مهاجرت به تهران برای تبدیل شدن به سارق حرفهای
مرد جوان میگوید بعد از مهاجرت به تهران شروع به کار کرد اما به خاطر مشکلات مالی سرقتهایش شروع شد.
به گزارش منیبان؛ بهروز پدر دو کودک است. او متهم است کیفقاپی کرده و حالا بازداشت شده است.
بهروز از زندگیاش میگوید:
*چند وقت است زندان هستی؟
سه ماه قبل بازداشت شدم.
*سابقه داری؟
بله دو بار قبل از این هم بازداشت شده بودم.
*چرا دزدی میکنی؟
خرج زندگیام نمیرسد.
*چرا کار نمیکنی؟
کار میکردم. خرج زندگیام نرسید دزدی کردم، بعد هم دیگر نشد کار کنم و همینطوری ماندم.
*قبلاً شغلت چه بود؟
نانوایی کار میکردم.
*از چند سالگی کار میکردی؟
12 سالم بود که از شهرمان به تهران آمدم. چند سالی در نانوایی و بعد هم بقالی کار کردم و بعد دوباره نانوا شدم.
*همسر و فرزند داری؟
18 ساله بودم که ازدواج کردم. از شهر خودمان دختری را گرفتم و به تهران آوردم. چند سالی با هم زندگی کردیم بعد که نتوانستم خرجیاش را بدهم به شهر خودمان فرستادمش و حالا با بچههایم در شهر خودمان زندگی میکند.
*چرا خودت نرفتی؟
من در تهران کار میکردم، بعد هم دزدی میکردم دیگر نشد بروم.
*خانوادهات میدانند چهکار کردهای؟
پدرم با من حرف نمیزند. مادرم و زنم با من در تماس هستند.
*کمکی از طرف آنها میشود؟
مادرم قول داده برادرم را راضی کند تا از شکات رضایت بگیرد.
*به هر حال سابقهدار هستی و مشمول تخفیف مجازات نمیشوی و ممکن است چند سال در زندان بمانی.
نمیدانم چه بگویم. اگر طوری بشود که از زندان خارج شوم دیگر به شهرمان برمیگردم سر زمین کشاورزی با پدرم کار میکنم و زحمت میکشم تا اینقدر خجالتزده نشوم. من واقعاً از بچههایم و زن و خانوادهام خجالت میکشم.
منبع:اعتمادآنلاین