محمد مهاجری: چرا بعضی دوستان مان وقتی رئیس می شوند ما را آدم حساب نمی کنند؟!
فعال سیاسی اصولگرا نوشت؛ کسانی که به قدرت می رسند نگرانند مبادا دوستانشان بخواهند توصیه ای برای بکارگیری فلان آدم در زیرمجموعه مدیریتی شان داشته باشند بنابراین قطع رابطه می کنند تا این بلا سرشان نیاید.
به گزارش منیبان، محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا نوشت: لابد برای شما هم پیش آمده که افرادی نزدتان گلایه کنند که فلان شخص تا چندی پیش رفیق شفیقمان بود؛ با هم یار گرمابه و گلستان ( در ورژن جدید: سونا و کافه!) بودیم؛ هر روز دهها بار با هم چت می کردیم و پیامک می دادیم و لینک رد و بدل می کردیم ...
اما همین دوست عزیزمان از روزی که وزیر، معاون وزیر، مدیرکل، استاندار، نماینده مجلس و... شده ، جوری برخورد می کند که اصلا ما نیستیم. بقول شاعر: رفیقان چنان عهد صحبت شکستند/که گویی نبوده ست هیچ آشنایی
1. این موضوع، ربطی به امروز و دیروز، این دولت و آن دولت ندارد تا بوده چنین بوده تا باد چنین بادا.
2. اکثر چنین دوستانی واقعا سرشان شلوغ است و افراد جدیدی که با آنها سروکار دارند تعدادشان زیاد شده به حدی که شاید حتی برای اعضای خانواده و بستگان درجه یک و دو هم نتوانند وقت بگذارند. طبعا دوستان هرچند بسیار نزدیک، محلی از اعراب ندارند.
3. بعضی توقعات از چنین افرادی نابجاست. طرف هم اکنون جزء مسئولانی است که از فیلترهای مختلف تایید صلاحیت عبور کرده و احتمالا هیچ سنخیتی با دوستانش که از چنین هفت خانی نگذشته اند ندارد. شاید بعضی رفقا مسئله دار هم باشند و نشست و برخاست با آنان هزینه افزایی کند! فرض کنید بروند گزارش بدهند آقای وزیر یا معاون یا مدیرکل و... مثلا با چندتا آدم ناباب نشسته اند و یک استکان چای خورده اند. حالا خر بیار و باقالی بار کن!
4. کسانی که به قدرت می رسند نگرانند مبادا دوستانشان بخواهند توصیه ای برای بکارگیری فلان آدم در زیرمجموعه مدیریتی شان داشته باشند بنابراین قطع رابطه می کنند تا این بلا سرشان نیاید.
5. ممکن است شما آدم خیلی خوبی هم باشید اما جایی چیزی گفته یا نوشته اید و مثلا به فلان فرد و جناح تکه انداخته اید. حالا چرا باید این مسئول بخاطر مراوده اش با شما هزینه آن گفته و نوشته شما را بدهد؟
شاید بتوان دلایل دیگری هم به این سیاهه اضافه کرد و همه هم قابل قبول باشد.