- آرشیو اخبار 1
- اجتماعی 2
هزینه بالا برای پیرمرد مشهدی که در دام زن جوان افتاد
پیرمرد مشهدی در دام زن جوان افتاد و هزینه هنگفتی را بابت آن پرداخت.
به گزارش منیبان؛ مرد ۷۰ ساله در دام یک کلاهبرداری عجیب گرفتار شد. این مرد کهن سال با بیان این که در این دنیا به هیچ کس نمیتوان اعتماد کرد، درباره ماجرای خرید یک ملک به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: در سال ۹۶ منزلی را در بولوار توس مشهد خریدم. آن زمان فروشنده ادعا کرد ملک ۸۳ متر است، ولی بعد از خرید منزل تازه فهمیدم که فریب خورده ام و متراژ ملک بیشتر از ۷۳ متر نیست، به همین دلیل مبلغی از بهای ملک را به حساب فروشنده واریز نکردم و درگیر موضوعات قضایی شدم.
از سوی دیگر، فروشنده تقاضای فسخ معامله را در دستگاه قضایی مطرح کرده و پول مرا به صندوق دادگستری ریخته بود. زمانی متوجه ماجرا شدم که فهمیدم بنگاه دار و خانم فروشنده با یکدیگر تبانی کرده اند و، چون قیمت املاک افزایش یافته است، آن را به فرد دیگری فروخته اند، به همین دلیل از سال ۹۶ طرح شکایت کردم تا توانستم حکم جلب فروشنده را بگیرم. بعد از این ماجرا بالاخره محل سکونت آن خانم فروشنده را پیدا کردم و به همراه یکی از بانوان پلیس کلانتری آبکوه و برای اجرای حکم جلب به منزل فروشنده رفتیم.
وقتی زنگ منزل را به صدا درآوردیم، همان خانم فروشنده در حیاط را گشود و افسر پلیس در حالی که حکم جلب را به وی نشان میداد از او مشخصاتش را پرسید، ولی در کمال تعجب آن زن مدعی شد، من خواهر «ریحانه» هستم و کسی را که از او نام میبرید، هم اکنون در خارج از کشور به سر میبرد. من که هاج و واج مانده بودم، فریاد زدم دروغ میگوید او خودش است، بارها او را در بنگاه املاک و هنگام خرید ملک دیده ام! او قصد فریب مامور را دارد! ولی آن زن در کمال خونسردی مدارک شناسایی اش را از منزل آورد و به افسر پلیس نشان داد.
من که باور نمیکردم در چنین مخمصهای افتاده باشم، بلافاصله با همسرم تماس گرفتم و از او خواستم به نشانی مذکور بیاید. وقتی همسرم به آن جا رسید او نیز بی درنگ تایید کرد که آن خانم، همان فروشنده ملک است چرا که همسرم نیز هنگام معامله منزل همراه من بود! و...
خلاصه با اصرارهای من، آن زن خشمگین شد و گفت: اگر بیشتر از این مزاحم من شوید، از شما شکایت میکنم. فردی را که شما به دنبال او هستید، خواهر من است و همان طور که گفتم اکنون در خارج از کشور به سر میبرد! در این میان فکری به ذهنم رسید؛ بلافاصله از همسرم خواستم با شماره تلفن فروشنده ملک تماس بگیرد!
در آن لحظه وقتی همسرم کلید تماس را روی گوشی تلفن فشار داد، ناگهان گوشی همراه آن زن به صدا درآمد، ولی باز هم مدعی شد، چون آن زمان خواهرم تلفن همراه نداشت شماره مرا به شما داده است، اما این دلیل نمیشود که من به شما منزلی را فروخته باشم! و حالا شما قصد تهمت و آبروریزی دارید! با این جمله مجبور شدم به کلانتری بازگردم، اما یقین دارم که فروشنده ملک همان زن بود و من به راحتی فریب حیلهگریهای او را خوردهام...
با راهنماییهای مشاور و دستورات ویژه سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) راهکارهای قانونی و قضایی برای پیگیری ماجرا به شاکی پرونده ارائه شد و او در حالی که از حیلهگریهای برخی افراد گلایه میکرد، به طرف دادگستری به راه افتاد.