لقب این فرمانده نظامی مالک اشتر بود
سردار شهید «محمدحسن طوسی» از فرماندهان دفاع مقدس در نوزدهم فروردینماه ۱۳۶۶ و در سن ۲۹ سالگی بر اثر اصابت ترکشهای گلوله «خمپاره ۶۰» در شلمچه به شهادت رسید.
به گزارش منیبان، یادواره ملی سردار شهید محمدحسن طوسی (نابغه فاو) روز پنجشنبه، ۱۸ مردادماه با حضور مردم شهیدپرور شهر تهران در سالن همایشهای بینالمللی برج میلاد برگزار شد. در این گزارش قصد داریم نگاهی به مجاهدتها و رشادتهای این شهید والامقام در طول سالهای هشت سال دفاع مقدس و بهویژه عملیات «والفجر ۸» داشته باشیم.
سردار شهید محمدحسن طوسی که دو برادر دیگرش هم در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند، سال ۱۳۳۷ در روستای «طوسکلا» از توابع شهرستان «نکا» به دنیا آمد. پس از طی دوران تحصیلی ابتدایی به شهر نکا رفت. در مدرسه راهنمایی «فردوسی» نکا تا سوم راهنمایی درس خواند و برای ادامه تحصیل به ساری رفت.
از ویژگیهای بارز سردار شهید طوسی علاوه بر شجاعت، زیرکی و تیزهوشی، میتوان خلوص نیتش را نیز مثال زد که میتوان با قرائت وصیتنامهاش به آن پی برد؛ وصیتنامه عارفانهای که در بخشی از آن آمده است: «انقلاب اسلامی ما در یک برههای از زمان واقع شده که بهجرئت میتوان گفت که تمام اسلام در مقابل تمامی شرک و کفر قرار گرفت و پیروزی انقلاب باعث احیاء اسلام در تمام دنیا و شکست آن باعث شکست اسلام خواهد شد. پس باید همه دستبهدست هم در صراط مستقیم و پیرو امام به حرکت ادامه دهیم».
آشناییت محمدحسن با روحانیون مبارز از سال سوم دبیرستان بود. پس از گذشت مدتی دیگر علاقهای به ادامه تحصیل در مدرسه را نداشت. بهانههای مختلفی برای ترک تحصیل عنوان کرد، مانند کمک به معیشت خانواده و...؛ اما بعدها نمایان شد که دلیل آن، همکاری با انقلابیون بر علیه رژیم طاغوت بود و ترس از دستگیری.
در همان زمان ازدواج کرد و هنوز چند وقتی از ازدواجش نگذشته بود که زمان خدمت سربازیاش فرا رسید. میگفت من به طاغوت خدمت نمیکنم؛ اما در نهایت با زور ژاندارمری مجبور شد به خدمت سربازی اعزام شود؛ چند روز از اعزامش نگذشته بود که به خانه برگشت و گفت که من گفته بودم به طاغوت خدمت نمیکنم.
شهید طوسی از آغاز جوانی در کنار فراگیری تعالیم اسلامی و مذهبی علاقه بسیاری به بالابردن سطح بینش سیاسی خود داشت و به همین جهت در هیئتهای مذهبی پیش از انقلاب حضوری فعال و تعیینکننده داشت.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام راحل (ره) ایشان به همراه تنی چند از انقلابیون، فعالیت سیاسی و مبارزاتی گستردهای را در سطح منطقه آغاز کرد و این فعالیتهای سیاسی تا سقوط حکومت شاهنشاهی ادامه یافت.
بر اساس مستنداتی که در گنجینه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران وجود دارد؛ سردار طوسی پس از پیروزی انقلاب برای حفظ دستاوردهای انقلاب، ابتدا به عضویت کمیته انقلاب اسلامی شهرستان نکا و سپس در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان ساری مشغول فعالیت شد.
در همان زمان با اوجگیری درگیری ضدانقلاب در گنبد، به این شهرستان اعزام شد. پس از آرامش در این شهر به کردستان رفت. در آن جا با احمد متوسلیان آشنا و در سال ۱۳۵۹ فرمانده عملیات سپاه ساری شد. همزمان در سپاه ساری فرماندهی «گروه شهید» را پذیرفت و در برقراری امنیت در جنگلهای آمل، سوادکوه، ساری، گرگان و جنگلهای گیلان از خود شجاعت وصفناپذیری به خرج داد.
در همان زمان به دلیل لیاقت به فرماندهی طرح و عملیات سپاه منطقه سه – گیلان و مازندران – منصوب شد. همزمان و در زمستان سال ۱۳۶۰ بعد از پایانیافتن غائله ضدانقلاب در آمل، به «تیپ ۳۱ عاشورا» اعزام شد.
در معاونت اطلاعات و عملیات تیپ ۳۱ با دوست دیرینهاش شهید «حسین اکبری دنگسرکی» بارهاوبارها برای شناسایی به قلب دشمن زد. در همین مرحله بود که افق جدیدی در مقابلش باز شد و او با شهید حسن باقری آشنا شد. آشنایی محمدحسن طوسی و شهید حسن باقری تنگاتنگ شد تاحدیکه بارهاوبارها این دو در جلسات مختلف در کنار هم قرار گرفتند.
بعد از شرکت در عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس در سال ۱۳۶۱ به مازندران برگشت و جانشین قرارگاه حضرت ابوالفضل(ع) که کار اعزام نیروی رزمی و پشتیبانی به جبههها را در مازندران به عهده داشت، شد.
در سال ۱۳۶۲ به «لشکر ۲۵ کربلا» پیوست و معاون اطلاعات و عملیات این لشکر شد. محمدحسن طوسی «عملیات والفجر ۶» را نیز تجربه کرد. در همین عملیات بود که برادرش محمدابراهیم طوسی به شهادت رسید. شهید مرشدی وقتی از محمدحسن طوسی خواسته بود که اجازه دهد هرطورشده پیکر محمدابراهیم را به عقب بیاورند محمدحسن طوسی در جوابش گفته بود که یا همه شهدا یا هیچکدام که این موضوع باعث شد پیکر محمدابراهیم طوسی بعد از ۱۳ سال کشف شود.
بعد از عملیات والفجر ۶ در عملیات «قدس ۱ و ۲» و عملیات ایذایی دیگر شرکت کرد. اوج زحمات محمدحسن طوسی را در «عملیات والفجر ۸» میتوان مشاهده کرد.
شهید طوسی در سال ۶۴ به دلیل نیازی که به درایتش برای کارهای اطلاعاتی و عملیات جنگی وجود داشت، بر اساس دستور فرماندهی کل سپاه، عملیات شناسایی را در ۶ منطقه مرزی کشور بر عهده گرفت.
خاطرات زیادی از سردار شهید طوسی در چگونگی رفتار و شخصیت در خانواده، ارادت او به بسیجیان، مهربانی، صمیمیت در جمع دوستان، مقیدبودن او در احترامگذاشتن به پدر و مادر و اطرافیان، همسر و فرزند و کمککردن به خانواده در کارهای کشاورزی و دامداری وجود دارد.
رزمندگان و مردم؛ مسئولیتپذیری و نقش فرماندهی قهرمان گونهاش بهعنوان قائممقام و مسئول اطلاعات عملیات لشکر ویژه ۲۵ کربلا را سرگل همه فعالیتهای مبارزاتی سردار طوسی در حفظ نظام جمهوری اسلامی عنوان میکنند.
عملیات والفجر ۸ با محوریت لشکر ویژه ۲۵ کربلا که سردار طوسی بهعنوان مسئول اطلاعات عملیات آن را مدیریت میکرد، یکی از بزرگترین و مهمترین عملیات در تاریخ جنگ ایران و عراق محسوب میشود؛ عملیاتی که با حماسهآفرینی رزمندگان اسلام، ضربهای سهمگین به توان رزمی و نظامی دشمن وارد شد.
سردار طوسی در خاطرات خودش عملیات غرورآفرین والفجر ۸ را با محوریت لشکر ویژه ۲۵ کربلا «شگفتانگیز» و «غرورآفرین» توصیف و روایت میکند که در آن عملیات بسیاری از صحنهها و لحظات سخت و نبردهای هفتاد و هشتروزه آن با رشادت و دلیری غواصان و نیروهای دریادل این لشکر پر توان با موفقیت پشت سر گذاشته شد».
شهید طوسی در این نبرد حماسی که ارکان حزب بعث و حامیان او را متزلزل ساخت، بار سنگینی به دوش گرفت و گوهرهای گرانبهایی را نیز برای این فتح عظیم قربانی کرد و بهخاطر ارزشگذاری بر این نقش عظیم، افتخار نصب پرچم سبز متبرک به حرم مطهر علی ابن موسیالرضا علیهالسلام بر گلدستههای مسجد «فاو» از سوی فرماندهی سپاه پاسداران به فرمانده لشکر ویژه ۲۵ کربلا، سردار مرتضی قربانی واگذار شد.
عملیات والفجر ۸ در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ شروع شد و با خلق حماسهای تاریخی که به لحاظ دانش نظامی مدرن غیرممکن به نظر میرسید با عبور رزمندگان اسلام از رودخانه خروشان اروند و فتح فاو پایان یافت. فتح فاو از نظر سیاسی، بسیار مهم و استراتژیک بود و توازن نظامی جنگ ایران و عراق را به سود ایران رقم زد.
این فرمانده شهید عملیات والفجر هشت را «خدایی» توصیف میکند و در روایتش آمده است: ما در طول ۶ ماهی که در منطقه بودیم و کار میکردیم، شاهد امدادهای غیبی زیادی بودیم. بچهها شناسایی میرفتند و دشمن هم منور میزد و آنها را میدید و تیراندازی میکرد، ولی هیچ مسئلهای اتفاق نمیافتاد. از هیچ تیپ و لشکری هم اسیر ندادیم. شناسایی به لطف خدا و بهراحتی انجام شد و دشمن تا زمان عملیات غافل ماند و این منطقه را بهعنوان منطقه دست چهارم میدانست. حتی یک سری امکانات توپ و تانک را بهخاطر این که احساس میکرد در این منطقه عملیات نمیشود، خارج کرد. امداد غیبی دیگری که ما شاهد آن بودیم آمدن ابر و بارانی شدن هوا در شب عملیات بود. باید کل امکانات را میآوردیم به منطقه. ترس داشتیم دشمن بفهمد که ما این همه امکانات را وارد منطقه کردهایم. شب هوا کاملاً صاف بود. صبح دیدیم هوا کاملاً یکمرتبه ابری شد و پشت سرش هم باران بارید. آن چیزی که در این عملیات مهم و حائز اهمیت بود، معنویت و روحیه بالای معنوی نیروها بود که ما را هم در این عملیات موفق کرد. خداوند از ما جنگ خوب، جنگیدند خوب، کشتن زیاد دشمن و اسیر زیاد گرفتن نمیخواهد. در وهلهٔ اول، خداوند از ما میخواهد که تکلیفمان را انجام و آن مقدار توان را که در وجودمان هست و در وسعمان هست، آنها را به کار ببندیم»
در عملیات والفجر ۸ و ادامه آن برای چندمین بار مجروح شد و حتی به حالت اغما رفت.
بعد از این عملیات، «عملیات کربلای ۱» یعنی آزادسازی مهران از محمدحسن طوسی خاطرات خوشی دارد. حضور در «عملیات کربلای ۴» و پس از آن «عملیات کربلای ۵» که سختترین نوع عملیات در جنگ هشتساله عراق علیه ایران لقب گرفت عملیات هستند که محمدحسن طوسی بهعنوان فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ویژه ۲۵ کربلا به ایفای نقش پرداخت.
سردار شهید طوسی که از فرماندهان بیادعا در دوران دفاع مقدس بود در بین همرزمانش به مالکاشتر جبهههای ایران لقب گرفته بود. از خانواده این فرمانده شهید دو برادر به نامهای محمدحسین و محمدابراهیم نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
در فروردین سال ١۳۶۶ بار دیگر به شلمچه رفت و درحالیکه جانشین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا بود، با تنی خسته و مجروح در دشت شلمچه و نوزدهم فروردینماه ۱۳۶۶ در سن ۲۹ سالگی بر اثر اصابت ترکشهای گلوله «خمپاره ۶۰» به شهادت رسید.
منبع: فارس