بلای شرمآوری که سر دو جوان مسافر ترکیه در تهران آمد
رفیقم شروع به گریه کردن کرد، اما من گفتم گریه فایدهای ندارد و باید شبانه به ترکیه برویم.
به گزارش منیبان؛ اواسط سال ۱۴۰۰، رسیدگی به پرونده قتل مرد جوان در محله مولوی در دستور کار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس اگاهی قرار گرفت که تحقیقات ابتدایی پرونده حکایت از آن داشت، مقتول در جریان یک درگیری، هدف ضربه چاقو قرار گرفته و عامل این جنایت پس از وقوع قتل به کشور ترکیه گریخته است.
بررسی ها همچنان ادامه داشت تا اینکه قتل دیگری در لواسان رخ داد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در جریان تحقیقات میدانی متوجه شدند مقتول با ضربه چاقو توسط مرد جوانی که متهم پرونده قتل در مولوی است، کشته شده و مرد جنایتکار پس از بازگشت به ایران یک قتل دیگر را انجام داده است!
همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی، مخفیگاه قاتل را در میدان شوش ردیابی و مرد جنایتکار را با یک عملیات ضربتی دستگیر کنند.
گفتگو با متهم ۲ قتل
۲۲ سال دارد و متهم اصلی ۲ پرونده قتل در مولوی و لواسان است! فقط قتل لواسان را به عهده گرفته و می گوید دوستش عامل جنایت محله مولوی است! در ادامه متن گفتگو را با متهم می خوانید:
- ماجرای قتل اول چه بود؟
از قبل با مقتول اختلاف داشتیم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم تا به همراه دوستم با او صحبت کنم، اما او هنگامی که من را دید عصبانی شد و تهدید کرد که ویلچرنشینم می کند!
- چگونه مرتکب قتل شدی؟
پس از تهدید، درگیری شروع شد که در جریان این نزاع، من زمین خوردم؛ در این میان رفیقم یک ضربه چاقو به مقتول زد؛ مقتول عقب عقب رفت و ما هم به او فحش دادیم که بار آخر است مزاحم ما می شوی!
- چه زمانی متوجه شدید مرد جوان را به قتل رساندی؟
ما نمی دانستیم مقتول فوت کرده است به همین خاطر برای قلیان کشیدن به پارک پرواز رفتیم، اما دوستانمان زنگ زدند و گفتند، مرد جوان براثر ضربه چاقو به قتل رسیده است!
- واکنش دوستت چه بود؟
دوستم تا قبل از اینکه متوجه شویم مقتول کشته شده است، در مسیر پارک پرواز می گفت کسی حق ندارد به من نگاه چپ کند، اما پس از اینکه فهمید مرتکب قتل شده، از من سؤال کرد ضربه چاقو را چگونه وارد بدن مقتول کردی؟!
- بعد چه شد؟
رفیقم شروع به گریه کردن کرد، اما من گفتم گریه فایده ای ندارد و باید شبانه به ترکیه برویم. پدرش هم پیش ما آمد و خواست من را متهم اصلی جلوه دهد که گفتم این پرونده قتل است و قبول نکردم.
- دوستت چگونه بازداشت شد؟
هنگامی که قصد داشتیم از مرز عبور کنیم، دوستم تصمیم گرفت خودش را معرفی کند که همین کار را هم انجام داد، اما من به ترکیه رفتم.
- اما هنوز متهم اصلی پرونده قتل هستی؟
رفیقم پس از اینکه خودش را معرفی کرد همه چیز را به گردن من انداخت این درحالی است که من قاتل نیستم!
- چه شد که به ایران برگشتی؟
در ترکیه به خانه ناپدری ام رفتم، اما آنجا با همسرش اختلاف پیدا کردم؛ ۲ هفته در خیابان های ترکیه خوابیدم و در آخر به ایران بازگشتم.
- قتل دوم چگونه رخ داد؟
پس از اینکه به تهران بازگشتم در خانه دوستانم زندگی می کردم. روز حادثه با دوستانم به لواسان رفتیم که آنجا با یک نفر چشم در چشم شدم و درگیری میان ما رخ داد و من هم در آنجا با ضربه چاقو، وی را به قتل رساندم!
- حرف آخر؟
پشیمانم! قتل اول را من انجام ندادم، اما در قتل دوم قصد کشتن مقتول را نداشتم!