پسر 12 ساله به کودکی 7 ساله زندگی بخشید
پدر و مادر دانشآموزی که در جریان یک سانحه رانندگی دچار ضربه مغزی شده بود قلب او را به کودکی 7ساله اهدا کردند.
به گزارش منیبان؛ امیرعلی ملکزاده 12 ساله و تنها فرزند خانواده بود. او چند روز قبل از خانهشان در بلوار کوهسار واقع در غرب تهران خارج شد تا پیاده به خانه مادربزرگش برود. هرچند تا خانه مادربزرگ فاصله خیلی زیادی نبود اما کمی بعد پدر و مادر امیرعلی فهمیدند که او به آنجا نرسیده است. همین موضوع موجب نگرانیشان شد. آنها که دلواپس پسرشان بودند نمیدانستند که چه اتفاقی افتاده و چه بر سر او آمده است. آن شب آنها به هرجایی که احتمال میدادند امیرعلی رفته باشد سر زدند اما نتوانستند او را پیدا کنند و در این شرایط پدر پسر نوجوان راهی پلیس آگاهی شد. او مشخصات پسر 12سالهاش را در اختیار مأموران قرار داد و از آنها برای یافتن او کمک خواست. با وجود ثبت مشخصات امیرعلی در بین افراد گمشده، اما پدرش طاقت نیاورد و جستوجو در بیمارستانها را هم شروع کرد. او در نخستین بیمارستان هیچ نشانی از پسرش پیدا نکرد اما در دومین بیمارستان نام پسرش در بین بیماران اورژانسی بدحال بود و آنطور که مسئولان اورژانس بیمارستان میگفتند او ساعتی قبل در بلوار آبشناسان تصادف کرده و بهشدت آسیب دیده بود. هرچند پدر و مادر پسر نوجوان ابتدا تصور میکردند که این تصادف چندان جدی نباشد، اما در ادامه فهمیدند که در این حادثه سر او بهشدت آسیب دیده و سطح هوشیاریاش پایین است. آنطور که به آنها گفته شد راننده یک خودروی سمند که پسری حدود 22ساله بود با خودرواش بهشدت با امیرعلی تصادف کرده و این حادثه تلخ را رقم زده بود. امیرعلی تنها فرزند خانواده بود و همه امید پدر و مادرش به او بود. آنها فکرش را هم نمیکردند که پسرشان به چنین حادثه تلخی دچار شود. درحالیکه او در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود و پزشکان از همه امکانات برای درمان او استفاده میکردند، کار پدر و مادرش فقط دعا و نیایش بود. این وضعیت 3شبانه روز طول کشید و درحالیکه سطح هوشیاری امیرعلی به یک و نیم رسیده بود کادر پزشکی اعلام کردند که او دچار مرگ مغزی شده و احتمال بازگشتش به زندگی نزدیک به صفر است. به همین دلیل از پدر و مادر او درخواست کردند تا اعضای بدن فرزندشان را به بیماران نیازمند اهدا کنند.
تصمیم بزرگ
محمدرضا ملکزاده، پدر امیرعلی درباره تصمیم بزرگی که در این شرایط سخت همراه با همسرش گرفته میگوید: ابتدا میخواستیم امیرعلی را به بیمارستان دیگری ببریم اما وقتی به ما گفتند او دچار مرگ مغزی شده و قطعا به زندگی برنمیگردد تصمیم گرفتیم اعضای بدنش را اهدا کنیم.
او ادامه میدهد: در ادامه پیکر پسرم را به بیمارستان سینا فرستادند و در آنجا همه بررسیهای پزشکی بهصورت دقیق انجام و با تأیید مرگ مغزیاش جداسازی اعضا انجام شد. در آنجا بود که فهمیدیم پسر 7سالهای که مدتها است از بیماری قلبی رنج میبرد نیازمند قلب است و قرار است قلب پسرم به او اهدا شود. علاوه بر آن کبد و کلیههای او نیز برای اهدا به چند بیمار دیگر جداسازی شد و درنهایت ما با تنها فرزندمان وداع کردیم. با وجود اینکه چند هفتهای از این حادثه تلخ میگذرد اما پدر و مادر امیرعلی هنوز نتوانستهاند با جای خالی فرزندشان کنار بیایند. پدرش میگوید: نبودن جگرگوشهمان برایمان خیلی سخت است و نمیتوانیم نبودنش را تحمل کنیم. با وجود این وقتی به این موضوع فکر میکنیم که با اهدای اعضای بدن پسرمان به چند بیمار دیگر کمک شده و برخی اعضای بدنش بهخصوص قلب او هنوز زنده است کمی از درد و رنجمان کم میشود. ما با این کار به آرامش رسیدیم. پسرم با اینکه سن زیادی نداشت اما خلاق بود. او مجسمهسازی میکرد و نقاشی میکشید و افسوس که خیلی زود ما را ترک کرد. امیدوارم هیچ پدر و مادری حادثه تلخی را که ما تجربه کردیم تجربه نکند اما اگر برای کسی چنین حادثهای رخ داد بهترین راه اهدای عضو است. چرا که کار شایستهای است و با آن احساس آرامش میکنید.