حادثه ای که برای دخترم رخ داد بازتاب خیلی بدی در محل سکونت ما داشت به طوری که اهالی محل حرف های زیادی می زنند و تهمت های ناروایی را به دختر 9 ساله ام نسبت می دهند.

به گزارش منیبان؛ زن 38 ساله ای که به اتهام سرقت و ورود به عنف از پسر 17 ساله ای شکایت کرده بود در حالی که بیان می کرد در محل سکونت مان انگشت نما شده ایم به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: من اهل یکی از کشورهای همسایه ایران هستم که از سال ها پیش به همراه خانواده ام به مشهد مهاجرت کردم و در این جا ماندگار شدم تا این که حدود 10 سال قبل با یکی از هموطنانم ازدواج کردم. او هم به صورت غیرقانونی در ایران زندگی می کرد و وضعیت مالی خوبی نداشت.

به همین دلیل من هم مجبور بودم به همراه همسرم کار کنم تا بتوانم هزینه های زندگی را تامین کنم از سوی دیگر من تا مقطع ابتدایی درس خوانده بودم و کاری جز کارگری در زمین های کشاورزی بلد نبودم.

پیشنهاد ویژه

بالاخره با پس اندازهایمان منزلی را در حاشیه شهر رهن کردیم تا اجاره خانه پرداخت نکنیم. با به دنیا آمدن دخترم من روزهای زیادی را سر کار نمی رفتم تا بتوانم از فرزندم نگهداری کنم اما وقتی او بزرگ تر شد و توانست از خودش مراقبت کند دیگر سعی می کردم روزهای بیشتری را در کنار همسرم کار کنم البته در فصل تابستان به دلیل جمع آوری میوه و سبزیجات ساعت های بیشتری را در خارج از منزل می گذراندیم این در حالی بود که دختر 9 ساله ام در منزل تنها می ماند و امور مربوط به خانه داری را انجام می داد.

چند روز قبل در حالی که طبق معمول من و همسرم برای جمع آوری سبزیجات به زمین های کشاورزی اطراف رفته بودیم دختر 9 ساله ام نیز مشغول جارو کردن اتاق بوده که ناگهان پسر 17 ساله همسایه وارد منزلمان شده است در این هنگام دخترم با جیغ و فریاد در برابر او مقاومت کرده ولی آن پسر مقداری پول و گوشواره های طلای دخترم را که داخل کیف دستی بود سرقت کرده و با آمدن همسایه ها از محل گریخته است.

با آن که اتفاقی برای دخترم رخ نداده اما اهالی محل با تهمت های ناروا روزگارمان را سیاه کرده اند این حادثه Incident تلخ طوری در روح و روان دخترم اثر گذاشته است که هر شب کابوس می بیند و گریه می کند از طرفی هم چند روز دیگر و همزمان با بازگشایی مدارس باید دخترم راهی مدرسه شود اما می دانم مورد سرزنش همکلاسی هایش قرار می گیرد و می ترسم درس و مدرسه را به علت این حادثه تلخ رها کند البته آن پسر نیز خانواده آشفته ای دارد که هیچ توجهی به پسر بیکار و علافشان ندارند وقتی موضوع را برای مادر آن جوان بازگو کردم هیچ عکس العملی نشان نداد و با پررویی گفت هر کاری از دستتان برمی آید انجام بدهید. حالا هم می خواهم دخترم را به پزشکی قانونی معرفی کنید تا حداقل مدرکی برای آینده او داشته باشم و ثابت شود که حادثه ای برای دخترم رخ نداده است. اقدامات لازم برای دستگیری پسر نوجوان و معرفی دختر 9 ساله به مرکز روان پزشکی انجام شد.

کدخبر: 136347 تاریخ انتشار