاسخ به سؤالات اعلام آمادگى کنند و با محبّت و احترام از پرسش کنندگان استقبال کنند.[17]
باید مراقب بود تا فضای علمی دانشگاه به آنجا منتهی نشود که ابتدایی ترین شرط هدایت و راهیابى که تحقیق و جستجوگرى و مطالبه گری است از دانشجویان سلب شود، به نحوی که شور و عشق یافتن حق از وجود آنان رخت بر بندد، و اگر چشمه آبى زلال بر در خانه آنها نیز بجوشد صورت از آن برگردانده و اصلا به آن نگاه نکنند.[18]
در این میان عادت کردن به بحث و گفت و گوهاى بی حاصل و آمیخته با لجاجت، ترس از جستجوگرى و تحقیق، وسواس و دودلى، و تسلیم شدن در برابر شبهات و در حالت انفعالى فرو رفتن از جمله موانع تحقق مطالبه گری در فضای دانشجویی است.[19]
از سوی دیگر اصل عدالت خواهی و مطالبه گری برای دانشجویان یک واجب حیاتی است به ویژه در آنجا که جامعه در معرض طغیان ها و آشوب هاى شدید اجتماعى قرار می گیرد. یعنی دامنه نابرابری ها به اینجا برسد که عده اى، در توزیع منابع اولیه، امکانات زیستى و مشاغل و فرصت هاى اجتماعى با تبعیض بیش از حقّ و توان و استعداد خود در نظر بگیرند.[20]
اگر چه علم خورشید زندگى و فروغ پربهاى حیات و شیرین ترین میوه اى است که انسان از نخستین روز پیدایى تاکنون چشیده است امّا تمام این ارزش ها و آثار و قدر و قیمت ها براى علم و طالب علم، هنگامى است که[21] در مسیر صحیح قرار داشته باشد. عالِم که ظرف علم است، اگر داراى باطن آلوده و روح پلید و کدورت قلب و ظلمت روان باشد، علمش در کجا مصرف خواهد شد؟[22]
دانشمندى هم که از هدایت و صلاح و تربیت و آراستگى و صفاى باطن و معنویّت دل دور باشد، بلکه عالِم گمراه و دانشمند هوی پرست و شخص باسواد خودخواه از قاتل و ظالم بدتر و ضررش بیشتر است، بدین رو از بزرگان اسلام نقل شده است: «اذا فَسَدَ العالِمُ فَسَدَ العالَمُ؛ هرگاه دانشمند فاسد شود، جهان فاسد خواهد شد».[23] متأسّفانه در روزگار ما بیشتر دانشمندان دچار هواى نفساند، هواى نفسى که مانند ریشه درخت در تمام زوایاى زندگیشان ریشه دوانده و از اعمال و اخلاق و کردارشان پیداست که گویى هواى نفس براى آنان والاترین معبود و بهترین محبوب و عزیزترین معشوق است.[24]
با این تفاسیر باید گفت همان گونه که امید به نتایج لذت بخش پیروزى در امتحانات و بیم از تبعات کسب نمرات پایین و تمام نیروی یک دانشجو را براى پیمودن مسیر علوم و دانش ها بسیج می کند، بیم و امید در پیمودن راه معنویت نیز ضرورى است. [25]
زیرا علم بدون معنویت و آرمان خواهی، و اشتغال به سرگرمی ها و همراهی با دوستان ناباب و حتی عبادت بی تفکر هیچکدام ماندنى نیست و به طور کلى دنیا و امور وابسته به آن پایدار نیست.[26]
البته حقیقت آن است که حضور جوانان مومن دانشجو در مناسبت های مختلف مذهبی حاکی از عزم و اراده ی کامل جوانان متدین این مرز و بوم در تهذیب و خودسازی، نگرش درگذشته و تصمیم برای آینده است که شکوه این پدیده ی معنوی، مساله بسیار مهمی است آن هم در دنیایی که به شدت آلوده شده است.[27]
لازم به ذکر است دانشجویان برای تحقق این مهم باید به عقلانیت دینی تکیه کنند؛ یعنی نه به کلى در جهان ماده فرو روند که معنویت به فراموشى سپرده شود، و نه آن چنان در عالم معنى فرو می روند که از جهان ماده به کلى بى خبر گردند، لذا نه همچون گروه عظیمى از یهود جز گرایش مادى چیزى را نشناسند و نه همچون راهبان مسیحى به کلى ترک دنیا گویند.[28]
مسائل اخلاقی در اسلام از اهمیت بسیاری برخوردار است[29] اخلاق مداری به هر کار شایسته اى که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى اللَّه و پیشرفت جامعه انسانى در تمام زمینه ها شود اطلاق می شود.[30] این تعبیر حتى کارهاى کوچکى همچون برداشتن یک سنگ مزاحم را از سر[31] راه مردم شامل می شود، تا نجات میلیون ها میلیون انسان از گمراهى و ضلالت و نشر آیین حق و عدالت در تمام جهان.[32] لیکن متاسفانه در این ایام مورد تهاجم شدیدی واقع شده است و دارد به صورت نگران کننده ای در می آید. علت آن هم این است که مسائل اخلاقی متولی خاصی ندارد. [33]
باید توجه کنیم که مسائل اخلاقی اگر خراب شود اثر آن در مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و سایر امور نیز ظاهر می شود. رشوه خواری، مواد مخدر، طلاق ها و غیره همه از همین جنبه ناشی می شود.[34]
در این زمینه باید خطاب به همه دانشجویان گفت دانشگاه مرکز علم است و باید مرکز ادب و احترام باشد. مردم انتظار دارند هر چه سواد بیشتر می شود ادب بیشتر باشد. فضای حوزه ها هم باید همین باشد.[35]
متأسفانه شاهدیم عده ای از جوانان با پدر و مادر خود هم همینطور با تندی و پرخاشگری برخورد می کنند و با برادر بزرگ خود هم همینطور. کسی نمی گوید حرف نزنید، ولی همراه با ادب. مردم از دانشگاه ها و حوزه ها انتظار ادب دارند. شاید عده ی کسانی که رعایت این مسائل را نکنند زیاد نباشد ولی به نام دانشگاه تمام می شود. [36]
من واقعا رنج می کشم از فضایی که در برخی از دانشگاه ها پیدا شده است و اخلاق مداری به فراموشی سپرده شده است؛ حال آنکه خداوند به جمعیتی رحم می کند که آنها به خود رحم کنند. ما درس خوانده ایم مردم از ما انتظار دارند. امیدوارم همه این مسائل را رعایت کنند که اگر چنین نکنند، نه که را قیمتی ماند نه مِه را.[37]
در عصری به سر می بریم که قدرت های استکباری برای از میان بردن ارزش هاى نظام اسلامى از همۀ اهرم ها استفاده می کنند[38] ، از این رو به مسئولان در جلسه ای گفتم فکر نکنید محفوظ بودن ارزش های اسلامی برای قیامت است، اگر در این دنیا می خواهید این ارزش ها را حفظ کنید باید برای صیانت از ارزش های والای نظام هم چون شهادت طلبی ، عدالت خواهی و استکبار ستیری تلاش بیشتری از خود نشان دهید.[39]
به هرحال وظیفه همه ما در تمام برهه هاى تاریخ باید حفظ نظام ارزشى اسلام در تمام بخش هاى آن اعم از اقتصادى، فرهنگى، نظامى و سیاسى باشد، این وظیفه رسالتى است بر عهده حوزه ها و دانشگاه ها و اولین پاسدار این آرمان هاى اصیل، روحانى و دانشجو است که تشکیل دهنده دو قشر فعال و متفکر جامعه هستند، آنها باید در این مسئله دقیق باشند و نگذارند وزن شخصیت را با وزن ثروت ها بسنجند.[40]
البته بر خلاف آن چه دشمنان اسلام تبلیغ می کنند، پایه های این نظام مستقل است؛ اما نباید از توطئه های دشمن غافل شویم. باید دشمنان مان را خوب بشناسیم و برای مقابله با آن ها همیشه آماده باشیم.[41]
بر خلاف مکاتب غربی که رفاه و لذتخواهى، معیار همه چیز است و انسان مساوى با نیازها و خواسته هاى مادى است و آرمان نهایى همه فعالیت ها و رفتارهاى انسان، در محدوده تنگ مادى و لذات جسمانى خلاصه می شود.[42]
لیکن در اسلام بر آرمان خواهی و انقلابی گری برای تحقق آینده ای درخشان تأکید شده است، آینده بسیار روشنى که بعد از بروز تاریکی ها و آشکار شدن ظلمت ها به مسلمین نوید داده شده است، آینده اى که به دست تواناى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف موعود رقم می خورد، و با طلوع خورشید جمالش، تاریک ها و ظلمت ها رخت بر می بندد.[43]
لذا آرمان خواهی دانشجویان باید با چاشنی آینده نگری و ایجاد زمینه های معرفتی ظهور همراه باشد، اینگونه است که بر خلاف آنچه بعضى فکر می کنند، رابطه امام در زمان غیبت بکلّى از مردم بریده نیست؛ بلکه آن گونه که از روایات اسلامى بر می آید گروه کوچکى از آماده ترین افراد که سرى پرشور از عشق خدا، و دلى پرایمان، و اخلاصى فوق العاده براى تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته می شوند؛ و روح انقلابى بیشترى کسب می کنند؛ انقلابى سازنده و بارور براى ریشه کن ساختن هر گونه ظلم و بیدادگرى در جهان![44]
ممکن است آنها خودشان پیش از این قیام از دنیا بروند ولى به هر حال آمادگى و تعلیمات انقلابى را به نسل هاى آینده شان، و به دیگران منتقل می سازند، و در پرورش گروه نهایى سهیم و شریکند.[45]
زندگى اجتماعى انسان، هزاران دشواری ها، کشمکش ها، تخاصم و درگیری ها را به همراه دارد که در جهت حلّ معضلات اجتماعى و رفع نزاع ها و حلّ و فصل امور،[46] باید یک محیط گرم همکارى و هماهنگى کامل براى رفع مشکلات زندگى به وجود آید که به جاى تنازع بقا، تعاون بقا بر آن حکومت می کند. در چنین اجتماعى افراد می توانند از حدّاکثر آزادى به منظور رشد فکرى، اخلاقى و عملى استفاده کنند و به کمک یکدیگر، در راستای رفع مسائل و بحران های اجتماعی جامعه اقدام نمایند.[47]
در این میان دانشجویان و جنبش های دانشجویی باید به مردم نزدیک شوند و براى رفع مشکلات آنها بکوشند.[48]
بنابراین برای پیشرو بودن در هر دانشی، نباید تنها به پژوهشهای ذهنی و مقالهنویسی قناعت کرد، باید به جنبههای کاربردی هم پرداخته شود و علوم مختلف را برای حل مشکلات و برطرف کردن نیازهای جامعه به کار بست.[49] زیرا علمی که گره از کار جامعه باز نکند، شبه علم است؛ باید به مردم و متخصصان توصیه کرد دانش خود را در راه حل مشکلات کشور بکار بگیرند و دانشگاهها نیز باید همین رویه را در تربیت دانشجویان در پیش بگیرند تا مردم به وجود آنها افتخار کنند.[50]
مطابق آنچه به ما گفتند برخی از شعارهایی که در روز دانشجو و دیگر مناسبت ها سر داده می شود سیاسی است، در حالی که باید دانشجویان و دانشگاهیان نیازها و کمبودهای علمی خود و مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه را فریاد بزنند.[51]
البته برای تحقق این مطالبه، نقش دولت در تأمین هزینه های دانشگاه ها به ویژه دانشگاه های علوم انسانی در راستای رفع مسائل اجتماعی از جمله مصارف ضرورى شمرده شده و براى جامعه اجتناب ناپذیر است و بر حکومت اسلامى است که به تأمین هزینه هاى اینگونه امور اهتمام جدّى داشته باشد.[52]
تأسف آور است که هم اینک فضای برخی دانشگاه ها فضای پرخاشگری شده است و برخی دانشجویان از تعالیم اسلامی فاصله گرفته اند؛ البته ما مخالف فضای نقد و انتقاد در مراکز علمی و دانشگاهی نیستم، طلبه و دانشجو باید انتقاد و ایرادات خود را بیان کند؛ اگر انتقاد و یا نقدی صورت می گیرد باید در حوزه علمیه و یا دانشگاه مودبانه و محترمانه و به دور از فضای پرخاشگری و سیاسی بازی باشد.[53]
این که هرکس بیاید شعارهای زننده سر دهد زیبنده هیچ مرکز علمی و دانشگاهی نیست.[54] لذا اینجانب نسبت به سیاست زده شدن دانشگاه ها هشدار می دهم هرچند ما مخالف اظهار نظر اساتید و دانشجویان در مسائل سیاسی نیستیم، لیکن این که تنها به این مقوله بپردازند، و حتی دانشگاه را به یک باشگاه و حزب سیاسی تبدیل کنند به هیچ عنوان قابل قبول نیست و مردم را نیز به شدت نگران می کند.[55]
علم وطن ندارد و ما در فراگیری دانش تعصب نداریم، لیکن نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید تنها مصرف کننده باشیم بلکه باید تولید کننده باشیم.[56]
لذا کار ما صرفاً ترجمه کارهای دیگران نباشد، باید مبادله داشته باشیم و باید به این حد برسیم؛ لذا اینکه اخیرا می بینیم دانشجویان و دانشگاهیان ما مسائل تازه ای را در علم کشف می کنند اسباب خوشحالی ما است.[57]
البته اصرار غربی ها این است که ما وابسته باشیم، از این رو ما نباید این ذلت را بپذیریم بلکه باید در علم تولید کننده باشیم، از این رو نسبت به جاسازی افکار و مطالب انحرافی در علوم وارداتی از غرب باید هوشیار بود.[58]
برای تولید گرایی نیز باید مراقب بود که علومی که در دانشگاه ها خوانده می شود تصفیه شود و فرهنگ های غلط از آن جدا شود. دانشجویی که برای تحصیل به خارج فرستاده می شود باید چنان ساخته شده باشد که نه تنها تحت تأثیر فرهنگ غرب نباشد بلکه بتواند بر آنها تأثیر گذار باشد. حتی علومی که از خارج آورده می شود باید تصفیه شود و مطابق فرهنگ اسلامی شود. اهمیت این نکته در بخش علوم اسلامی و انسانی که با مسائل مذهبی و دینی و معرفتی سر و کار دارد بیشتر است.[59]
در خاتمه باید گفت آینده کشور در دست دانشجویان و طلاب خواهد بود لذا حوزه های علمیه و دانشگاه ها شخصیت های آینده را تربیت می کنند و اگر این ها وضع قابل ملاحظه ای داشته باشند آینده انقلاب قابل تضمین است.