حمیدرضا بصیرت:

حمیدرضا بصیرت گفت: وقتی شجریان ها حذف شوند، تتلوها بالا می آیند؛ البته فراموش نکنیم وقتی از ابتذال در موسیقی صحبت می کنیم قطعا موسیقی پاپ بیشترین صدمه را از این ابتذال دریافت کرده و متاسفانه وضعیت موسیقی پاپ در ایران وضعیت دردناکی دارد.

به گزارش منیبان، حمیدرضا بصیرت فعالیت های هنری خود را از دوران دبستان با خوشنویسی در انجمن خوشنویشان ایران آغاز و از دوران دبیرستان وارد عرضه نویسندگی و شعر شد و همزمان دوره موسیقی، ساز و آواز را تحت تعلیم اساتید مجرب مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی بصورت اکادمیک فراگرفت و از محضر اساتید بزرگی چون محمود مخدوم، شاپور رحیمی و کریم صالح عظیمی در آواز و حسن ناهید، جمشید عندلیبی و بهزاد فروهری در نی بهره مند شد که ضمن تدریس ساز و آواز به هنرجویان، تاکنون با گروه های مختلفی مبادرت به اجرا و ضبط قطعات موسیقی کرده و در اواسط دهه هشتاد گروه موسیقی ماهور را پایه ریزی کرد و چندسالی است که عمده فعالیت های حرفه ای خود را معطوف به خوانندگی کرده است.

او در بین سازها و آلات موسیقی با ساز «نی» ارتباط مملوسی برقرار کرده و به فعالیت در زمینه خوانندگی و نوازندگی «نی» پرداخته است.

پیشنهاد ویژه

در این مصاحبه اگر بخواهیم از موسیقی صحبت کنیم اولین موضوعی که برای شما بیش از همه چیز مهم و در اولویت است، چیست؟

باید عرض کنم موضوعات مربوط به موسیقی امروز ایران هم بیشتر و هم فراگیرتر از شعر است. به مانند شعر، موسیقی هم موج ها و جریاناتی دارد که در دوره های مختلف ظهور می کند. موسیقی دهه سی تا پنجاه کاملا متفاوت است با موسیقی بعد از انقلاب که هر کدام ویژگی ها و مختصات خود را دارند و در سه ژانر کلاسیک و پاپ و تلفیقی فیوژن قابل نقد و تحلیل است. آنچه برای من اهمیت دارد همراهی موزیسین حالا چه آهنگساز چه نوازنده و چه خواننده با جریان روز موسیقی است و اگر تغییر ذائقه مخاطب و سلیقه را لحاظ کنیم باید بگویم، آنچه که در موسیقی مهم است، تولید آثاری است که سلیقه و ذائقه عمومی را به گونه ای در بربگیرد که هم موجب رشد فکری و نشاط مخاطب شود و هم به موسیقی اضافه کند. وقتی به آثار موسیقایی دهه های گذشته گوش می کنیم به خوبی می فهمیم که این اتفاق کم و بیش افتاده و انصافا موسیقی ایران در حال حاضر پیشرفت های شگفت انگیزی داشته است.

شرایط موسیقی را در حال حاضر چگونه ارزیابی می کنید؟

در موسیقی کلاسیک و ملی کیفیت آثار در حد بالایی است و نوآوری های هنرمندان در سایه تلاش های علمی و آکادمیک و بهره گیری از اساتید مجرب قابل ستایش است اما به دلایلی حجم تولیدات کاهش پیدا کرده و یک دلیل مهم آن کمبود، مخاطب و به دنبال نبود صرفه اقتصادی برای تهیه کنندگان است و از طرفی چون  ضبط آثار فاخر موسیقی کلاسیک، چون بصورت آکوستیک و عموما ارکستری است به همین دلیل تولید چنین آثاری گران است و برای عوامل تولید توجیه اقتصادی ندارد اما در ژانر موسیقی پاپ، مساله متفاوت است و تولید آثار چون عموما بصورت سمپل و نرم افزاری است همین امر موجب شده بهای تمام شده یک قطعه و یا یک آلبوم پاپ به مراتب ارزان تر باشد.

در حال حاضر موسیقی ایران در تمام ژانرها از نظر آهنگساز و نوازنده و خواننده هیچ چیز کم ندارد و به لطف تلاش ها و خلق آثار خوبی که توسط اساتید و هنرمندان متعهد صورت گرفته باید گفت، علی رغم برخی مشکلات و کاستی ها، و وجود و ظهور برخی ناهنرمندان تاجرمآب و بی سواد، وضعیت به مراتب بهتری را نسبت به گذشته دارد و ما را نسبت به آینده امیدوارتر می کند و از آنجا که موسیقی همواره بیشترین مخاطب را در بین دیگر هنرها دارد، طبیعتا این امر باعث رشد و ارتقاء موسیقی می شود و انگیزه های هنرمندان را برای کار و تولید بیشتر می کند.

چه دلایلی را باعث ابتذال در موسیقی ایران می دانید؟

ابتدا باید در مورد مفهوم ابتذال شفاف سازی کنیم. ابتذال در ذات هیچ رشته هنری وجود ندارد که برعکس، ذات هنر، رشد فکری و روحی انسان است اما همین انسان گاهی با وارد کردن عناصری به هنر، بدست خود یک مسیر درست و متعالی را به انحراف کشانده و ابتذال را موجب می شود. ابتذال به مفهوم بی بندوباری و بدون ارج نهادن به اخلاقیات و هویت فرهنگی و ملی در هرملتی همواره در طی دوره های تاریخی وجود داشته و هم اکنون هم هست که دلایل فرهنگی دارد. موسیقی ایران در دوران قبل از انقلاب با تولید آثار بی هویت برای سینمای فیلم فارسی و بدنبال آن ترویج موسیقی کاباره ای، متاسفانه در مقطعی دچار صدمات جدی شد که خوشبختانه مقطع کوتاهی بود اما کاملا هدفمند و آگاهانه این اقدامات صورت می گرفت تا جایی که موسیقی و ترانه را به پائین ترین سطح خود رساند اما بعد از انقلاب و ظهور و اوج گرفتن بزرگانی چون شجریان و ناظری و امثال لطفی ها و مشکاتیان، ما شاهد موج نو موسیقی بودیم که در ادامه موجب شد موسیقی ایرانی وارد عرصه های جهانی شود. اگرچه امروز هم به دلایل فرهنگی و سیاسی، ابتذال را در موسیقی به شکل دیگری مشاهده می کنیم که بسیار تاسف برانگیز است.

من دلایل به ابتذال کشاندن موسیقی را در سودجویی افراد و سو مدیریت برخی مدیران فرهنگی کشور می دانم که هیچ دغدغه ای ظاهرا از این بابت ندارند. وقتی شجریان ها حذف شوند، تتلوها بالا می آیند! البته فراموش نکنیم وقتی از ابتذال در موسیقی صحبت می کنیم قطعا موسیقی پاپ بیشترین صدمه را از این ابتذال دریافت کرده و متاسفانه وضعیت موسیقی پاپ در ایران وضعیت دردناکی دارد و شاهد یک نوع هرج و مرج و آشفتگی هستیم تا جایی که با کاهش مخاطب هم روبرو شده است.

به تازگی دیده می شود که برخی از خواننده ها برای صرفه جویی در هزینه های تواید آهنگ یا دلایل دیگر، ترانه سرایی می کنند که به دلیل ضعف سرایش و عدم تسلط کافی به شعر، موجب می شود که با شنیدن آثار، یک  نوع دلزدگی و تاسف مخاطب را در بر بگیرد. این روند تا چه حد به ضرر موسیقی تمام خواهد شد؟

البنه حتما مضراتی خواهد داشت اما اینطور نیست که این موضوع رایج و جنبه عمومی داشته باشد. حتی برخی ها که ترانه و کلام آهنگ خود را می نویسند، همیشه شامل آن گروهی که اشاره کردید نمی شوند و ترانه های خوبی هم می نویسند اما به هر حال ترانه سرایی به مانند سایر قالب هاش شعری، یک تخصص است و بهتر است، خوانندگان به هر دلیل، این کار را نکنند.

بالاترین ضرر این کار، دلزدگی و دور شدن مخاطب از محیط موسیقی است. حتی بزرگان این دست کارها را توهین به شعور مخاطب می دانند و اگر کمی واقع بین باشیم خواهیم فهمید که امروز عموم مردم و مخاطبین تا حدی بین آثار موسیقی با کیفیت و ضعیف، تمیز قائل می شوند و اینگونه نیست که هر چه به خورد مخاطب داده شود، بپذیرند. ضرر بعدی متوجه خود هنرمند و خواننده است که عمر هنری خود را کوتاه می کند و مطمئنا در بازار حرفه ای موسیقی مانایی و ماندگاری نخواهد داشت و مخاطبین خود را از دست می دهد. در تاریخ موسیقی ایران چه بسیار خوانندگانی آمدند که دارای صدای خوبی بودند اما عدم توجه به این نکات باعث تباه شدن عمر هنری آنها شد.

به نظر می رسد وضعیت کنونی موسیقی ایران با گذشته خود تفاوت چشمگیری دارد این واقعیت دارد؟

بینید ما وقتی وضعیت کنونی محیط و فضای موسیقی ایران را می خواهیم تجزیه و تحلیل کنیم، ناگزیریم گذشته را مرور کنیم. آنچه میراث گذشتگان در طی یکصد سال گذشته است، مجموعه ای از سفیدی و سیاهی هاست که بر موسیقی امروز ما سایه انداخته. در دورانی به ویژه در دوران دهه های سی تا پنجاه، ما یک دوره درخشان در موسیقی کلاسیک ایران داشتیم که هنرمندان بزرگی توانستند آثار ماندگاری را در هر دو ژانر پاپ و کلاسیک تولید کنند، ولی فراموش نکنیم در همین دوران آثار ضعیف و سخیفی هم تولید شد. هنرمندان آگاه و عموما تحصیلکرده موسیقی امروز ما با درک درستی که از گذشته داشتند توانستند، معایب را تا حدودی برطرف کنند و با نوآوری و سبک های جدید، ذائقه مخاطب امروز را لحاظ کنند. انصافا موسیقیدان های ما در طی این چند دهه گذشته علی رغم محدودیت ها موفق شدند با جریان سازی نو، آثار خوبی خلق کنند. تفاوت عمده موسیقی امروز با گذشته در ارتقا درک و فهم صحیح تر و دانش علمی بیشتر موسیقی و فاصله گرفتن از کلیشه هاست.

پس با این حساب معتقد نیستید که موسیقی ما در حال رجعت به گذشته است؟

به هیچ وجه چنین چیزی وجود ندارد و اصولا امکان پذیر هم نیست. اولا سلیقه و ذائقه مردم و مخاطبین مانند گذشته نیست و با ظهور شبکه های اجتماعی و دسترسی بسیار ساده به انواع موسیقی های جهانی، دیگر مخاطب به راحتی گوش به هر موسیقی و صدایی نمی دهد و توقع از موسیقی دان ها بالاتر رفته تا جایی که تبدیل به شبه کارشناس، شده اند. دوم آنکه موسیقی هم متاثر از جریان های اجتماعی و فرهنگی، بروز رسانی می شود و خلاقیت و ابتکار مانع از رجعت به گذشته خواهد شد. ممکن است در گوشه و کنار توسط برخی مثلا آهنگ هایی بازخوانی و بازسازی شود ولی این جریان رایج موسیقی نیست و بیشتر دلایل فردی دارد. اساسا سبک و سیاق موسیقی در گذشته به گونه ای بوده که با اقتضائات فرهنگی و اجتماعی و عاطفی مردم آنچنان همخوانی ندارد.

در حوزه آموزش موسیقی به نظر می رسد از نظر کیفیت دچار خلا و کمبود هستیم آیا این نظر شما هم هست؟

اگر منظور آموزش موسیقی در محیط های آکادمیک است که باید بگویم در حال حاضر وضعیت عالی نیست ولی بد هم نیست و انصافا اساتید خبره ای هستند که شاگردان تراز اولی تربیت کردند ولی متاسفانه در محیط های آموزشگاهی و خصوصی، ما واقعا دچار چالش های جدی هستیم. فراموش نکنیم مقوله آموزش با کار حرفه ای موسیقی دو موضوع جدا از هم است. یک معلم موسیقی باید از نظر علمی و تجربی و متدولوژی آموزشی به گونه ای باشد که هنرجو را رشد بدهد اما بارها دیده ام که به خاطر اعمال روش های غلط، نتایج بدی گرفته شده. تدریس موسیقی صلاحیت های خودش را می طلبد. الزاما یک موزیسین حرفه ای نمی تواند مدرس خوبی باشد.

بطور کلی ما هنوز پروتکل و شیوه های استانداردی برای آموزش نداریم و این مساله بسیار مهمی است

خودتان در ادامه فعالیت های حرفه ای چه برنامه هایی پیش رو دارید و چه هدف گذاری هایی کرده اید؟

زیرساخت ذهنی و تربیت موسیقایی من، موسیقی کلاسیک ایران بوده و سپس با موسیقی پاپ آشنا شدم. قاعدتا علاقه من، بیشتر موسیقی تلفیقی است و تصمیم دارم چه از نظر خوانندگی و چه آهنگسازی این سبک را کار کنم و معتقدم در آینده نزدیک اتفاقات بسیار خوبی در این ژانر موسیقی، خواهد افتاد.

بردن مقام ها و گوشه های غنی موسیقی ایران به فضای مدرن و بهره گیری از تکنیک های جدید و جذاب در خوانندگی از اصلی ترین اهداف من در موسیقی است. به عنوان مثال تلاش می کنم ساز نی که مهجور مانده را، وارد فضای مدرن موسیقی کنم.

ترسیم آینده موسیقی ایران چگونه است و دورنمای آنرا چگونه می بینید؟

در حال حاضر، ظرفیت و کیفیت موسیقی ما مطلوب و قابل قبول است و این امیدوارکننده است که در آینده شاهد درخشش موسیقی ایران در سطح بین المللی باشیم. موسیقی ملی یا کلاسیک ایران در حال حاضر در سطح بالایی ارائه می شود و این به لطف هنرمندان متعهد و مجرب میسر شد. اما در موسیقی پاپ ما همیشه با چالش ها و نوسانات زیادی مواجه بودیم. وضعیت پاپ به دلیل کمبود خواننده های مسلط و غیر تقلیدی خیلی مطلوب نیست و عمده تولیدات شبیه هم هستند.

سبک یا جریان غالب موسیقی در ایران به کدام ژانر بیشتر نزدیک شده و چرا؟

بدون شک موسیقی تلفیقی رفته رفته خودش را به عنوان جریان غالب جا خواهند انداخت و در طی این دو دهه گذشته، نشانه های ظهور و تثبیت بلندمدت آنرا مشاهده کردیم. دلیل آن وسعت و تنوع فضای موسیقایی آن است که تقریبا، تمام سلیقه ها و ذائقه های مخاطبین را پوشش می دهد و از نظر زیباشناسی و حس آمیزی هم، دارای ظرفیت های زیادی است.

کدخبر: 87102 تاریخ انتشار