- آرشیو اخبار 1
- سیاسی 2
صنیع خانی، آدمیت، انقلاب، جنگ
علی ربیعی - سخنگوی دولت دوازدهم
برای بچههای جنوب شهر تهران، خانواده صنیعخانی نمادی خاطرهانگیز از برخی مفاهیم است. با او به سالهای دور که برمی گردیم چهره اش. یادآور انقلاب و انقلابی گری است. همینطور تاریخ را که ورق بزنیم با او از پیروزی انقلاب عبور کرده به دوران جنگ و روایت های انسان های آن دوران می رسیم.
هرگروه از بچههای انقلاب در پساجنگ، داستانهای متفاوتی دارند.
همینطور که با تاریخ جلو میآییم شاهدیم که او در کنشهای اجتماعی، تمام توان خود را برای کمک کردن به آدمهایی که در محلهشان میزیستند، معطوف کرده بود و پس از حضور در انقلاب و جنگ، موسسه «همیاران نازیآباد» را بنیان نهاد.
۱ _ انقلابیگری و آدمهای انقلابی یکی از آن مفاهیمی است که بسیار تطور یافته و کارکردهای آن در هر دوره و به هر مناسبتی متفاوت شده است. زمانی مبارزان با شاه و به زندان رفتهها، انقلابی نامیده می شدند تا همین چند روز پیش که از سوی یک مقام وزارت کشور، اخراج کنندگان اساتید و فروبستن صداها حرکت انقلابی تلقی شد. برای آدم های انقلابی ایستادن پای افراد ضعیف جامعه و مبارزه برای احقاق حق آنان امری انقلابی بود و آنها نشانانگان انقلاب را این مفاهیم میدانستند. تا رسیدیم به زمانی که انقلابی آدمی شد که نه برای یک آرمان و تلاشی داوطلبانه بلکه در شکلی کاریکاتوری از کنشی که برای حذف و تخریب دیگران و حضور در مناسک ها میانجامد، تعریف شد. خیلی وقت ها دلم می سوزد برای این مفهوم. متاسفانه در سالهای اخیر از سوی دو جریان به ظاهر مخالف هم، آدمهای انقلابی و نمادهای یک انقلابی به شدت مورد تهاجم قرار گرفت و هر دو روایت های جعلی را عرضه کردند و اتفاقا مفهوم انقلابی و افرادی صادقی چون صنیع خانی ترور مفهومی در میان نسل های جدید شدند.
از یک سو جریانهایی که اصل انقلاب و تغییرات ناشی از آن را هدف قرار داده بودند و تصویری خشن و بدون دانش از آدمهای آن بازنمایی کردند و تلاش نمودند تا از میان همه بچه های مهربان و فداکار انقلابی تصویرسازی غلط را برای نسل های امروز ارائه کنند.
در مقابل آنها، در داخل نیز جریانی به خصوص در رسانههای رسمی وجود دارد که آدم هایی را به عنوان نماد انقلابی مطرح میکنند که فقط چهرهای شبیه به چهار دهه قبلیها دارند؛ اما زیادهگو، منفعتجوی سیاسی و پرخاشگر با صدای بلند هستند.
و اینچنین شد که منش و رفتار نمادهایی چون صنیعخانی، حاج داوود کریمی، بروجردی، سرحدیزاده و بسیاری از شهدایی که اتوبانها به نام آنها مزین شده، به شهادت رسید.
در بازخوانی حرکتهای انقلابی جنوب شهر مانند جوادیه، نازیآباد و خانیآباد و... نام مهندس صنیعخانی و برادران شهیدش همیشه جاری و باقی است. او در بسیج عمومی مردم در انقلاب و حرکت های دانشجویی و دینی یکی از افراد شاخص در جنوب شهر تهران بود.
۲ _ به یاد دارم صنیعخانی بعد از پیروزی انقلاب در ایجاد کمیته نازیآباد هم مشارکت داشت.
در چنین ایامی، روح فداکارانه انقلابی خانواده صنیعخانی اینبار هم در مقابل تجاوز ایستاد، از جان خود سرمایهگذاری کرده و دو عضو از این خانواده با خون خود در پای آرمانهای انقلاب ایستادند. پس از جنگ بسیاری از سرنوشتها به گونهای دیگر رقم خورد.اما، صنیع خانی همچنان با منش انقلابی اصیل و بازهم فداکارانه در جامعه حضور یافت.
بخشی از انقلابیها و رزمندگان دیروز که صدای تحولات اجتماعی را به درستی شنیده و درک میکردند، بطور عجیبی آرم آرام حذف شدند وعده ای که در فداکاریهای انقلاب و جنگ تحمیلی نقش چندانی نداشتند، انقلابیونی شدند با دریافت امتیازات حتی به همراه جریمه دیرکرد آن.
یکی از اتفاقات ناگوار برای صنیعخانی، در سال ۱۳۸۸ رخ داد که او هم در جرگه نامحرمان و غریبه های غیر انقلابی قرار گرفت!
۳- اما او در خانه ننشست و گوشه نشینی اختیار نکرد -این است تفاوت انقلابیهای اصیل و انقلابینماها-.
صنیعخانی، در تلاشی چشمگیر، بچههای جنوب شهر به خصوص نازیآباد را به صحنه کشاند و نهادی برای احیای ارزشهای محله و معاضدت و دستگیری به نام «همیاران نازی آباد» را تاسیس کرد.
او با این فهم که جامعه ایران در شرایط سالهای اخیر بیش از دوران گذشته، نیازمند آدمهایی با روح فداکاری و خیرجمعی است، در صدد برآمد تا روح انقلابی و در صف مقدم جبهه بودن را به فرهنگ همیاری تبدیل کند. درست همانند روزهای انقلاب و جنگ، مشرب و مسلک هیچ کس، ملاک نبود و در ساختمان کوچک «همیاران» افراد با نگاههای سیاسی متفاوت، گرد هم میآمدند. اتفاقا ارتباط صمیمی و نزدیک من با زنده یاد سید علی صنیعخانی به این بهانه بیشتر هم شد. با توصیه او انجمن هفتاد ساله محلی جوادیه فعالیتی جدید را آغاز کرد. در نتیجه این فعالیت، موزه ای برای احیای ارزشهای محله در حد فاصل دو منطقه نازیآباد و جوادیه به کمک شهرداری پدید آمد. از تلخندهای این فعالیتها حملاتی بود که به دو انجمن و به زنده یاد صنیعخانی از سوی تنگ نظرانی که مدعای انقلاب را دارند، شد. آنها به فعالیتهای انسان دوستانه صورت گرفته با این اتهام که چنین نهادهایی قصد ساماندهی شورش های محلی را دارند، حمله کردند و عجیب است که این تفکر هنوز هم در ابعاد بزرگتر فعال میکند.
۴ - آدمها با آدمیتشان باقی میمانند. بدون تردید اولین تصویر که از صنیعخانی به ذهن میآید، فداکاری است. او با آن سابقه پربار و خانواده پرمعنا، به دنبال هیچ سهم اقتصادی و سیاسی نبود. تصویر دیگر از صنیعخانی صداقت اوست. هرآنچه میاندیشید که درست است، صادقانه بیان میکرد. برای دیگران زیستن و به فکر دیگران بودن نمونه دیگری از آدمیت اوست. وقتی از صنیعخانی سخن به میان میآید نمیتوان از حقجویی او تمجید نکرد. بدون پرخاشگری آنچه حق بود را بیان میکرد.
یادش گرامی باد.