مرد جوان می‌گوید تاکنون بارها دعوا کرده و زندانی شده و به همین دلیل همسرش او را از خانه بیرون کرده است.

به گزارش منیبان؛ پایان خوشی‌های رضا روزی بود که همسرش او را از خانه بیرون کرد. رضا بزن‌بهادر محل که همه از او حساب می‌بردند از سوی خانواده‌اش طرد شد.

او بارها به جرم ضرب و جرح بازداشت و مجبور به پرداخت دیه شده و حالا دوباره بازداشت شده است. این متهم درباره زندگی‌اش می‌گوید:

پیشنهاد ویژه

*متهم به ضرب و جرح مرد جوانی هستی. چرا این کار را کردی؟

پای رفاقت بود. بچه‌ها قاطی کرده بودند من هم گفتم نامردی است اگر آنها را تنها بگذارم.

*یعنی طرف دعوا خودت نبودی؟

نه. کسی به من چپ نگاه نمی‌کند، من از بچه محل‌ها دفاع کردم.

*10 ضربه قمه زدی. این چه دفاعی است؟

شد دیگر!

*اگر طرف می‌مرد، چه؟

خدا را شکر که نمرده.

*سابقه داری؟

بله سابقه دعوا و درگیری دارم. چند باری در محل دعوا کردم.

*خانواده‌ات از اینکه این‌طوری دعوا می‌کنی ناراحت نیستند؟

پدر و مادر که ندارم. زنم هم من را از خانه بیرون کرده. برادرم طرف زنم را گرفته من هم با بچه‌محل‌ها هستم.

*بچه هم داری؟

بله سه بچه دارم، هر سه دختر هستند. برادرم گفت تو با این کارهایت بچه‌هایت را بدبخت می‌کنی. خانه‌ای بالای خانه خودش برای آنها گرفته و بالاسر زن و بچه من هم هست. اما نمی‌گذارد به خانه‌اش بروم. می‌گوید هر وقت آدم شدی بیا.

* چرا شرارت‌هایت را کنار نمی‌گذاری؟ حداقل به خاطر بچه‌هایت این کار را بکن.

بچه‌محل‌ها برایم خیلی مهم هستند.

*دلت برای بچه‌هایت تنگ نمی‌شود؟

خیلی دلم تنگ می‌شود ولی زنم آدم خوبی است برای آنها خوب مادری می‌کند. برادرم هم هست. به بچه‌ها سخت نمی‌گذرد.

*نمی‌خواهی توبه کنی؟

راستش خسته شده‌ام. ۱۰ بار زندانی شدم. فکر می‌کنم دیگر بس است اما بچه‌ها از من انتظار دارند. نمی‌دانم چه می‌شود.

*دیه را چطور می‌دهی؟

رفقا جمع می‌شوند کمک می‌کنند. من دیگر خانواده‌ای ندارم. روزی که زنم من را از خانه بیرون کرد و پدر و برادرم طرف او را گرفتند زندگی برایم تمام شد.همین رفقا برایم مانده‌اند.

کدخبر: 150358 تاریخ انتشار