سیدحسن خمینی می‌تواند خاتمی را نصیحت کند که از این مسیر سقوط و تباهی توبه کند و به دامان انقلاب و نظام برگردد و عذر تقصیر بخواهد.

به گزارش منیبان، روزنامه کیهان نوشت: اخیرا نشستی با حضور برخی اصلاح‌طلبان در حسینیه جماران برگزار شد که طی آن، سیدحسن خمینی گفت: جنگ کنونی در فلسطین، جنگ اراده‌ها و جنگ رسانه‌هاست. امروز ما اگر در جنگ رسانه شکست بخوریم، جوابی برای وجدان خود نداریم، چراکه ابزارهای ما برای جنگیدن با امپراتوری دروغ صهیونیست‌ها وجود دارد. واقعیت این است که در دنیای امروز هر فرد یک رسانه است. آقای ظریف خود یک‌تنه به اندازه رسانه فعالی مانند الجزیره اثرگذار است. او در دوره‌ای در جمهوری اسلامی مسئول بوده و اینکه امروز از توان و ظرفیت او استفاده نشود هیچ توجیهی ندارد. یا آقای خاتمی خود یک رسانه است. هرکدام از این شخصیت‌ها اثرگذاری ویژه‌ای در دنیا دارند و باید از ظرفیت آنها بهره جست.

 
وی با بیان اینکه «وجود شبکه‌های اجتماعی برای ما مسئولیت می‌آورد تا حرف بزنیم و ساکت ننشینیم» اضافه کرد: ما باید حرف خود را بگوییم و نگذاریم واقعیت پنهان بماند. جنگ رسانه‌ها امروز جنگ تریبون‌های رسمی نیست. تریبون‌های رسمی متهم به منافع هستند و به همین دلیل افرادی که دارای شخصیت رسمی نیستند باید حرف بزنند. من واقعا نمی‌دانم فردا چگونه در روی پیغمبر اسلام(ص) نگاه خواهیم کرد و خواهیم گفت این همه مصیبت پدید آمد و ما چیزی نگفتیم. 
 
درباره این اظهارات باید چند نکته را یادآور شد. اولاً حضرت امام(ره) پایه‌گذار مکتب مبارزه همه‌جانبه با اسرائیل بود و به صراحت فرمود «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود». ایشان همچنین روز قدس را برای خیزش جهانی علیه اشغالگران صهیونیست پایه‌گذاری کرد. اما با تأسف تمام، خاتمی سردمدار بلکه بازیچه فتنه‌ای صهیونیستی- انگلیسی و آمریکایی در سال 1388 شد که هرچند در ابتدا ادعا داشت بر سر انتخابات حرف دارد، اما به مرور زمان ماهیت خود را به نمایش گذاشت و ضمن هشت‌ماه آشوب‌افکنی و هتک‌حرمت مقدسات، طبق دیکته وزارت خارجه اسرائیل، «شعار نه غزه نه لبنان» سر داد. این جریان وقیح که خاتمی در ارتباط تنگاتنگ با آن است، طی دهه بعدی، همسو با نقشه آمریکا و اسرائیل در حمایت از داعش، علیه سردار سلیمانی و مدافعان حرم به لجن‌پراکنی پرداخت و حتی یک‌بار هم پیدا نمی‌کنید که خاتمی علیه آنها موضع صریح گرفته باشد. 
ثانیاً اگر یهودیت صهیونیستی سرمنشأ تحریف‌های بزرگ سیاسی و رسانه‌ای در دنیاست، عناصر غربگرای مدعی اصلاح‌طلبی با محوریت خاتمی، در این جریان تحریف و فریب و دشوار کردن امر تشخیص برای افکار عمومی، از هیچ خیانتی کم نگذاشته‌اند. تحریف مکتب امام و واقعیت‌های جمهوری اسلامی، متهم کردن نظام و مظلوم نمایاندن دشمنان جنایتکار آن، بخشی از این کارنامه سیاه است. 
ثالثاً خاتمی و هم‌طیفان او همین حالا هم فرصت دارند که به جبران بخش کوچکی از خیانت خود، ابراز توبه کنند، واقعیت دروغ‌هایی را که به مردم گفته و اسباب فتنه و آشوب شدند، بازگو و روشنگری نمایند و از مردم و نظام عذر بخواهند تا مورد بخشش قرار بگیرند، اما برخی از اینها مانند خاتمی، چون هیچ اراده و اختیاری از خود ندارند، قادر به جبران لااقل بخشی از این سابقه سیاه نیستند. نمونه‌اش را می‌توان در اذعان چندباره وی به دروغ بودن ادعای تقلب در محافل خصوصی و نداشتن جرئت بازگویی همین اعتراف به مردم مشاهده کرد. 
 
رابعاً خاتمی سال گذشته در دهه فجر و در اقدامی غیرقابل توجیه به حرم امام رفت اما آنجا مدعی شد «امروز نمی‌دانیم آیا باید به‌خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم، یا آنکه به‌خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده عزادار باشیم؟!». کدام انحراف؟ اگر میراث بزرگ حضرت امام(ره)، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و احترام به جمهوریت و اسلامیت، و مرزبندی قاطع با استکبار و التقاط و منافقین و اشرافیت و غربگرایی و مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستی بود، خاتمی در تک‌تک این موارد، از سر بی‌اختیاری و آتو داشتن دست دشمنان، مسیری جز نفاق و معارضه و تحریف پیمود؟! 
حالا هم شاید دیر نشده باشد. سیدحسن خمینی می‌تواند او را نصیحت کند که از این مسیر سقوط و تباهی توبه کند و به دامان انقلاب و نظام برگردد و عذر تقصیر بخواهد.
کدخبر: 183990 تاریخ انتشار