از زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در فوریه تصمیم به حمله به اوکراین گرفت، مورد توجه و بررسی گسترده بسیاری از محققان و صاحب نظران روابط بین الملل و حتی روانپزشکان قرار گرفت.

به گزارش مُنیبان، از زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در فوریه تصمیم به حمله به اوکراین گرفت، مورد توجه و بررسی گسترده بسیاری از محققان و صاحب نظران روابط بین الملل و حتی روانپزشکان قرار گرفت.

از او به عنوان یک خودکامه ظالم، یک ماشین حساب سرد، یک جنایتکار جنگی و فردی در مرز جنون توصیف شده است. «ولاد دیوانه» یک برچسب است که مکرر به او چسبانده شده است و گاهاً با آدولف هیتلر نیز مقایسه شده‌است. بسیاری از کارشناسان غربی که رهبر روسیه را توصیف میکنند، هرگز او را ندیده اند. مارکو کارنلوس، دیپلمات ایتالیایی سابق و کارشناس مسائل بین‌الملل، با انتشار یادداشتی در میدل‌ایست‌آی با عنوان «جنگ روسیه و اوکراین: درگیری با محاسبات اشتباه بزرگ» تلاش داشته با اتکا به تجربیات شخصی خود این موضوع را مورد نقد خود قرار دهد.

پیشنهاد ویژه

یک پوکرباز قهار

در نقش قبلی‌ام به عنوان دیپلمات، چند بار با او و افراد دیگر در یک اتاق نشستم. با این حال، من هرگز جرأت نمی کنم پیش‌بینی کنم که او چه فکری می‌کند و چه برنامه‌ای دارد. عادات منزوی‌گونه پوتین و حلقه درونی بسیار کوچک و وفادار او مانع از هرگونه ارزیابی قابل اعتماد از اهداف واقعی او می شود.

چیزی که من با اطمینان می گویم این است که او این تصور را به من منتقل کرد که می تواند با تسلط بالا به تک تک جزئیات هر موضوعی که با آن سر و کار دارد رسیدگی کند.

تا زمانی که جنگ در اوکراین شروع شد، پوتین این تصور را ایجاد کرد که می‌تواند بازی‌های پیچیده را روی میزهای متعدد مدیریت کند درحالی که کارت‌های بدی دارد. به طور خلاصه، یک بازیکن عالی پوکر.

با این حال، من با اطمینان خاطر می گویم که هرگونه پیش‌بینی در مورد اهداف و رفتار واقعی پوتین صرفاً حدس و گمان است.

در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به اصطلاح کرملین‌شناسان باید ترتیب نشستن رهبران کمونیست را در طول رژه نظامی سالانه در میدان سرخ بررسی می کردند تا تغییر موازنه قدرت در داخل حزب کمونیست را ارزیابی کنند. کارشناسان امروز روسیه سخنرانی ها و مصاحبه های پوتین را با دقت بررسی و تفسیر می‌کنند تا سرنخ هایی در مورد تفکر و مقاصد او به دست آورند.

اما در چنین قلمرویی نمی‌توان هیچ چیز را بدیهی انگاشت. تعیین اینکه آیا پوتین به طور مؤثر یک مسیر عمدی را دنبال می کند یا این‌که با مخفی کردن اهداف واقعی خود مخالفان خود را گمراه می‌کند، دشوار است.

ممکن است از زمان تهاجم 24 فوریه به اوکراین، رهبر روسیه توانایی جادویی ادعایی خود را از دست داده باشد. در نگاه اول، کارزار نظامی فاجعه آمیز بوده است. همچنین پیامدهای دیپلماتیک آن، حداقل در میان کشور‌های غربی. در مورد بقیه جهان، تصویر بحث برانگیزتر است. واکنش بسیاری تنها محکوم کردن تهاجم و عدم تبعیت از غرب در تحریم مسکو بود. عملکرد ضعیف نظامی روسیه برای بسیاری شوکه کننده بود. در سوریه، طی دهه گذشته، نیروهای مسلح روسیه توانسته‌اند مسیر جنگ داخلی را تغییر دهند.

از ماه فوریه، دو اشتباه محاسباتی بزرگ وجود داشته است. اولین مورد اعتماد به نفس روسیه در مورد غلبه سریع روی زمین در برابر ارتش اوکراین بود. دوم، اعتماد غرب به این بود که ظرف چند هفته می‌توان روسیه را از طریق تحریم‌های بی‌سابقه به زانو درآورد.

وقتی قدرت‌های هسته‌ای درگیر هستند، انجام محاسبات اشتباه دیر یا زود می‌تواند نتایج فاجعه‌باری داشته باشد. روسیه بیانیه‌های مبهمی در مورد استفاده احتمالی از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در درگیری اوکراین صادر کرد، در حالی که کارشناسان غربی اضافه کرده‌اند که روسیه اگر در تنگنا قرار بگیرد می‌توان به راحتی استفاده مسکو از چنین سلاح‌هایی را تصور کرد.

ایالات متحده تاکنون محتاط بوده است و مرگبارترین تسلیحات از زرادخانه گسترده نظامی متعارف خود به اوکراین نداده است. موشک‌های پدافند هوایی پاتریوت که واشنگتن اخیراً به کیف وعده داده است، به نظر نمی رسد که بازی را تغییر دهند. به نظر می رسد یک استراتژی دقیق برای جلوگیری از هر گونه تشدید در درگیری در جریان است.

با این حال، پس از این گونه محاسبات اشتباه سریالی، اولویت باید یافتن یک استراتژی خروج از درگیری باشد که به طور ایده آل با منافع همه بازیکنان مطابقت داشته باشد. گفتن این آسان است اما دستیابی به آن بسیار سخت است، به ویژه با توجه به ذهنیت مجموع-صفر که به نظر می رسد در فکر همه بازیگران اصلی حاضر وجود دارد. علاوه بر این، آیا درست است که فرض کنیم بازیگران اصلی واقعا به دنبال یک استراتژی خروج هستند؟

برای ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در شرایطی که تقریباً 20 درصد از خاک اوکراین هنوز تحت اشغال روسیه است، رسیدن به توافق دشوار است. درست است، اوکراین خرسون و خارکف را بازیابی کرده است، اما آیا این در برابر فداکاری و ویرانی عظیمی که تاکنون جمعیت این کشور متحمل شده است، کافی است؟

همین استدلال را می‌توان در مورد پوتین نیز به کار برد. توافق در حال حاضر به عنوان یک شکست برای روسیه ثبت می‌شود، به خصوص که نیروهای این کشور در سه ماه گذشته مرتباً از مواضع قبلی خود عقب نشینی کرده اند.

ایالات متحده از خطرات تشدید درگیری جاری آگاه است، اما به نظر می رسد سیاست "بگذارید روسیه تضعیف شود" هنوز در داخل واشنگتن بسیار جذاب است. سفر اخیر زلنسکی به پایتخت ایالات متحده و تشویق ایستاده او از سوی کنگره نشان دهنده خویشتنداری نیست. اگر همه بازیگران اصلی در این درگیری واقعاً به دنبال یک بازی طولانی باشند یا حداقل با آن سازگار شوند، چه؟

جنگ تقریباً به همه تلفات زیادی وارد کرده است. در درجه اول به اوکراین که شجاعانه در برابر حمله همه جانبه به شهرها و زیرساخت های خود مقاومت می کند و تلفات شدیدی در بین سربازان خود و جمعیت غیرنظامی داشته است. ثانیاً، ارتش روسیه با تلفات سنگین که به طور تخمینی مشابه اوکراین است و جمعیت غیرنظامی‌ای که تحت فشار تحریم های غرب هستند.

ثالثاً اروپا، که در عرض چند ماه مجبور شده است رابطه چند دهه‌ای خود با انرژی روسیه را بازتعریف کند که باعث تورم، اختلال در عرضه و رکود اقتصادی شده است. تنها ایالات متحده، تا کنون، از عواقب وخیم اجتماعی و اقتصادی درگیری در امان بوده است.

اگرچه اغلب پوتین را محاصره شده در حباب و گوشه‌گیر از واقعیت‌های روزمره کشورش توصیف می‌کنند، اما به نظر می‌رسد او تاکنون بیش از کارشناسان غربی نسبت به جمعیت کشورش آگاهی نشان داده است. انتقادات داخلی علیه او متاسفانه بیشتر بر محدودیت او در عملیات نظامی در اوکراین متمرکز شده است تا تصمیم بی پروایش برای حمله به یک کشور دیگر.

هرچند درست است که با توجه به ماهیت استبدادی روسیه مدرن، هرگونه تلاش برای سنجش مخالفت واقعی مردم روسیه نسبت به جنگ بسیار دشوار است. رهبر روسیه از خود اعتماد به نفس نشان می‌دهد، اما اگر تصور کند که مقاومت روس‌ها در ادامه جنگ بر اوکراینی‌ها می‌چربد، ممکن است اشتباهات محاسباتی بیشتری نیز مرتکب شود؛ و همچنین اگر پیشبینی کند که حمایت غرب از کیف تمام خواهد شد.

در مورد زلنسکی، اشتباه محاسباتی او می‌تواند اطمینان از این باشد که جمعیت خسته کشورش می‌توانند چنین وضعیت دراماتیکی را برای یک سال کامل دیگری تحمل کنند.

در مورد ایالات متحده، محاسبات نادرست آنها می تواند به ترتیب در دست کم گرفتن و دست بالا گرفتن مقاومت روسیه و اوکراین باشد.

اگر محاسبات اشتباه ماه‌های گذشته ویرانگر بوده باشند، موارد بعدی می توانند فاجعه بار باشند./ اقتصاد نیوز

کدخبر: 131002 تاریخ انتشار