- آرشیو اخبار 1
- اجتماعی 2
مروری بر حوادث تاریخی؛
خودکشی دختر و پسر جوان/ آن دو میخواستند با هم ازدواج کنند!
مخالفت با ازدواج دختر و پسری جوان سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد و با خودکشی آنها به پایان رسید.
به گزارش منیبان؛ مخالفت با ازدواج دختر و پسری جوان سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد و با خودکشی آنها به پایان رسید. دختر جوانی به نام عاطفه بر اثر سقوط از پل فوت شده بود. بررسی های اولیه نشان می داد مرگ دختر جوان مشکوک است. پلیس در تحقیق از خانواده عاطفه رازی را فاش کرد.
مادر وی گفت:عاطفه از مدت ها قبل با پسری به نام عماد در ارتباط بوده و قصد داشته با وی ازدواج کند. او ادامه داد: دخترم می گفت به عماد علاقه دارد و می خواهد با او ازدواج کند اما من و پدرش از همان ابتدا با این وصلت مخالفت کردیم.
عاطفه جوان بود و قدرت تشخیص کافی نداشت. به همین دلیل از عاطفه خواستیم به رابطه اش با عماد پایان بدهد. به دنبال اظهارات والدین متوفی، ماموران عماد را بازداشت کردند.
او درباره رابطه اش با عاطفه و مرگ وی گفت: «ما هر دو عاقل و بالغ بودیم و می توانستیم به درستی تصمیم بگیریم اما خانواده عاطفه از همان اول با ازدواج ما مخالفت کردند. عاطفه تلاش زیادی کرد تا پدر و مادرش را راضی کند اما اوضاع روز به روز بدتر می شد و آنها به عاطفه گفته بودند دیگر حق ندارد من را ببیند.
روز حادثه من و دختر مورد علاقه ام یکدیگر را دیدیم. عاطفه حال و روز خوشی نداشت و گفت این آخرین بار است که همدیگر را ملاقات می کنیم. تلاش کردم او را آرام کنم اما درست زمانی که می خواستم از او خداحافظی کنم در یک لحظه به طرف پل دوید و خود را از آنجا به پایین پرت کرد. ارتفاع پل زیاد بود و زمانی که بالای سر او رسیدم فوت شده بود. اظهارات عماد نشان می داد او در مرگ عاطفه نقشی ندارد با این حال پرونده مرگ دختر جوان همچنان در دست بررسی بود تا اینکه چندی بعد خبر رسید عماد در حالی که برای دیدن خانواده اش به شهرستان رفته بود خودکشی کرده است.
زن جوان در حالی که بشدت می گریست به قاضی دادگاه گفت: از این زندگی خسته شده ام. روز اول زندگی ام را با علاقه به همسرم آغاز کردم اما مدتی بعد وقتی شک و بدبینی های همسرم را دیدم چون مدام از سوی او تهدید می شدم تصمیم به طلاق گرفتم.
این زن ادامه داد: من و مهدی با هم در پارک محل آشنا شدیم و بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتیم. در ابتدا تصور می کردم مهدی همان مرد ایده آلی است که سال ها منتظرش بوده ام و بدون هیچ تحقیقی زندگی مشترک را آغاز کردم. در طول چند سال زندگی مشترک همیشه به من تهمت های ناروا می زد و با بدبینی هایش زندگی را برایم جهنم کرده بود.
می خواهم طلاق بگیرم و تاوان سنگین اشتباه بدون فکر و منطق بودنم را باید تا سالیان سال بدهم و سایه سیاهش را به تنهایی تحمل کنم.