پسران زنی که ۹سال قبل توسط مردی جوان به قتل رسید، برای بخشش قاتل شرط جالبی تعیین کردند. آنها گفتند درصورتی قاتل را می‌بخشند که وی تعهد دهد به‌مدت ۲سال به مادرش خدمت کرده و هر‌ماه ۱۰میلیون تومان به‌حساب او واریز کند. اما دلیل آنها برای این شرط عجیب چه بود؟

به گزارش منیبان؛ نخستین برگ این پرونده دوم تیر سال91 ورق خورد. آن روز آتش‌نشانان در جریان آتش‌سوزی در باغ ویلایی در حوالی شهرستان دماوند قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. شعله‌های آتش ویلا را دربرگرفته بود همزمان با مهار شعله‌ها، آتش‌نشانان موفق شدند 2زن میانسال و پسری جوان را از میان آتش بیرون بکشند. آنها دچار سوختگی شدید شده بودند که به بیمارستان منتقل شدند اما بر اثر شدت سوختگی جان باختند.

با گزارش این حادثه به پلیس، تحقیقات تیم جنایی برای کشف علت آتش‌سوزی آغاز شد. کارآگاهان به سراغ صاحب ویلا که زنی جوان به نام م‍ژگان بود رفتند و او در تحقیقات اسرار این آتش‌سوزی مرگبار را فاش کرد. وی گفت: کسی که ویلا را آتش زد و باعث مرگ 3نفر شد همسرم میلاد است. زن جوان ادامه داد: حدود یک سال قبل با میلاد آشنا شدم و به‌صورت موقت با یکدیگر ازدواج کردیم. اما مدتی قبل متوجه شدم که ادامه این زندگی اشتباه است؛ چرا که او مردی شکاک و بدبین بود و به همین دلیل درخواست جدایی را مطرح کردم اما میلاد دست بردار نبود و می‌گفت عاشقم است و نمی‌تواند بدون من زندگی کند.

پیشنهاد ویژه

او توضیح داد: وقتی میلاد دید که در تصمیمم مصمم هستم تهدیدهایش را شروع کرد. یک‌بار می‌گفت روی من اسید می‌پاشد و بار دیگر تهدید به قتل می‌کرد. در این شرایط تصمیم گرفتم از تهران بروم تا مرا فراموش کند. برای همین به باغ‌ویلایم رفتم و روز حادثه برخی از بستگانم در آنجا مهمان بودند که ناگهان صدای فریادهای میلاد را بیرون از باغ شنیدم. او با خودش بنزین آورده بود و تهدید می‌‌کرد که اگر همراه او نروم خودش را آتش می‌زند. او کمی بعد وارد باغ شد. برخی از مهمان‌ها ترسیده بودند و به داخل ویلا رفتند اما تعدادی از آنها برای وساطت وارد عمل شدند که بی‌فایده بود. میلاد خیلی عصبانی بود و هرچه تلاش کردم تا با صحبت او را آرام کنم فایده‌ای نداشت. او یک گالن بنزین در دستش بود که ناگهان آن را به سمت من گرفت اما از ترسم به داخل خانه فرار و در را قفل کردم. با این حال میلاد شیشه‌ها را شکست و وارد خانه شد. او چند لحظه بعد بنزین را به سمت من ریخت و فندک کشید و آتشی به پا شد که موجب مرگ مهمانانم شد.

میلاد بازداشت شد و در بازجویی‌ها به آتش زدن ویلا و قتل 3مهمان آنجا اقرار کرد اما مدعی شد که قصد جنایت نداشته است.

او گفت: روز حادثه وقتی متوجه شدم همسرم مژگان در ویلاست به آنجا رفتم. می‌خواستم با او صحبت کنم چون دیگر تمایلی به ادامه زندگی با من را نداشت. درحالی‌که یک ظرف بنزین در دست داشتم، می‌خواستم خودم را به آتش بکشم و مژگان را بترسانم اما اتفاق تلخی افتاد و ناخواسته باعث مرگ 3نفر شدم. آن روز خیلی عصبانی بودم و یکی از افرادی که در ویلا بود به سمتم آمد تا آرامم کند اما من بنزین را روی خودم و زمین ریخته بودم و همین باعث شد بخار بنزین به شعله گازی که در آن نزدیکی روشن بود برسد و ویلا آتش بگیرد.

متهم پس از اقرار به جنایت آتشین و بازسازی صحنه جرم در دادگاه کیفری تهران محاکمه و با توجه به درخواست اولیای دم مقتولان، به 3بار قصاص محکوم شد؛ حکمی که مدتی بعد دیوانعالی کشور نیز به آن مهر تأیید زد.

نجات از قصاص

پرونده این مرد به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود اما مادر وی به تکاپو افتاد تا هرطور شده از خانواده مقتولان رضایت بگیرد. تلاش این زن و جلسات صلح و سازش که به ریاست قاضی محسن اختیاری، سرپرست اجرای احکام دادسرای جنایی تهران تشکیل شد، سبب شد اولیای دم 2نفر از مقتولان(مردی جوان و زنی 69ساله) از قصاص بگذرند. چرا که آنها به این نتیجه بودند قاتل قصد جنایت نداشته و ناخواسته این اتفاق رخ داده است. با این حال هنوز قاتل زیر تیغ قرار داشت چرا که اولیای‌دم، آخرین مقتول(زنی 64ساله) هنوز او را نبخشیده بودند.

در این شرایط رایزنی‌ها برای جلب رضایت آنها شروع شد تا اینکه چند روز قبل آنها با حضور در دادسرا قاتل را با تعیین کردن شرطی جالب و عجیب بخشیدند. اولیای دم که 2پسر مقتول بودند وقتی پیش روی قاضی حمیدرضا کیاستی‌نیا، قاضی شعبه دوم اجرای احکام دادسرا قرار گرفتند گفتند: شرط ما برای بخشش این است که قاتل باید پس از آزادی ماهانه مبلغ 10میلیون تومان به‌حساب مادرش(مادرقاتل) واریز کند و فیش آن را تحویل قاضی شعبه دوم بدهد تا ما حکم قصاص را اجرا نکنیم.

مرد محکوم به قصاص که در جلسه حضور داشت وقتی متوجه شرط پسران مقتول شد گفت: شرط را می‌پذیرم و تعهد می‌دهم که پس از آزادی از صبح تا شب کار کنم و به‌حساب مادرم پول بریزم. او از خانواده مقتول که به او فرصت زندگی دوباره داده بودند تشکر کرد و گفت تا آخر عمرش، به مادرش خدمت می‌کند. با رضایت خانواده مقتول، مرد محکوم به قصاص از مجازات مرگ رهایی یافت و به‌زودی از زندان آزاد خواهد شد تا شرط اولیای دم را اجرا کند.

معامله با خدا

«من و برادرم با خدا معامله کردیم چون معتقدیم که جواب بدی را باید با خوبی داد». یکی از پسران مقتول از تصمیم بزرگشان برای بخشش قاتل مادرشان گفت. مرد جوان ادامه داد: اگر به قاتل مادرمان زندگی بخشیدیم به‌خاطر این است که نمی‌خواستیم جانی را بگیریم. او که به ما جان داد خودش جان را می‌گیرد و ما تصمیم گرفتیم به قاتل که می‌گوید در همه این سال‌ها در زندان تنبیه شده و توبه کرده است درس زندگی و انسانیت بدهیم. او گفت: ما مادری دلسوز را از دست دادیم و تصمیم گرفتیم برای آرامش او دل مادر دیگری را شاد کنیم. از وقتی مادرمان را از دست دادیم و قاتل به زندان افتاد، مادرش مدام به سراغ من یا برادرم می‌آمد. اشک می‌ریخت؛ پینه دستانش را نشانمان می‌داد و می‌گفت با وجود اینکه بیمار است و کمر درد دارد اما از صبح تا شب کار می‌کند تا خرج خانواده‌اش را بدهد و برای پسرش(قاتل) که در زندان است پول بفرستد. او گریه می‌کرد و می‌گفت حاضر است هر کاری کند تا ما از قصاص پسرش گذشت کنیم. چطور می‌توانستیم اشک‌های یک مادر را ببینیم و سکوت کنیم؟ چطور می‌توانستیم او را نا امید کنیم؟ من و برادرم معتقدیم جواب بدی را نباید با بدی داد. انتقام تنها راه‌حل برای خالی شدن کینه‌ها نیست. درست است که قاتل با بی‌رحمی مادرمان را از ما گرفت اما اگر مادرمان زنده بود به ما توصیه بخشش می‌کرد تا اجرای حکم قصاص. پسر مقتول می‌گوید: اگر قاتل شرطی که تعیین کردیم را اجرا نکند باید دوباره به زندان برگردد و مجازات شود. ما 2ماه به قاتل فرصت دادیم تا پس از آزادی کار پیدا کند و بعد موظف است ماهانه 10میلیون تومان به‌حساب مادرش واریز کند و فیش واریزی را به دادگاه بدهد. او باید به مادرش خدمت کند و اگر این شرط را اجرا نکند ما حکم قصاص را اجرا می‌کنیم. چرا که مادرش در همه این سال‌ها سختی‌های زیادی کشیده تا پسرش را از مرگ نجات بدهد و حالا قاتل باید این کار بزرگ مادرش را جبران کند.

کدخبر: 48009 تاریخ انتشار