آیا تا به حال به نحوه مرگ خود فکر کرده‌اید. به نظر شما مرگ با شلغم بدتر است یا مرگ بر اثر دوست داشته شدن زیاد!

به گزارش منیبان؛ طبق یک ضرب‌المثل قدیمی، مرگ شتری است که درب خانه همه می‌خوابد! اما نحوه خوابیدن این شتر برای هرکسی متفاوت است. بیشتر افراد با مرگ‌های معمولی و عادی جان خود را از دست می‌دهند و برخی قهرمانانه.

در ادامه به معرفی ۵ مرگی که باور نمی‌کنید رخ داده باشد می‌پردازیم.

پیشنهاد ویژه

مرگ با شلغم

در اواخر قرن نوزدهم، شکارکردن یکی از تفریحات موردعلاقه اعضای پارلمان بریتانیا بود. سر ویلیام پین گالوی یکی از اعضای پارلمان بریتانیا بود که به شکار نیز علاقه بسیار داشت. سر ویلیام در یکی از سفرهای خود در حال عبور از بین مزرعه شلغم بود که پایان عمر خود را رقم زد. یک شلغم بزرگ هنگام عبور سر ویلیام از مزرعه باعث زمین‌خوردن او شد. زمین‌خوردن او آن‌قدر شدید بود که سرویلیام چند روز بعد به‌خاطر جراحات حاصل از این زمین‌خوردن جان خود را از  دست داد.

مرگ در اثر خنده زیاد

زئوکسیس نقاش یونانی قرن پنجم پیش از میلاد بود. یک روز زن سالخورده‌ای پیش او رفت و از زئوکسیس تقاضا کرد یک نقاشی از آفرودیت برایش طراحی کند. فقط نکته جالب در تقاضای پیرزن این بود که از زئوکسیس خواسته بود چهره خودش را جای چهره آفرودیت نقاشی کند. پس از اتمام نقاشی، زئوکسیس آن‌قدر به نتیجه مضحک این نقاشی خندید که جانش را از دست داد.

دراکو، مرگ در اثر خفگی زیر بار هدایا

شما برای تشکر از یک سخنرانی خوب چه‌کار انجام می‌دهید، ایستاده سخنران را تشویق می‌کنید؟ در یونان باستان مردم رسم داشتند در تشکر از یک سخنرانی خوب، کت یا ردایشان را به نشانه قدردانی به سمت سخنران پرتاب کنند. ۶۲۰ سال پیش از میلاد، تماشاگران تئاتر به‌قدری از اجرای دراکو به وجد آمده بودند که به‌صورت تصادفی او را زیر تلمباری از لباس دفن کردند و موجب مرگ او شدند.

مرگ با ریش

مرگ عجیب بعدی برای هانس استینینگر حاکم برانا بود. این اتفاق شوم در قرن شانزدهم در اتریش رخ داد. آتش‌سوزی مهیبی در شهر رخ داد، اما آتش جان هانس را نگرفت. در گرماگرم تخلیه شهر و نجات مردم از آتش‌سوزی، پای هانس روی ریش ۱.۴ متری خودش گیر کرد و او به زمین افتاد. این زمین‌خوردن باعث شکستن گردن او و مرگش شد.

مرگ با قورت‌دادن چاقو

خب می‌توان گفت این مورد کاملا منطقی بوده و نمی‌توان جزو مرگ‌های عجیب آن را دسته‌بندی کرد. البته داستان مرگ جان کامینگز از چیزی که فکر می‌کنید عجیب‌تر است. او زمانی که قورت‌دادن چاقو توسط یک هنرمند حرفه‌ای در سیرک را دید مجذوب این کار شد. در ابتدا جان کامینگز برای شروع کار چهار چاقو را بدون هیچ مشکلی بلعید. در تلاش‌های بعدی برای بالابردن مهارتش سعی کرد ۱۴ چاقو را ببلعد، این سری چند روز درد شکمی را نیز تجربه کرد ولی بازهم زنده ماند. او در آخرین تلاشش ۲۰ چاقو و یک غلاف چاقو را بلعید، متاسفانه این بار شانس نیاورد. پس از چند روز او فقط توانسته بود غلاف چاقو را دفع کند اما خبری از ۲۰ چاقوی خورده شده نبود. او پس از ۴ سال تحمل درد وحشتناک شکم از دنیا رفت. پزشکان در کالبدشکافی او یک تیغه کامل چاقو، یک فنر و ۴۰ قطعه فلزی به همراه چوب و شاخه پیدا کردند.

کدخبر: 125089 تاریخ انتشار