آینههای لیگ برتری/استقلال مثل مجیدی، مرموز و محبوب!
نگاهی به تیمهای لیگ برتر نشان میدهد که آنها به خوبی خصوصیات سرمربیان نامآشنایشان را در زمین به نمایش میگذارند.
به گزارش منیبان، شخصیت مربی هر تیمی که روی نیمکت مینشیند چگونه است؟ جواب این سوال برای چه اهمیت دارد؟ این نظریه همیشه در فوتبال مطرح شده که نحوه بازی و شخصیت تیمی یک تیم، شباهت عجیبی به سرمربیاش دارد. هرچقدر زمان حضور یک مربی روی نیمکت یک تیم بیشتر باشد این تشابه بیشتر خواهد بود. بارزترین مثال در این مورد منچستر فرگوسن بود. منچستر که گفته میشد مانند سرمربیاش سختکوش است و ناامید نمیشود و این تیم با فرگیتایم شمهای از شخصیت سرمربیاش را به نمایش میگذاشت. اتلتیکوی دیگو سیمئونه و نمونههای زیادی را در فوتبال دنیا میتوان نام برد. نگاهی به لیگ اینفصل و تیمهای صدرنشین آن نتیجه جالبی دارد. تیمهایی که نحوه بازی و نقاط ضعف و قوتشان خاطراتی از سرمربیان نامآشنایشان را برایمان زنده میکند.
پرسپولیس؛ ساکت و آرام و کمی نامحبوب
یحیی گلمحمدی آرام و کمحرف و به عقیده بعضیها حتی نه چندان محبوب، تیم این فصلش بیش از همیشه شبیه خودش بود. او در زمان بازیکنی هم خصوصیاتی مشابه داشت. مدافعی باهوش و مدرن که وقتی قرار است از خاطرات فوتبالیاش یاد شود، همه یا از چیپ بدموقع او حرف میزنند یا از گل به خودیهایش که زمانی انتقادات از او را زیاد کرده بود. پرسپولیس این فصل هم همین بود. تیمی که بهترین خط حمله لیگ شد و امتیازات خوبی بهدست آورد. با اینحال چند اشتباه بد از تیم پرسپولیس بیش از استقلال و عملکرد این تیم به قرمزها ضربه زد. اشتباهاتی که به مثابه همان گلبهخودیهای زمان بازیگری یحیی بود و ردپای بعضی از آنها را میتوان در تصمیمات کادرفنی پیدا کرد. تیم این فصل یک خصوصیت دیگر هم از سرمربیاش وام گرفته بود. بهانه نگرفتن و جنگیدن تحت هر شرایطی و چشم بستن روی هر اشتباه داوری و مشکلات حاشیهای زمان برانکو جای خودش را به بهانهگیری، بیانگیزگی و صحبت از داوری و دستهای پشت پرده داد. پرسپولیس آرام و کمحرف اما بهانهگیر که خیلی دوستداشتنی نبود. این در حالی است که نمیتوان آنها را تیمی ناموفق دانست و قطعا در سومین سال حضور یحیی یکی از بهترین تیمهای لیگ برتر بودند اما پرسپولیسی با امضای یحیی گلمحمدی.
استقلال؛ محبوب مرموز
مرموز و نتیجهگیر، عجیب و غیرقابل پیشبینی. استقلالی که فرهاد مجیدی بعد از سومین تجربهاش در استقلال ساخت بیش از همیشه شبیه خودش بود. ستاره استقلال که گل میزد، محبوب میشد و میرفت. هواداری که هنوز در شیرینی گلهای فرهاد با ضربهای از رفتنش به خود میآمد و میدید که همه چیز از دست رفته است. استقلال این فصل چهقدر شبیه این خصوصیات بود؟ تیمی که میآمد و ضربهاش را میزد و میرفت و در زمین گم میشد. خیلی از منتقدان مجیدی در عین اینکه اعتقاد داشتند این تیم فاکتورهای لازم برای نتیجه گرفتن را ندارد اما از آن سو هم نمیدانستند این تیم چرا نمیبازد. آن چیز که مشخص است این است که استقلال شایسته قهرمانی بود اما شاید نه با این آمار و ارقام شگفتانگیز. این همان چیزی است که در مورد فرهاد مجیدی باید بگوییم. بازیکنی با خصوصیات او و جداییهای نابهنگام که ردپایش در از دست رفتن جام را به جا گذاشت نباید تا این حد محبوب باشد و از او به عنوان اسطوره یاد شود. این اتفاق اما افتاده است، درست مانند استقلال. صدرنشین این فصل در ظاهر نباید قهرمانی بدون باخت را بهدست بیاورد و بسیاری از رکوردها را هم جابهجا کند اما این کار را انجام داده است. باهوش و با تمرکز و نترس. خصوصیات استقلال مجیدی را میتوان در این 3 کلمه خلاصه کرد. خصوصیاتی شبیه به فردی که روی نیمکت مینشست.
سپاهان؛ زیبای شکننده
اگر بخواهیم از جذابترین بازیکنان فنی لیگ برتر ایران نام ببریم، نمیتوانیم نامی از محرم نویدکیا نیاوریم. همانطور که در جذابترین تیمهای 2 فصل اخیر حتما سپاهان یکی از 3 تیم ابتدایی خواهد بود. از محرم نویدکیا به غیر از بازی جذاب میانهمیدان و در فاز هجومی آیا عملکردی دفاعی به یاد دارید؟ پاسخ منفی است. نویدکیا یک بازیکن جذاب، با تکنیک و باهوش بود که در عین حال با کوچکترین ضربهای میتوانست فروبریزد مثل سپاهانی که میتواند 90 دقیقه با یک بازی زیبا مسحورتان کند اما یک حمله از حریف کافی است تا همه چیز از دست برود. ذهن زیبای نویدکیا در زمان بازیگری با او به دنیای مربیگری هم آمده است. ذهن زیبایی که در آن برای اصول دفاعی جایی تعریف نشده است. زیبا و شکننده بهترین تعریفی است که از نویدکیای بازیکن و سپاهان این 2 فصل میتوان ارائه داد.
فولاد؛ محترمها
جواد نکونام در سالهای بازیکنیاش ثابت کرد که میتوان از تیمی به غیر از سرخابیها به موفقیت رسید. مثل فولادی که این اصل را خوب بلد است. همانطور که سرمربیاش ثابت کرد میتوان سالها در یک لیگ معتبر لژیونر بود، بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بربازو بست اما خیلی هم محبوب نبود. عدم محبوبیتی که شاید بخشی از آن مربوط به نحوه بازیاش باشد. نکونامی که هیچ مربیای از او نمیگذشت اما هوادار هم چیزی از بازی او نمیدید. خبری از جذابیت و حرکات نمایشی و حتی درگیریهای هیجانانگیز هم نبود اما در عین حال او جواد نکونام بود. این خصوصیات با آموزههای کیروش آمیخته شد تا نتیجه آن فولادی باشد که شاید جذبمان نکند اما قطعا در میان بهترینها جای خود را باز میکند. اگر در این تیم خبری از جذابیت، حرکات نمایشی و بازی درگیرانه نبود تعجب نکنید؛ این تیم، تیم جواد نکونام است. به آن احترام بگذارید.