- آرشیو اخبار 1
- اجتماعی 2
فرجام تلخ عشق زن 46ساله و پسر 26ساله
ساعت 9 شب شنبه 11 اردیبهشت، خبر قتل زنی میانسال در خانه دوستش به پلیس اعلام شد.
به گزارش منیبان؛ صاحبخانه در تحقیقات به مأموران گفت: من تنها در یک خانه دو طبقه قدیمی زندگی می کنم. دوستم امشب در خانه من میهمان بود. ساعتی بعد کسی زنگ خانه را زد چون من سرگرم آشپزی بودم دوستم برای باز کردن در به طبقه پایین رفت اما دقایقی بعد متوجه صدای فریادهای او شدم با عجله پایین رفتم که ناگهان با جسد خونین دوستم رو به رو شدم. بعد هم مرد جوانی را دیدم که از خانه ام فرار کرد.
به دنبال این جنایت، موضوع از سوی مأموران کلانتری 149 امامزاده حسن به بازپرس حبیب الله صادقی اعلام شد. با این گزارش، تحقیقات بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند. مقتول زن 46 ساله ای به نام کیمیا بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
دستگیری عامل جنایت
تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت هولناک ادامه یافت. دوربین های مداربسته اطراف محل جنایت مورد بازبینی قرار گرفت. دوربین ها ورود و خروج مرد جوانی را به خانه قدیمی ضبط کرده بودند. طبق تصاویر مرد جوان پای پیاده به خانه قدیمی رفته و لحظاتی بعد هم هراسان و سراسیمه آنجا را ترک کرده بود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که کیمیا مدتی است با پسر 26 ساله ای به نام یاشار آشنا شده است. با به دست آمدن هویت یاشار و مطابقت تصویر او با متهم فراری مشخص شد که یاشار عامل قتل است. بدین ترتیب پس از هماهنگی های قضایی مأموران راهی مغازه موبایل فروشی که پسرجوان در آن مشغول به کار بود شدند و او را دستگیر کردند. متهم ابتدا منکر جنایت بود اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد، به قتل کیمیا اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، یاشار در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفت وگو با متهم
چطور با کیمیا آشنا شدی؟
سه سال قبل برای خرید تلفن همراه به مغازه ای که در آن کار می کردم آمد و همانجا با او آشنا شدم. کم کم آشنایی مان ادامه پیدا کرد و من به او علاقه مند شدم.
پس چرا او را به قتل رساندی؟
من کیمیا را دوست داشتم اما او مدام مرا تهدید می کرد چون می دانست خانواده ام دختری را برایم نشان کرده اند و اصرار دارند که من با او ازدواج کنم. اگر خانواده ام متوجه می شدند من با زنی که 20 سال از خودم بزرگ تر است ارتباط دارم کل خانواده به هم می ریخت و آبرویم می رفت. همیشه هراس داشتم آنها از این ماجرا با خبر شوند و کیمیا که این موضوع را فهمیده بود برای اینکه خانواده ام از این ماجرا با خبر نشوند از من باج می گرفت. او به این بهانه میلیون ها تومان از من پول گرفت.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
دیگر از دست کیمیا و تهدیدهایش خسته شده بودم از طرفی هر چه پول در می آوردم از من می گرفت. به کیمیا زنگ زدم، گفتم می خواهم باهات صحبت کنم. او هم آدرس خانه دوستش را داد. زمانی که رسیدم، کیمیا به طبقه پایین آمد و دوباره باهم صحبت کردیم. گفتم دست از سر من بردار اما بی فایده بود، در یک لحظه به قدری عصبانی شدم که با چاقویی که به همراه داشتم چند ضربه به او زدم و بعد از خانه فرار کردم.
پس از جنایت چه کردی؟
چاقو را در بوستانی دفن کردم که پلیس آن را پیدا کرد و بعد هم به خانه رفتم.