مرور حوادث گذشته؛
سفر به شمال با جسد یک زن در صندلی جلوی ماشین
مرد جوان به خاطر فرار از بدهی 15 میلیون تومانی، زن میانسال را به قتل رساند و جسدش را داخل چاه ویلای شمال انداخت.
به گزارش منیبان؛ قتل یک زن میانسال در شمال رخ داد. انگیزه این قتل فرار از بدهی مالیاتی بود. مرد جوان که بدهی 15 میلیون تومانی داشت مرتکب قتل شد. جسد زن میانسال پس از یکماه از وقوع قتل پیدا شد.
چندی پیش مرد جوانی به پلیس رفت و از ناپدید شدن مادر میانسالش به نام حمیده که تنها زندگی می کرد خبر داد.
به دنبال شکایت مرد جوان تحقیقات به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت آغاز شد.
در نخستین گام کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربین های مداربسته اطراف محل خانه زن 50 ساله پرداختند. دوربین ها نشان می داد که حمیده از خانه خارج شده اما دیگر برنگشته است.
در حالی که بررسی ها در این پرونده ادامه داشت، کارآگاهان مطلع شدند از حساب بانکی حمیده پول برداشت شده است. تحقیقات نشان می داد که پول برداشت شده از حساب وی به حساب مردی به نام سیروس واریز شده است.
سیروس بلافاصله دستگیر اما مدعی شد که کارت بانکی اش دست مرد جوانی به نام امیر بوده و انتقال وجه نیز از سوی او صورت گرفته است. با مشخص شدن این موضوع پس از هماهنگی های قضایی با بازپرس سهرابی، امیر شناسایی شد.
اعتراف به جنایت
از سویی در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد امیر 30 ساله یکی از بستگان حمیده بوده است. مرد جوان زمانی که در مقابل افسر پرونده اش قرار گرفت ابتدا منکر جنایت شد اما زمانی که با مدارک و شواهد پلیسی مواجه شد به قتل ناخواسته زن تنها اعتراف کرد.
او گفت: حمیده از اقوام دورمان است و به خانه ما رفت و آمد داشت. حمیده بعد از مرگ شوهرش به تنهایی زندگی می کرد و با حقوق بازنشستگی او زندگی اش را می گذراند به همین دلیل وضع مالی خوبی داشت. در یکی از این رفت و آمدها، من که اوضاع مالی خوبی نداشتم از او درخواست پول کردم. حمیده هم به حساب آشنایی و فامیل بودنمان به من 15 میلیون تومان قرض داد.
متهم جوان گفت: پس از گذشت مدتی حمیده طلبش را خواست اما من که پول را خرج کرده بودم برای پس دادنش مدام بهانه می آوردم. بهانه ها ادامه داشت تا اینکه روز حادثه حمیده برای صحبت درباره بدهی با من قرار گذاشت. به دنبالش رفتم و او را سوار خودروام کردم. بین راه بر سر پس دادن پول درگیر شدیم . تهدید کرد که اگر پول مرا ندهی به همه می گویم که از من دزدی کرده ای. من هم که ترسیده بودم با آبمیوه ای که داخلش داروی بی هوشی بود او را بی هوش کردم.
مرد جوان گفت: بعد از بی هوش کردن حمیده به سمت شمال حرکت کردم و به خانه ویلایی یکی از آشنایان رفتم. آنجا با روسری او را خفه کرده و جسدش را داخل چاهی در ویلا انداختم. البته قبل از انداختن جسد داخل چاه، طلاها و کارت عابر بانک او را هم سرقت کردم.
با اعتراف مرد جوان به جنایت، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی راهی محل شده و در بازرسی از چاه جسد زن میانسال را حدود یک ماه پس از جنایت کشف کردند.