رسانه “همشهری” عامل تفرقه یا اجماع؟
عزیز قانعی راد - جامعه شناس
رسانه به عنوان یکی از ارکان مهم جامعه مدنی در ایجاد تحکیم، همبستگی و استمرار نقاط قوت جامعه نقش مهمی دارد؛آگاهی بخشی در عین حفظ انسجام و تعلق اجتماعی و همچنین نظارت بر عملکرد ساختار قدرت از کارکردهای مهم رسانهها میباشد و با توجه به اینکه حلقهی واسط میان مردم و نهادهای عمومی میباشند، حمایت از مردم، رسالت اصلی آنها تعریف شده است.
اینکه یک رسانه عمومی، مفسری باشد که حوادث را به گونهای تفسیر کند که موجب انسجام شود و یا تفرقه میان اجزا جامعه، تریبونی باشد برای اطلاعات عمومی و یا تریبونی جهت ابراز عقاید شخصی، همچون آینهای باشد که تصویری درست از جامعه نشان میدهد و یا صافیای باشد که برخی مطالب را برمیگزیند و از برخی چشمپوشی میکند، معیاریست بر این امر که یک رسانه کارکرد اصلی خود را با توجه به جایگاه مهم خود (حلقه میانی بین دولت و مردم بودن) به خوبی ایفا میکند و یا خیر.
نقش رسانه در ایجاد فرهنگ گفتگو، تولید و یا بازتولید معانی و برقراری رابطهی معنادار بین اجزای جامعه بهگونهای است که تبدیل به ابزاری جهت افزایش و کاهش بحرانها میشوند.
یکی از مهمترین نقشهای رسانههای حاکمیتی در مواقع بحران و اعتراضات مردمی، تعدیل نمودن رویکردها و نگرشهای پلیسی و امنیتیست تا با جلب اعتماد و ایجاد حس مشترک، در انتقال مفاهیم و معانی جهت حفظ امنیت اجتماعی موفق شود.
بدیهی است که هر خیزش و جنبش اجتماعی، طرفداران و مخالفانی دارد و یک رسانهی عمومی، بایستی به جهت حفظ مصالح و امنیت کشور، حداقل با تظاهر به بیطرفی، نظرات هر دو طیف را منعکس نماید تا با ایجاد فضای گفتگو، گسست اجتماعی را کاهش و از تفرقه جلوگیری نماید.
متاسفانه در اعتراضات اخیر شاهد آن هستیم که برخی از رسانهها، بیخردانه و بدون توجه به رسالتهای رسانهای خود، بهگونهای محسوس، مواضع یک طرف را تقویت و با تحقیر عقیده دیگر ( و نه نقد منطقی و عالمانه)، زمینهی گسست و دو قطبی نمودن جامعه را تقویت میکنند.
تعجببرانگیز است که رسانهی همشهری، به عنوان یک رسانه شهری، با بیان جملات ذکر شده و درقالب تیترهای اصلی، به جای گام نهادن در مسیر تعامل و همگرایی در فضای موجود، موجب تشدید بحران و ایجاد گسست اجتماعی میشود.
بیاعتنایی به واقعیت موجود (مطالبات بخشی از شهروندان) و صرفا تمرکز و تکرار گفتمان و عبارات نهادهای حاکمیتی، نه تنها رسالت یک رسانه نمیباشد بلکه باید از آن حذر نمود.
چگونه است مدیر مسئول این رسانهی عمومی، درسرمقالهای که در 12 دی سال 96و درخصوص اعتراضات دی ماه 96 منتشر شد آن اعتراضات را اتفاق مینامد و امروزه عبارت آشوبگری بر آن میگذارد؟
چگونه در این سرمقاله معتقد است بخشی از دلایل اتفاقات دی ماه 1396به دلیل نابرابری و ناعدالتی و بخش دیگری با فقر قابل بررسی است و صراحتا اعلام میدارد تنفر ناشی از انباشته شدن احساس تحقیر، تبعیض و فاصلهی طبقاتی و عملکرد اشتباه دستگاههای حاکمیتی در رسیدگی به مشکلات دلیل اعتراضات دی ماه ۹۶ است و امروز عنوان آشوبگر و اغتشاش را به عنوان تیتر اصلی خود برمیگزیند.
سوال این است: آیا مصلحت و امنیت کشور غیر از دوری نمودن ازاظهارنظرهای هیجانی توسط مراجع علمی و منابع آگاهی و حاکم نمودن فضای تفکر و گفتمان توسط ایشان است؟
آیا یکی از آسیبهای اعلامنظرهای شخصی توسط رسانههای عمومی، بیشتر مشوش کردن فضای اجتماعی نمیباشد؟ یا تعبیر معترضین به روباتهای آشوبساز( که در عموم اصناف و قشرهای جامعه اعم از محافل علمی، عرصههای فرهنگی کارآفرین، دانشجو، و حتی مراکز دینی فعالیت میکنند)، تقویت مواضع رادیکال و سست نمودن پایههای ارکان نظام جمهوری نیست؟
آیا به عنوان یک رسانه عمومی و داشتن رسالت سترگ حمایت از مردم جامعه، از تعداد و حضور کسب و کارها که مالک عمدهی آن زنان کمبرخوردار هستند و به جهت مسدود نمودن اینترنت فراملی زیان اقتصادی شدیدی متحمل شدند و معیشت ایشان مختل شده است، بی اطلاع هستید؟ آیا اسم این ایجاد آشوب و اختلال در نظام اقتصادی کشور نیست؟
آیا مطلع نیستید ضروری دانستن فعالیتهای گشت ارشاد به گونهای که تاکنون بوده است، در شرایطی که حتی رئیس مجلس و … بر اصلاح فرآیند و شیوه ی اجرای آن تاکید کردهاند ، چیزی غیر از اختلال در نظم سیاسی کشور و رعایت نکردن مصلحت کشور نیست.
در آخر بایستی متذکر شوم با حضور عوامل روزنامه جوان در رسانه همشهری، پیادهسازی الگوهای یکسان مدیریت محتوا در دو روزنامه جوان و همشهری، با توجه به داشتن تفاوت در کمیت مخاطبین، تنوع عقیده ایشان، فضای انتشار و وابستگی سازمانی شان (سپاه و شهرداری)، نشاندهنده عدمدانش رسانهای است و توصیه میشود رویکردی مبتنی بر درایت درجهت آرامش جامعه اتخاذ شود.»
منبع: جهان مانا