حساب کاپیتان-سرمربی را خالی کردند
محمود فکری، مورد عجیب سال 99
محمود فکری یکی از چهره های ویژه سال 1399 بود؛ او سختی های زیادی را تحمل کرد تا روی نیمکت تیم محبوبش بنشیند اما خیلی زود بدون آنکه فرجامی داشته باشد صندلی مهم دوران فوتبالش را ترک کرد.
به گزارش منیبان، روزی که طرفداران ناراحت استقلال از نتایج گذشته تیم شان ناامید از سرمربیگری استراماچونی و الکساندر نوری در تیم محبوبشان به حمایت از محمود فکری کاپیتان سابق این تیم پرداختند تا شاید رنگ خوشی را بار دیگر ببینند، هرگز پیش بینی نمی شد که عمر مربیگری او در تیم آبی پوش پایتخت اینقدر کوتاه و پرتنش باشد. فکری از ابتدا با جنجال های فراوان راهی استقلال شد و تا آخرین روز کاری اش مدام در حال مبارزه با حواشی و اتفاقات مختلف بود. در نهایت هم در شرایطی که تیمش در بالای جدول رده بندی حضور داشت،مهم ترین صندلی دوران فوتبالش را از دست داد و حالا مدت ها است کسی از او خبر ندارد.
درباره فکری طی روزها و هفته های گذشته بسیار بحث شده است؛ اما شاید مساله ای که باعث شده این مربی جوان نتواند لب به سخن بگشاید و حرفی از ناملایمتی هایی که به خودش شد بر زبان بیاورد، نتایج خوب آبی ها با فرهاد مجیدی است. استقلال بعد از فکری در همه مسابقاتش به برد رسیده و حالا طرفداران هم بابت این تغییر تا حد زیادی خشنود هستند. اما شاید بد نباشد در 10 اپیزود به مرور اتفاقاتی بپردازیم که سال 1399 را برای محمود فکری یکی از بدترین سال های عمرش جلوه داد.
1-فرار از نساجی برای قرار در استقلال
فکری در شرایطی سودای آمدن به استقلال را در سر پروراند که با نساجی مازندران قرارداد داشت. او تیم شمالی را برای حضور در لیگ بیستم بسته و آماده کرده بود و در شرایطی که همه منتظر بودند این مربی اصالتا قائمشهری روی نیمکت تیم شهر خودش در لیگ بیستم بنشیند، مدیران استقلال به سراغش رفتند و همه چیز برایش تغییر کرد. حضور جنجالی فکری در استقلال موضوعی نیست که به سادگی بتوان از آن عبور کرد. او بدون رضایت مالک و مدیران نساجی به استقلال پیوست و حاضر شد جریمه ای سنگین بپردازد تا به بزرگ ترین آرزوی دوران مربیگری اش برسد.
2-خانه ای که فروخته نشد
روزی که فکری با استقلال قرار داد بست وقتی خبرنگاران از مصاحبه های تند و درخواست غرامت باشگاه نساجی از او پرسیدند، یک جمله جالب را بر زبان آورد که هنوز هم درباره اش صحبت می شود. فکری در پاسخ به ادعای میلیاردی مدیران نساجی برای پیوستنش به استقلال گفت : «از تمام دوران فوتبالم یک خانه دارم که آن را به عشق استقلال می فروشم تا روی نیمکت تیم محبوبم بنشینم.» فکری اگرچه خانه اش را نفروخت اما آن جمله تاریخی او هنوز هم ورد زبان برخی هواداران استقلال است. همچنان کم نیستند افرادی که این جمله را به رخ سرمربی پیشین تیم شان می کشند و آن را یک بهانه توصیف می کنند.
3- شروع با حمایت گسترده پیشکسوتان
روزی که محمود فکری با استقلال کارش را رسما شروع کرد را به یاد بیاوریم؛ آن روز تعداد کثیری از پیشکسوتان و مدیران سابق باشگاه استقلال به محل تمرین رفتند و حمایت همه جانبه شان از کاپیتان سابق آبی ها را نمایان کردند. جمعی در حدود 50 نفر که مراسم معارفه را بسیار باشکوه کردند و برای این مربی جوان آرزوی موفقیت داشتند. عده زیادی از همین پیشکسوتان اما خیلی زود از فکری بریدند و با چند نتیجه نه چندان خوب پشت او را خالی کردند. مصاحبه هایی که علیه نوع بازی تیم فکری انجام می شد، گواهی بر این مساله است.
4- کادرفنی شلوغی که بی فایده بود
سرمربی پیشین استقلال در بدو ورودش سعی کرد با گرد آوردن تعداد زیادی از پیشکسوتان روی نیمکت تیمش مسئولیت ها را تقسیم کند و از کمک آنها برای موفقیت بهره بگیرد. از این رو پرویز مظلومی و صمد مرفاوی به عنوان دو سرمربی سابق آبی ها روی نیمکت بودند و چهره های نظیر آرش برهانی و حنیف عمران زاده هم در کار مربیگری همراه فکری شدند. این نیمکت شلوغ اما از روز اول برای فکری حاشیه درست کرد و تا اخرین روز کاری اش هم بسیاری از کارشناسان و طرفداران اعتقاد داشتند این افراد کمک خاصی به سرمربی نکردند و تغییری از سوی آنها در ترکیب تیم ایجاد نشده است.
5-تیمی که زیبا بازی نمی کرد
انتقاد مهم به استقلال در طول دوران سرمربیگری فکری زیبا بازی نکردن این تیم بود. علاوه بر اینکه در چند مسابقه مهم آبی ها نتیجه را هم از دست دادند و موجب دلخوری هواداران شدند، اما مهم ترین انتقاد به تیم فکری عملکرد نه چندان خوب بازیکنان در زمین مسابقه بود. اینکه هواداران استقلال از تیم شان نتیجه بخواهند منطقی است اما وقتی در دیدارهای رودررو با رقبای اصلی نتیجه حاصل نمی شود و فوتبال زیبایی را نیز شاهد نیستیم، طبیعی است انتقادها بالا بگیرد. جایی که نوک پیکان اعتراض ها به سمت سرمربی تیم می رود و همین موضوع یکی از دلایل ناراحتی های همیشگی محمود فکری بود.
6- محکومیتی که مزید بر علت شد
در روزهایی که فکری به خاطر نتایج و عملکرد استقلال بسیار مورد انتقاد قرار گرفته بود، محکومیت او توسط کمیته تعیین وضعیت فدراسیون فوتبال مزید بر علت شد تا اتفاقات روحی عجیب تری هم برای سرمربی آبی ها رقم بخورد. کمیته انضباطی فکری را به خاطر شکایت باشگاه نساجی نزدیک به 2.5 میلیارد تومان جریمه کرد و در شرایطی که او باید فکرش روی مسائل فنی استقلال می بود، اما این جریمه سنگین مزید بر علت شد تا از نظر روحی در شرایط نامطلوب تری نیز قرار بگیرد. حالا فکری که قراردادی نه چندان سنگین با آبی ها داشت، هم باید از فشارهای بیرونی رهایی پیدا می کرد و هم از نظر مالی بسیار تضعیف می شد.
7-دشمن فرضی و دلخوری های گاه و بیگاه
سرمربی پیشین استقلال در تمام روزهای فعالیتش در این تیم از وجود یک دشمن فرضی برای خود و تیمش صحبت کرد. او هروقت زیر فشار انتقادها قرار میگرفت، از وجود عده ای حرف می زد که نمی خواهند تیم نتیجه بگیرد و به واسطه دشمنی با استقلال میان طرفداران تفرقه می اندازند. مساله ای که فکری هیچ وقت آن را باز نکرد اما همواره در مصاحبه های خود با ناراحتی و اندوه تمام از این موضوع صحبت می کرد. زودرنج بودن سرمربی سابق استقلال در این مساله تاثیر گذاشت و قهر هایش از نشست های خبری و تاب نیاوردن زیر فشار انتقادها گواهی بر این ادعا بود.
8-هیات مدیره ای که پشت فکری نایستاد
سرانجام در روزهای پایانی سال 1399 و بعد از تساوی مقابل مس رفسنجان در هفته شانزدهم لیگ برتر مدیران استقلال رای به برکناری محمود فکری از سرمربیگری دادند. این مربی که با آرزوهای بزرگ روی نیمکت تیم محبوبش نشسته بود، در حالی صندلی مهم دوران فوتبال خود را ترک کرد که تیمش در رده سوم جدول رده بندی قرار داشت اما فشارها و انتقادها نسبت به زیبا بازی نکردن تیم و البته از دست دادن امتیازهای مهم آنقدر بالا گرفت تا مدیران باشگاه نیز چاره ای جز رد شدن از نام کاپیتان سابق تیم نداشته باشند. هیات مدیره و مدیرانی که با علاقه زیاد به سمت فکری رفتند و او را روی دست معرفی کردند، خیلی سریع از نام بزرگش رد شدند و پشتش را خالی کردند.
9- دریافتی 65 درصدی به صورت قسطی
سال 99 برای محمود فکری یکی از تلخ ترین ها بود؛ او با قراردادی نسبتا پایین روی نیمکت استقلال نشست، به پرداخت غرامتی سنگین به تیم شهر خودش محکوم شد و از قراردادی که امضا کرده هنوز مبلغ زیادی را طلب داردو قرار است به صورت اقساطی دریافت کند. به غیر از این او فقط 16 بازی شانس نشستن روی نیمکت تیم محبوبش را پیدا کرد، نه به جام حذفی رسید و نه طعم مربیگری در لیگ قهرمانان آسیا را چشید. آبرویش خدشه دار شد و محبوبیتی که طی سالها به دست آورده بود، اگرچه به خاطر نبود تماشاگران در ورزشگاه ها به شعار «حیا کن و رها کن» تبدیل نشد اما در غم انگیز ترین حالت ممکن نیمکت استقلال را ترک کرد.
10-سکوتی که پابرجا است
شاید بعد از جدایی فکری خیلی ها منتظر بودند تا او حرف هایی را درباره دوران سرمربیگری اش بر زبان بیاورد. مردی که در زمان فعالیتش مصاحبه های تند و متعددی را در دفاع از عملکردش انجام داد، بعد از جدایی هیچ صحبتی با رسانه ها نداشته و در شرایطی عجیب موضع سکوت در پیش گرفته است. شاید روزی سکوت فکری شکسته شود اما اینکه او در سال 99 بدترین روزهای عمر فوتبالی اش را سپری کرد، مساله ای نیست که بتوان از ذهن این مربی به سادگی پاکش کرد. او که تمام اعتبار و آبرویش را برای کمک به تیم محبوبش گذاشته بود و حالا علاوه بر حساب بانکی اش، حساب اعتباری اش نیز در بین طرفداران چندان پر نیست.