مسائل کشور را فرو نکاهیم
فراموش نکنیم هرگز نباید در دام فروکاستن مسائل کلان کشور به مصداقهای کوچک و سرگردمشدن به جزئیاتی شویم که فرصت و انرژی ذهنیمان را درگیر میکند و تحلیل میبرد و نهایتاً جامعه را در بند «نقش ایوان» میکند.
به گزارش منیبان، در یادداشت سردبیر روزنامه اطلاعات آمده است: «تقلیلگرایی یعنی فروکاستن علل و عوامل به وجود آمدن یک پدیده به تنها یک عامل. فیالمثل اگر سستشدن کانون خانوادهها و شیوع طلاق را صرفاً به پای ماهواره بگذاریم، دچار تقلیلگرایی شدهایم. قطعاً عوامل متعدد فردی و اجتماعی و اقتصادی در این اتفاق دخیل هستند. یا چنانچه یگانه علت خشکسالی و نباریدن باران را پای بدحجابی بگذاریم و نقش تولید انبوه کربن گاز و متان و گرمشدن زمین توسط بشر را نادیده بگیریم، باز هم دچار تقلیلگرایی شدهایم.
در حوزه سیاست نیز «حکمرانی خوب» شرایط و عوامل متعددی دارد که یکی از آنها «تطابق قول و فعل» حکمرانان است اما اگر نقض آن توسط یک نفر در یک نقطه را، علتالعلل همه ضعفها و ناکامیها و تنگناهای کشور قلمداد کنیم باز دچار تقلیلگرایی شدهایم.
هر چند در شرایط فعلی کشور، خریدن کالای خارجی از بازار داخلی نیز توسط هر شهروند میهندوست، امری مذموم و غیر قابل توجیه است، بهویژه که بخش عمده کالاهای خارجی مشابه مرغوب داخلی هم دارند، معهذا نباید فراموش کنیم تقلیلدادن همه مسائل سیاسی کشور به یک مصداق کوچک تناقضآلود، غرقشدن در دریای فضای مجازی است که این روزها به شکل خیرهکنندهای جهتگیری افکار و کنشهای شهروندان را به دست گرفته است.
ویژگی امواج فضای مجازی، وسیعبودن و سریعبودن و در عین حال کوتاهمدت بودن آن است. فضای مجازی قادر است موضوعی به غایت کوچک، که پیش از این نیز هزاران بار اتفاق میافتاد را به مسأله روز و بلکه مهمترین موضوع سخن بینالاشخاصی در شبکههای اجتماعی تبدیل کند و بعد از کوتاهزمانی با فراگیرکردن موضوع دیگر، اتفاق اول در محاق میرود و فراموش میشود. به واقع یکی از کارکردهای مخرب فضای مجازی، فروکاهیدن مسائل بزرگ به مصداقهای کوچک و تنگکردن زاویه نگاه آدمیان به مسائل خُرد است. کشور، مسائل کلان و چالشهای بزرگی دارد که سرگرمکردن مردم و بهویژه فرهیختگان به مصداقهای ریزی نظیر فعل خانواده یک مسئول، فقط باعث فرصتسوزی و وقت تلفکردن کسانی میشود که بالقوه میتوانند به مسائل کلان وارد شوند و برای حل آنها چارهجویی کنند.
فیالمثل اگر بخواهیم فقط به برخی رئوس مشکلات کلان اشاره کنیم میتوانیم عجالتاً از محورهای زیر نام ببریم:
۱ـ بحران آب
طبق آخرین اعلام هواشناسی ۳۰۰ شهر با تنش آبی مواجهند و احتمالاً همین امسال در بیش از یکصد شهر جیرهبندی اعمال شود. مصرف آب طی ۵۰ سال گذشته در حدود سه برابر شده در حالی که بارشها به طرز نگرانکنندهای کمتر شده است. بحران آب هماکنون نیز اختلافات قومی و بین استانی به وجود آورده و چشمانداز آینده نیز اصلاً خوب نیست.
۲ـ محیط زیست و تغییر اقلیم
دو عامل کاهش بارشها و افزایش برداشت آب و نیز از بین بردن جنگلها و مراتع، تغییرات اقلیم را به وجود آورده است. آشکارترین نشانه این تغییر اقلیم، موج ریزگردهایی است که تنفس بیش از نیمی از جمعیت کشور را به شماره انداخته است. این اتفاق به تنهایی یک بحران است. وقتی در ابرشهری چون تهران برخی روزهای زمستان از آلایندگی سوخت خودروها نتوان نفس کشید و در بهار و تابستان از ریزگردها؛ چه بر سر جمعیت بسیار انبوه این استان خواهد آمد؟ دیگر استانهای پرجمعیت و در معرض این رخداد نیز به همین روی. خشکشدن تالابها و چشمهها به خاطر تغییر اقلیم و از بین رفتن جنگلها و گونههای گیاهی و جانوری توسط عوامل انسانی را نیز به این چالش اضافه کنید. طبق یک گزارش مساحت جنگلهای شمال کشور طی ۷۰ سال گذشته نصف شده است.
۳ـ تورم و بیکاری
روند فزاینده تورم توأم با نرخ بیکاری دورقمی، کماکان طبقه متوسط را در منگنه قرار داده و از شمار آن به نفع حجم طبقه پایین میکاهد. کسانی که اصول اقتصاد را میدانند، میدانند که زیربنای توسعه طبقه متوسط است و نحیفشدن این طبقه به معنای ازدسترفتن فرصت توسعهیافتگی در آینده است.
۴ـ صنعت
صنعت کشور در شرایط تحریمی با تنگنا مواجه است. در کنار آن حاکمیت طولانیمدت گروههای پرقدرت و ناپیدا بر برخی صنایع، مشکل را فراتر از تحریم کرده است. در شرایطی که ایلان ماسک وعده داد که طی دو سال آینده خودروهای بدون فرمان و بدون پلاک به بازار عرضه میکند و کل فرآیند خودرو هوشمند و ضریب خطا در آن نزدیک به صفر میشود، خودروسازان ما همچنان بهسرعت مشغول تولید محصولاتی هستند که پلیس راهور نام آنها را ارابه مرگ گذاشته است. فقط سال گذشته ۱۷ هزار نفر در جادههای کشور سوار بر همین ارابهها کشته شدند. در حالی که در همین مدت کشتگان جادهای آلمان که به اندازه ما جمعیت و بسیار بیش از ما خودرو دارد، کمی بیشتر از ۹۰۰ نفر بود. ما فقط در تعطیلات عید ۱۱۰۰ هموطن را در تصادفات از دست دادیم. تاریخچه تولید خودرو در کشور تبدیل شده است به دورههای یکی در میان: یک دوره تولید داخل و نارضایتی مردم و یک دوره واردات و نارضایتی خودروسازان!
۵ـ فقر
فقر و خط فقر به یک ترجیع بند سخنان کاندیداهای انتخابات تبدیل شده و در همه دورهها، داوطلبان ریاستجمهوری وعده محو آن را دادهاند اما طبقه فقیر، مرتب گستردهتر شده است. فقر، مادر همه بحرانهای اجتماعی و فرهنگی است. گستردگی آثار زیانبار فقر آن قدر آشکار است که توده مردم نیز کم و بیش به اندازه نخبگان از آن آگاهند.
۶ـ زوال سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی این سالها از ادبیات علوم اجتماعی به ادبیات عامه آمده است. سرمایه اجتماعی ابعاد مختلف دارد اما مهمترین بُعد آن «اعتماد» است. اعتماد به واقع در جامعه امروز ایران در حال نزول است؛ از اعتماد مردم به مردم که خاطر کنشهای مختلفی از جمله شیوع انواع و اقسام کلاهبرداری و شیادی، نزول کرده تا اعتماد مردم به مسئولان به خاطر شنیدن وعدههایی که محقق نشده است. در جامعه بیاعتماد، نه اقتصاد میتواند رشد کند و نه روابط اجتماعی میتواند سالم بماند. خوشبختانه مسئولان از ریزش سرمایه اجتماعی اعتماد آگاهند و مرتباً نسبت به آن هشدار میدهند. همین که میدانند گام مثبتی است اما در عمل باید برای بازسازی آن کاری کرد. کاری که حوزه حکمرانی و سیاست، مطلقاً به تنهایی قادر به انجام آن نیست. سرآمدان فرهنگی و نخبگان هنری و عقلای اجتماعی باید دست به هم برسانند تا بتوان اعتماد رفته را باز آورد.
قطعاً کنش تناقضآلود یک مسئول یا حتی خانواده او، باعث کمترشدن این اعتماد میشود اما فراموش نکنیم هرگز نباید در دام فروکاستن مسائل کلان کشور به مصداقهای کوچک و سرگردمشدن به جزئیاتی شویم که فرصت و انرژی ذهنیمان را درگیر میکند و تحلیل میبرد و نهایتاً جامعه را در بند «نقش ایوان» میکند.»