ردپای مشاوران در تاکتیک‌های اشتباهی| این قالیباف یا آن قالیباف؟

قالیباف تا همین انتخابات مجلس یازدهم که حداقلی‌ترین مشارکت مردمی در ادوار مختلف انتخابات مجلس در طول جمهوری اسلامی را دارد، نتوانسته بود جایگاهی انتخابی داشته باشد و همه سمت‌هایی که داشت، جزو سمت‌های انتصابی بودند و تا اسفند ۱۳۹۸ طعم رای را تجربه نکرده بود.

ردپای مشاوران در تاکتیک‌های اشتباهی| این قالیباف یا آن قالیباف؟
پیشنهاد ویژه

به گزارش منیبان، علاقه زیادی به جایگاه‌های حاکمیتی دارد؛ از ریاست‌جمهوری گرفته تا شهرداری و نمایندگی مجلس که از طریق آن ریاست مجلس را در دست بگیرد؛ صحبت از محمدباقر قالیباف رئیس مجلس یازدهم، است نامزد سه دوره ریاست‌جمهوری و۱۲ سال شهردار تهران.

برای هر سمت انگار قالیبافی متفاوت از دفعه قبلی ظهور و بروز کرده است. او سال‌ها برای رسیدن به ریاست‌جمهوری تلاش کرد. با این وجود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ بابت آنکه نامزدهای قدرتمند خارج از دایره صلاحیت شورای نگهبان قرار گرفتند، می‌توانست به راحتی پیروز شود اما مرغ سعادت ریاست‌جمهوری بر شانه ابراهیم رئیسی نشست و قالیباف حتی امکان حضور و ظهور به عنوان نامزد را هم نیافت.

با این وجود قالیباف در ادوار گوناگونی خود را به جامعه هدفی که داشت عرضه کرد؛ که بیشتر هم در سطوحی بود که نیاز به رای آوردن در انتخابات داشت. در یک انتخابات طرفدار شفافیت می‌شود و شعارش را سر می‌دهد؛ در یک انتخابات ریاست‌جمهوری از عدالت اجتماعی می‌گوید و از جنبش وال‌استریت کمک می‌گیرد؛ دفعه قبلش از فتح‌الفتوحاتش در جریان کوی دانشگاه می‌گوید و پیش از همه هم ته‌ریش می‌گذارد و با عینک آفتابی و لباس خلبانی پوستر انتخاباتی چاپ می‌کند. در واقع روند شعارها و نحوه عرضه خود در انتخابات مختلف بیش از آنکه خطی باشد، سینوسی است؛ شاید هم او سعی می‌کند خود را متناسب با فضای جامعه تنظیم کند.

با وجود همه این تلاش ها، قالیباف تا همین انتخابات مجلس یازدهم که حداقلی‌ترین مشارکت مردمی در ادوار مختلف انتخابات مجلس در طول جمهوری اسلامی را دارد، نتوانسته بود جایگاهی انتخابی داشته باشد و همه سمت‌هایی که داشت، جزو سمت‌های انتصابی بودند و تا اسفند ۱۳۹۸ طعم رای را تجربه نکرده بود.

قالیباف به لطف مشارکت پایین نماینده شد

بنا بر اعلام وزیر کشور وقت، مشارکت در حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات، ۲۵.۴ درصد معادل یک میلیون و ۸۴۲ هزار نفر بود. به عبارت دیگر قالیباف توانسته بود به لطف پایین‌ترین مشارکت، به مجلس راه پیدا کند و از یک میلیون و ۸۴۲ هزار رای، یک میلیون و ۲۶۵ هزار رای را از آن خود کرد. با توجه به این آمار، مجموع واجدین شرایط در این حوزه انتخابیه حدودا ۷ میلیون و ۲۵۲ هزار نفر بود که مجموع آرای قالیباف ازکل واجدین شرایط، حدود ۱۷.۵ درصد بود. با این وجود همین مشارکت پایین هم توانست قالیباف را بالاخره به عنوان نماینده تهران در مجلس، صاحب یک منصب انتخابی کند.

شفافیت و معیشت؛ دو عنصر گم‌شده از شعارها

او در انتخابات مجلس یازدهم، ‌بر طبل شفافیت کوبید و پرچم بهبود معیشت مردم را به دست گرفت؛ اما با گذشت زمان مشخص شد که طبل، تو خالی بوده و پرچم هم بر زمین مانده است. او در آن زمان به سبب آنکه تحریم‌های بی‌سابقه ایالات متحده پس از خروج از برجام، شدت گرفته بود، از فرصت استفاده کرد و هر آنچه در دل داشت را خطاب به دولت و مجلس وقت گفت. با زمینه سازی برخی افراد مانند پناهیان، از موضوع شفافیت در جامعه موج‌سازی شد و قالیباف و دوستان نیز سوار بر این امواج شدند.

اما تا این لحظه هنوز خبری از شفافیتی که اعلام کرده بود نیست. هرچند که از اسفند پارسال سامانه‌ای تحت عنوان شفافیت داوطلبانه آرای نمایندگان به راه افتاده، اما در همین سامانه هم برخی رای‌گیری‌ها منتشر نمی‌شود.

شعارها و رفتار قالیباف و دوستان در ایام انتخابات و مدتی پس از پیروزی، بیشتر به صنف عدالتخواهان و نئو انقلابی‌ها شبیه بود. اما خودش یکی دو سال بعد، قربانی همین طیف شد و با افشای ماجرای خرید سیسمونی نوه‌اش در سفر دختر، داماد و همسرش به استانبول ترکیه جهت خرید مایحتاج نوزاد، آن ژست ساده‌زیستی که سال ۹۶ اتخاذ کرده بود، نقش برآب شد.

الگوبرداری از جنبش وال‌استریت

آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری که قالیباف در آن شرکت داشت، به سال ۱۳۹۶ بازمی‌گردد؛ انتخاباتی که چند روز مانده به برگزاری، با توصیه‌ها و تصمیماتی که اصولگرایان داشتند، به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد که البته رئیسی هم در آن انتخابات شکست سنگینی را متحمل شد. با این وجود قالیباف توانست در دوران تبلیغات انتخاباتی، خود را برای سومین مرتبه در جامعه بازیابی کند؛ این بار می‌خواست بر خلاف دفعات قبل، چهره‌ای ساده‌زیست و مدافع عدالت اجتماعی از خود به نمایش بگذارد. قالیباف، صورتحساب بانکی‌ و دارایی‌های خود و فرزندانش را در یکی از مناظره‌های تلویزیونی منتشر کرد و با همین حربه سعی در القای ساده‌زیستی خود و خانواده‌اش داشت. البته که این رویکرد او در این دوره تقریبا اشتباه بود و خریداری پیدا نکرد. چرا که در سال ۹۶ اوضاع اقتصادی کشور به‌سامان بود و وضع مردم هم از سال ۹۸ و بخصوص همین امروز، به مراتب بهتر بود. از سوی دیگر چند سال بعد با افشای خرید سیسمونی نوه‌اش از شهر استانبول، دوباره فهرست‌ دارایی‌های او در فضای مجازی دست به دست شد که از منظر افکار عمومی آن فهرست با خرید سیسمونی از ترکیه، سنخییتی نداشت.

حربه دوم قالیباف در این انتخابات، ماجرای الگوبرداری از جنبش وال‌استریت بود؛ سال ۲۰۱۱ این جنبش با محوریت چپ‌های سوسیالیست در خیابان معروف وال‌استریت نیویورک که محل غول‌های مالی آمریکا و جهان است شکل گرفت؛ شعار اصلی آنها بر عدالت اجتماعی البته با قرائت چپ‌گرایانه بود و معتقد بودند که یک درصد از جمعیت آمریکا، از ۹۹ درصد دیگر ثروتمندتر است و آن یک درصد، از ۹۹ درصد دیگر بهره‌جویی می‌کند. قالیباف همین مدل را در ایران می‌خواست پیاده‌سازی کند.

رسانه‌های اصولگرا اعم از تندرو و میانه‌رو در خلال سال‌های ۹۲ تا ۹۶، بر آنچه اشرافی‌گری دولت روحانی می‌خواندند، مانورهای سنگینی می‌دادند و فضا برای شعارهایی مانند وال‌استریت تا حدی مهیا شده بود. قالیباف هم از ۴ درصدی صحبت کرد که ثروت در اختیارشان از ۹۶ درصد دیگر جامعه ایرانی بیشتر است. او و هواداران و رسانه‌های نزدیک به او به شدت بر این دو قطبی‌سازی ۹۶درصدی و ۴ درصدی مانور می‌دادند و با این درصدها مدام در حال جمله‌سازی بودند. قالیباف به کنایه دولتی‌ها را ۴ درصدی خطاب می‌کرد و به نوعی سعی در پررنگ‌ کردن آنچه ۹۶ درصد و ۴درصدی می‌خواند، داشت. او در جریان گردهمایی‌های انتخاباتی سعی داشت ظاهر خود را هم متناسب با همین ۹۶ و ۴ درصد تنظیم کند و در همایش‌هایی که پر سر و صداتر بود و بیشتر دیده می‌شد، با لباس‌های حاکی رنگ و پیراهنی روی شلوار ظاهر می‌شد. هرچند که او به هر شکلی که بود از گردونه رقابت‌ها کنار رفت، اما بعدها با افشای خرید سیسمونی از استانبول، بار دیگر یاد و خاطره ۹۶ درصد ۴ درصد معروفش زنده شد.

توجه به حقوق زندانیان و فایل صوتی

اما انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲، قالیباف سعی در ساخت وجهه دیگری از خود داشت. این انتخابات، نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری پس از انتخابات جنجال‌برانگیز سال ۱۳۸۸ بود. در آن دوره انتقاد نسبت به عمل نکردن به قانون اساسی و حقوق شهروندی روی بورس بود. او در جریان نشست خبری که پس از ثبت‌نام در وزارت کشور برگزار کرد، از ایستادگی پای دو مساله سخن گفت: اجرای قانون اساسی و حفظ حرمت محکومان و زندانیان.

او گفت که برنامه‌اش «توجه به بحث حقوق ملت است که در قانون اساسی آمده و کمتر به آن توجه شده است. در قانون اساسی آمده که هتک حرمت محکومان و زندانیان در کشور ممنوع است، اما امروز در کشور شاهد هستیم که نه تنها هتک حرمت زندانیان و محکومان صورت می گیرد، بلکه هیچ حرمتی برای شهروندان و بعضی از مسئولان نیست و کسی در کشور قانون را اجرا نمی‌کند.»

از سوی دیگر پرونده هسته‌ای ایران هم یکی از مشکلات پیش روی دولت بعدی به شمار می‌رفت. از این جهت وعده و وعید برای حل این پرونده نیز از سخنان مشترکان نامزدها بود. از همین رو در همان نشست خبری گفت که «بر این اعتقادم که امروز نظام اسلامی فرصت‌های بسیار کلیدی دارد تا بتواند در حوزه روابط بین‌الملل، دیپلماسی و مخصوصا مسائل هسته‌ای سرعت بیشتری در حل این موضوعات داشته باشد.»

در گرماگرم دوره تبلیغات نامزدها و سخنان قالیباف از قانون اساسی و انتقاد از عدم حفظ حرمت زندانیان، یک فایل صوتی از قالیباف در فضای مجازی منتشر شد که در آن او به نوع برخوردهایش در جریان اتفاقات ۱۸ تیر سال ۱۳۸۲ اشاره می‌کند که پشت موتور هزار نشسته بوده و ادامه داستان! این فایل که با عنوان سخنرانی قالیباف در جمع بسیجیان منتشر شده بود، با انتقاد افکار عمومی روبرو شد. او همچنین در مناظره‌های انتخاباتی به جدال لفظی با حسن روحانی پرداخت که در آخر به ضررش تمام شد.

او با فردی اشتباه وارد جدال شده بود؛ چرا که حریفش سال‌ها دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و از ریز و درشت پرونده‌های مهم و امنیتی مطلع بود. روحانی در یکی از مناظره‌ها خطاب به او گفت که «آقای قالیباف خیلی دلم نمی‌خواست بگویم اما شما مرا ناچار کردید، آنجا بحث این بود که شما می‌گفتید دانشجویان بیایند تا ما گاز انبری برنامه داریم تا کار را تمام کنیم. ما می‌گفتیم راه این نیست که مجوز بدهیم بعد گاز انبری آنها را دستگیر کنیم، راه این است که از ابتدا به آنها بگوییم یا مجوز نیست یا اگر هست بیایند کار خودشان را انجام دهند، تظاهرات کنند و مبدأ و انتها نیز معلوم باشد.» این سخنان روحانی به عنوان تیر خلاص به فعالیت‌های اتخاباتی قالیباف بود و عملا او را از دور خارج کرد.

شیک‌ پوشی در زمان کاپشن‌ پسندی

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۴ اما نخستین انتخاباتی بود که قالیباف در آن حضور می‌یافت. او که سال‌ها فرمانده نیروی انتظامی و قبل از آن هم فرمانده نیروی هوایی سپاه بود، نیاز داشت چهره‌اش را از یک نظامی صرف خارج کند و چهره‌ای نرم در جامعه از خود نشان دهد. از همین رو حتی وضع آرایش صورت و لباس‌هایش هم متفاوت با روزگارهای قبلش بود. او در لباس خلبانی در کنار هواپیمای مسافربری عکس می‌گرفت و آنها را تبدیل به پوستر انتخاباتی می‌کرد.

او از پوشیدن کت و شلوارهای شیک و محاسن کم (در حد ته‌ریش) ابایی نداشت. از همین رو در آن انتخابات چهره نظامی‌اش تا حد زیادی تغییر کرد و از سردار قالیباف تبدیل شد به دکتر قالیباف یا کاپیتان قالیباف. اما برآورد قالیباف از جو عمومی اشتباه بود؛ چرا که جامعه آن زمان تا حدی متمایل به کاپشن بود.

قالیباف؛ متفاوت از قالیباف قبلی و بعدی

در واقع قالیباف در ادوار گوناگون انتخابات، رفتارهای اشتباهی از خود بروز می‌داد؛ اشتباه از این وجه که با فضای جامعه همگون نبود؛ شاید علت این وضعیت، مشاورانی باشند که در کنارش قرار می‌گیرند. او در انتخابات ۸۴ که پیراهن روی شلوار و کاپشن خریدار داشت، لباس‌های شیک می‌پوشید و بجای عدالت از توسعه صحبت می‌کرد. اما او در انتخابات ۹۶، که پس از حصول و اجرای برجام بود، توسعه کشور و بهبود وضعیت زندگی مردم حرف اول بود، پیراهن خاکی می‌پوشید و روی شلوار می‌انداخت و از عدالت اجتماعی سخن می‌گفت.

هرچند در انتخابات ۹۶ روزهای پایانی به نفع ابراهیم رئیسی کنار رفت، اما رفتارهای انتخاباتی قالیباف، در سال‌های مختلف انگار جابجا بود؛ همین حرکت زیگزاگی و عدم پی گرفتن یک خط مستقیم در سیره و صورت، باعث شده تا در هر انتخاباتی که حضور داشته، یک قالیباف متفاوت از قالیباف قبلی و بعدی به نمایش بگذارد.

منبع: خبرآنلاین


ت ت
کدخبر: 182549 تاریخ انتشار
در رسانه های دیگر بخوانید
ارسال نظر

پربیننده‌ترین