- آرشیو اخبار 1
- اجتماعی 2
سرنوشت باورنکردنی عشق عجیب پسر فقیر به این دختر زیبای خارجی/ عکس
ماجرای عاشقانه و باورنکردنی یک پیشگویی جالب و عشقی که دو نفر را از دو سوی جهان به همدیگر رسانید سوژه رسانه ها شده است .
به گزارش منیبان، ماجرای عاشقانه و باورنکردنی یک پیشگویی جالب و عشقی که دو نفر را از دو سوی جهان به همدیگر رسانید سوژه رسانه ها شده است . عشق و علاقه شدید پسر فقیر هندی به یک دختر سبب شد مرد جوان برای دیدن او ده هزار کیلومتر با دوچرخه رکاب بزند . عشق جالب و عجیب این مرد هنرمند هندی به یک دختر سوئدی برای همیشه جاودان شده است.
مردی که برای دیدن عشقش ده هزار کیلومتر با دوچرخه سفر کرد.بیش از ۴۰ سال پیش، داستان عاشقانه زیبایی بین یک هنرمند هندی و یک زن جوان سوئدی آغاز شد.
این زوج زیبا بعد از شکست همه موانع همچنان در کنار هم هستند.پرادیومنا کومار در سال ۱۹۴۹ در یک روستای دورافتاده در هند به دنیا آمد. پس از تولد او یک ستاره شناس پیشگویی کرد که او با یک زن نوازنده از یک کشور دور ازدواج میکند که زیر برج فلکی ثور به دنیا آمده و یک جنگل دارد. کومار میگوید: «من این پیشگویی را واقعا باور کردم و اکنون میدانم که همه چیز در این سیاره از پیش برنامه ریزی شده است»
کومار روزی را که پیشگویی به حقیقت پیوست رابه وضوح به یاد دارد. ماجرای زیبا از ۱۷ دسامبر ۱۹۷۵ شروع شد. در آن زمان کومار یک هنرمند خیابانی بود. زن زیبای بلوندی با چشمان آبی به نام شارلوت از او خواست پرتره اش را بکشد.
کومار میگوید: «وقتی او مقابل سه پایه من قرار گرفت احساس بی وزنی میکردم، کلمات نمیتوانند احساسات مرا بیان کنند. چشمان او آنقدر آبی و درشت بود که احساس میکردم درون مرا میبیند.»
مرد جوان مضطرب اولین بار نتوانست زن رویاهایش را به درستی بکشد بنابراین از شارلوت خواست یک روز دیگر بیاد. شارلوت سه بار دیگر نزد او رفت و کومار سه پرتره از او کشید. بعد از دومین بار من حس کردم او زن خارجی اسرارآمیزی که زیر برج فلکی ثور به دنیا آمده، جنگل دارد و همان طور که پیشگو گفته بود فلوت میزند. کومار به او گفت: «تو همسر من خواهی شد. سرنوشت مقدر کرده که ما یکدیگر را ببینیم.»
شارلوت که آن زمان ۱۹ ساله بود از این حرفهای غیرمنتظره نترسید. آنها دو سه هفته با هم بودند تا اینکه شارلوت به سوئد برگشت. کومار مصمم و جوان تصمیم گرفت اجازه ندهد داستان عاشقانه آنها اینجا به پایان برسد.پس از یک سال و نیم دوری، هنرمند جوان همه چیزش را فروخت و یک دوچرخه خرید. با پول بسیار کم و با کمک چند فرد مهربان توانست ده هزار کیلومتر سفر کند تا شارلوت را ببیند.
او میگوید: «بزرگترین مانع افکار من بودند و تردیدهایم».
بالاخره آنها ازدواج کردند و اکنون ۴۰ سال است که با هم زندگی میکنند. آنها دو فرزند دارند و عشفشان از همیشه محکمتر است.