تجاوز به دخترخاله برای رضایت به ازدواج
شهلا پس از بی آبرو شدنش در آبیک تا لحظه قبل از مرگ موش خوردنش به روز تجاوز فکر می کرد. نیمه شب بود، تلفن همراه مرد متجاوز به صدا درآمد. آن سوی خط شوهر خاله اش با صدای بغض آلود و هق هق گریه خبر مرگ شهلا را به پسر جوان داد.
به گزارش منیبان؛ ماجرای پرونده پیچیده تجاوز و مرگ دختر جوان از آنجایی لو رفت که، نیمه شب پسرخالهاش به پلیس مراجعه کرد. پسر جوان که عاشق شهلا شده بود خودش را به آب و آتش میزد تا او را در لباس سفید عروسی ببیند؛ اما با مخالفت سفت و سخت شوهر خالهاش مواجه شد. همین موضوع باعث شد که او تصمیم شیطانی بگیرد.
پسر جوان پس از کاری که با شهلا کرد عذاب وجدان زندگی اش را گرفت. او لحظه ای که سراسیمه پیش پلیس رفت با بی قراری و استرس شدید ماجرا را اینطور بیان کرد : «پس از راضی کردن خانوادهام برای خواستگاری از شهلا به خانه آنها رفتیم؛ اما پدرش به دلایلی مخالف ازدواج ما بود.»
مرد متجاوز با بغض سنگین خود ادامه داد: «پس از جلسه ناموفق خواستگاری با کشیدن نقشه شومی زندگی خودم و شهلا را به تباهی کشیدم. می دانستم که شهلا پس از تمام شدن وقت کاریاش در شرکت خدماتی چند دقیقه آن جا می ماند.»
پسر جوان گفت: «تصمیم گرفتم با نقشه شیطانی شهلا را برای عروسی با خود راضی کنم. همکار شهلا را در شرکت خدماتی از قدیم می شناختم وقتی ماجرا را با او درمیان گذاشتم راضی شد برای رسیدن به هدفم که ازدواج با شهلا بود، کمک کند.»
خواستگار شهلا بیان کرد: «همکار شهلا با هماهنگی قبلی لحظهای که شرکت خلوت شد، با حل کردن قرص خواب در آبمیوه دختر جوان را به خواب فرو برد و شرایط تجاوز من به شهلا را برایم فراهم کرد.»
پسرخاله شهلا در پایان گفت: «چند روز بعد خبر خودکشی شهلا را شنیدم. حتی میدانستم که خانواده شهلا متوجه تجاوز به او شده بودند. آنها به دختر جوان گفته بودند با خوردن مرگ موش خودکشی کند. تا در محله بیآبرو نشوند. پس از خودکشی شهلا عذاب وجدان زندگی ام را نابود کرد. از تجاوز به شهلا پشیمانم. شیطان وسوسه ام کرد.»
مرد متجاوز پس از اعترافات اولیه خود برای انجام تحقیقات بیشتر به مراجع ذیربط ارجاع شد.