عماد افروغ گفت: تأسف خوردم که چرا عده ای کلمه بسیار سخیف و زننده چهار حرفی را به کار برده اند که اگر امروز می بینیم عده ای روسری را عَلَم کرده اند، فردا ممکن است این کلمه چهار حرفی را، که من خجالت می کشم اسمش را ببرم، عَلَم خواهند کرد.

به گزارش منیبان، گفت و گو با عماد افروغ را در ادامه می خوانید:

- تأسف خوردم که چرا عده ای کلمه بسیار سخیف و زننده چهار حرفی را به کار برده اند که اگر امروز می بینیم عده ای روسری را عَلَم کرده اند، فردا ممکن است این کلمه چهار حرفی را، که من خجالت می کشم اسمش را ببرم، عَلَم خواهند کرد. این توهین به انسان و شرافت یک زن مسلمان است. یعنی تمام کسانی که مثلا حجاب کاملی را رعایت نمی کنند و محجبه به معنای مطلوب بعضی ها نیستند، از ترس، روسری را بر نمی دارند. یعنی تمام کسانی که در عالم مثلا قانون حجاب را ندارند، همه بی عفت هستند؟! این چه حرفی است که زده می شود؟ بنابر این خیلی باید مراقب حرف ها و قضاوت هایمان باشیم. تا آنجا که به یاد دارم رهبری معظم درباره برخی از افراد به اصطلاح بد حجاب از مفهوم عیب آشکار استفاده کردند. وای بر ما که هزاران عیب پنهان داریم.

- نکته بعدی که باید عرض کنم این است که بنده معتقدم حجاب یک اصل ضروری دین اسلام است و در ضرورت، جایگاه، اهمیت و گذشته فرهنگی، تاریخی و هویتی و قانون بودن آن شک و تردیدی نیست. اما بحث نحوه اشاعه و نشر حجاب است. بحث بنده این است که اگر می گوییم قانون است و می خواهیم نشر دهنده آن از طریق روش های صرفا سلبی باشیم، ما قانون های دیگر هم داریم؛ چرا به آن قانون ها توجه نمی کنیم؟ ما قانون «تسهیل ازدواج جوانان» هم داریم. چرا به بندهای دقیق و ظریف این قانون، که می تواند روی حجاب هم اثر بگذارد، توجه نمی کنیم؟

- من موضعی را از آیت الله جوادی آملی شنیدم که آنچه جلوی فساد را می گیرد این نیست که روسری کمی جلوتر بیاید؛ «النکاح سنتی» است. ما قانونی به نام «تسهیل ازدواج جوانان» داریم؛ هیچ به این قانون توجه نشده است. فقط در این قانون آمده بود روز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) روز ازدواج شود. همین را گرفتند و به هفته هم تبدیل کردند که خرجی نداشت. می خواهم بگویم اگر این قانون است که باید بانوان ما حجاب داشته باشند، قانون «ساماندهی مد و لباس» هم قانون است؛ چرا به آن قانون توجه نمی شود و به لوازم اقتصادی آن بی توجهی می شود؟ و دولت زیر بار این هزینه ها به مثابه هزینه های مرتبط با حقوق اجتماعی مردم و وظیفه اجتماعی خود نمی رود؟

- بحث من اینجا است که نمی شود صرفاً با روش های سلبی و تنبیهی و اجتناب از روش های ترمیمی و تربیتی و ایجابی نشر دهنده حجاب بود؛ به روش های ایجابی هم نیاز داریم. روش های ایجابی ما روش های تربیتی، اخلاقی و آموزشی مناسب، قانون مد و لباس و تسهیل ازدواج جوانان است؛ ما تا چه اندازه به این روش های ایجابی توجه کرده ایم که حالا صرفاً با روش سلبی بگوییم قانون داریم که بانوان ما باید حجاب داشته باشند و اگر نداشته باشند باید با آنها برخورد شود؟! ما کجا به روش های اخلاقی و تربیتی چنگ زده ایم؟! ما کجا به لوازم اقتصادی طرح های فرهنگی و اخلاقی توجه داشته ایم؟!

- ما از نگاه غیر منظومه ای در این کشور به شدت رنج می بریم. یعنی قدرت رسمی ما هماهنگ نیست و در یک ارتباط منظومه ای با هم قرار نگرفته اند. نتیجه این می شود که الآن شاهد هستیم یک عده طرفدار حجاب اجباری و یک عده مخالف حجاب اجباری می شوند. به نظر من این دوگانه غلط است.حجاب یک ضرورت دینی، شرعی، فرهنگی، هویتی و تاریخی است. یعنی ما در تاریخ قبل از اسلاممان نیز شاهد حجاب بوده ایم و ربطی به اسلام ندارد. قبل از اسلام، زرتشتیان هم حجاب را پاس می داشتند. حتی در تخت جمشید هم می بینید که نمادهای مربوط به خانم ها پوشیده و محجبه است.اما بحث اصلی در نشر حجاب است که ما چگونه می توانیم این حجاب را میان نوجوانان و جوانان خود نهادینه کنیم؟ این روش اخلاقی و تربیتی و توجه به بسیاری از ابعاد قانونی دیگر می خواهد که به نظر من برخورد غیر منظومه ای و یک سویه نگر نمی تواند حل کننده مشکل باشد.

- بنابر این از نظر بنده به عنوان یک جامعه شناس و کسی که کار فرهنگی کرده، مسأله اصلی حجاب اجباری یا عدم حجاب اجباری نیست؛ مسأله این است که حجاب یک ضرورت است، اما نشر آن نمی تواند با روش های سلبی صرف رخ بدهد. روش سلبی در کنار روش ایجابی جواب می دهد. البته این در صورتی است که عده ای نخواهند کار سازمانی در خصوص بی حجابی کنند. اگر بخواهند کار سازمانی در ارتباط با بی حجابی انجام دهند اینجاست که برخورد سلبی ضرورت می یابد. اما نوعا نمی توان مردم را متهم کرد به اینکه دارند با حجاب برخورد سازمانی می کنند و می خواهند بی حجابی را نشر بدهند.

- باید بگوییم نیروی انتظامی، شما که داری وظیفه خودت را انجام می دهی، مراتب امر به معروف و نهی از منکر را لحاظ کن و سعی کن از نیروهایی استفاه کنی که آموزش دیده باشند. اصولا این یک مقوله اخلاقی و تربیتی است. یعنی تا جایی که امکان پذیر هست باید از رفتارهای پرخاشگرایانه پرهیز شود. نمونه های بسیار ارزنده ای از امر به معروف و نهی از منکر در خانم ها وجود دارد که آدم لذت می برد و اینکه چه گونه طرف مقابل را تحت تأثیر قرار می دهد.باید این روش ها را یاد بگیرند نه اینکه چون نیروی انتظامی هستند، بلافاصله باتوم نیروی انتظامی و ماشین گشت به ذهن متبادر شود. چه اشکال دارد یک مأمور نیروی انتظامی اخلاقی و انسانی برخورد کند؟ پیش از اینکه به مرتبه آخر فکر کند که باید از قدرت قهریه خودش استفاده کند، به مراحل قبل نگاه کند؛ با لسان خوب، ادبیات خوب، نصیحت و ارشاد افرادی را به کار بگیرد که بتوانند نفوذ کلام داشته باشند.

- ولی من می خواهم یک چیزی بگویم. با فرض بر اینکه همه اینها رعایت می شود، ممکن است طرف مقابل یک رفتار سازمانی با بی حجابی داشته باشد. اینجاست که نیروی انتظامی باید وارد مواجهه سازمانی شود. حتی در خصوص جرم شناسی یین جرائم سازمانی و فردی تفاوت قائل می شوند و پلیس را بیشتر تشویق به جرائم سازمان یافته می کنند. این قضیه می تواند هم در خصوص جرائم سازمان یافته به لحاظ ماهیت جرم و هم در خصوص رفتار سازمانی با جرائم عادی صادق باشد. در مورد بی حجابی همین طور است. یعنی برخورد قهریه نیروی انتظامی بیشتر متوجه وجه سازمانی و متشکل آن شود. وجه سازمانی و متشکل قضیه یعنی یک عده ای سازمان یافته می خواهند بی حجابی را نشر بدهند و فقط یک امر شخصی نیست. توصیه می کنیم که مواجهات آنها هرچه اخلاقی تر و انسانی تر باشد. فقط در مورد حجاب نمی گوییم و در برخورد با جرائم راهنمایی و رانندگی و مسائل دیگر هم می گوییم، هرچه برخورد آنها انسانی تر باشد، اثر آن بیشتر است.

- حسب خطبه ۳۴ نهج البلاغه که می فرماید، مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی؛ و حق من بر گردن شما این است که مرا در نهان و آشکار نصیحت کنید. ما نصیحت مردم نسبت به حاکمان را کنار بگذاریم و فقط به نهی از منکر مردم با مردم بچسبیم؟! باز هم می گویم باید برخورد منظومه ای شود. در کنار وظایف نیروی انتظامی، سایر نهادها وظیفه دارند تا وظیفه خود را انجام دهند. به هر حال، شما اگر منظومه ای حرکت نکنید و فقط به وظایف خودتان بچسبید و سایر نهادها به وظایف خودشان عمل نکنند، مسلم بدانید که به نتیجه نخواهید رسید.

- یک کسی می گوید تحت هر شرایطی می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم؛ اسلام که نگفته تحت هر شرایطی. ولی بحث من این است که وقتی حکومت اسلامی می شود، امر به معروف و نهی از منکر کل حاکمیت را می گیرد و دیگر نمی تواند فقط فرد به فرد باشد؛ و اگر منکری در جامعه دیده می شود، در سطح کلان مسئولیت آن با حاکمیت است و اگر معروفی هم دیده می شود باز در سطح کلان مسئولیتش با حاکمیت است. حاکمیت نمی تواند از وظایف خودش چشم پوشی کند و تنها به سطح مردم با مردم بسنده کند. همه بحث من این است که حاکمیت از وظایف ایجابی خودش کوتاهی کرده، فاصله گرفته و صرفا به برخورد سلبی اکتفا کرده و یا دیگران را به اسم امر به معروف و نهی از منکر به تقابل با یکدیگر انداخته است. در حالی که ما می گوییم این یک سطح امر به معروف است. اگر حاکم نسبت به سستی ها و کاستی های مجموعه خودش کوتاه آمد یا غفلت کرد چه می شود؟ اگر منظومه ای ببینیم بهتر به نتیجه می رسیم.مشکل ایجا است که ما برخورد منظومه ای و همه جانبه نداریم و یک سویه و یک جانبه برخورد می کنیم و در این برخورد یک جانبه هم معمولاً سعی می کنیم مسائل را به گونه ای پیش ببریم که کمتر خودمان آسیب ببینیم و مورد نقد واقع شویم؛ یعنی باز هم مردم مقصر اصلی می شوند.

کدخبر: 99210 تاریخ انتشار