لجنمال کردن فوتبال برای جذب مخاطب!
مرور اخبار و وقایع مرتبط با فوتبال و تلویزیون هر ایرانی را به یاد واژه «حق پخش» میاندازد.
به گزارش منیبان؛ همزمان شدن اکران سریال شبکه خانگی «پدر گواردیولا» با آنچه سایت رسمی فدراسیون بینالمللی فوتبال فیفا در رابطه با درآمد سالانه فوتبال ایران از حق پخش تلویزیونی اعلام کرد شاید از نگاه بسیاری یک اتفاق عادی باشد اما قطعا عادی نیست.فیفا به تازگی اعلام کرده فوتبال ایران تنها از محل پخش تلویزیونی میتواند در هر فصل ۴۵۰میلیون یورو درآمدزایی داشته باشد. مبلغی که صادق درودگر هم آن را تایید کرد. عددی که بسیاری از اهالی فوتبال را به شوک فرو برد. رقمی که بسیاری از آنهایی که در طول سالهای گذشته درباره حق پخش فوتبال فریاد میزدند و گلو پاره میکردند را دوباره پای کار آورد اما کو گوش شنوا!
ملاقه سینما در دریای فوتبال
آنچه در این موقعیت حساس که فوتبال بهشدت وابسته به «پول»، و پول بهشدت وابسته به فوتبال شده است جلب توجه میکند رنگ و لعاب زیبای این ورزش پرطرفدار در قاب چهارگوش تلویزیون و سینماست. مروری بر سوابق سینما و تلویزیون در ارتباط با موضوعات ورزشی مشخص میکند بسیاری از اهالی سینما هرازگاهی برای بهره بردن از این منبع بیانتهایِ جذاب به سراغ فوتبال آمدهاند تا ملاقهای از دریای بیپایان این ورزش پرطرفدار بردارند.
عربستان زیر ذرهبین فوتبال دنیا
اتفاقات ماههای اخیر در رابطه با حضور کریستیانو رونالدو، کریم بنزما و دیگر ستارههای بزرگ فوتبال دنیا در عربستان گواه این مدعاست. آنچه کشور عربستان دوست دارد از قاب تلویزیون در معرض دید دنیا قرار بدهد قطعا هنرنمایی کریستیانو رونالدو و یا درخشش کریم بنزما نیست بلکه خیره شدن نگاه میلیاردها انسان علاقمند به فوتبال به لیگ کشورش آن هم از پشت ذرهبین بزرگی است که این ستارهها زیر آن میدوند، شوت میزنند و یک تیم را به دنبال خود میکشانند.
نگاه نو به فوتبال
شروع پخش سریال شبکه خانگی پدر گواردیولا بار دیگر ثابت کرد فوتبال جایگاه رفیعی در جلب مخاطب بین اهالی تصویر دارد. روزگاری بود که تنها حاضران در استادیوم قادر به تماشای این ورزش بودند و سایرین برای ارتباط برقرار کردن با این ورزش جذاب یا باید به صفحات مجلات و روزنامههای مکتوب پناه میبردند تا با ورق زدن و تماشای عکسهای فوتبال بخش کوچکی از عظمت این ورزش پرطرفدار را مَزّه مزه میکردند و یا باید به صدای گزارشگر رادیو گوش میدادند و با چشمان بسته تصویرسازی میکردند تا لااقل حس و حال دیدن یک فوتبال را از طریق قدرت تخیلشان تجربه کنند... اما حالا و به ویژه در دو دهه اخیر این موضوع بیش از همیشه مورد توجه اهالی تلویزیون، سینما و سریالسازان شبکه خانگی قرار گرفته است.
تحول «پژمان» در نگاه سینما به فوتبال
شاید بتوان استارت جدی و اصلی این نوع نگاه را به زمان ساخت سریال پژمان به کارگردانی پیمان قاسمخانی مربوط دانست. هرچند که در سال ۱۳۷۷ سریال «به سوی افتخار» با محوریت یک سرمربی بااخلاق فوتبالی روی آنتن رفته بود و در سال ۱۳۷۹ هم فیلم سینمایی «فوتبالیستها» با حضور علی پروین و گروهی از فوتبالیستها بر پرده سینماها اکران شده بود، ولی جذابیتی که سریال پژمان برای مخاطبش ایجاد کرد فضا را تا حد زیادی تغییر داد. بهره جستن از موضوع فوتبال گرچه تا قبل از آن هم از سوی کارگردانان دیگری مورد توجه بود اما سرک کشیدن به زندگی یک فوتبالیست و پرداختن به زوایای آن تقریبا از زمان پخش سریال پژمان به شکل جدیتری مورد توجه این طیف از هنرمندان قرار گرفت.
محل تاخت و تاز ثروتمندان
فوتبال امروزه به یکی از پررونقترین منابع اقتصادی تبدیل شده و حتی موردتوجه ثروتمندان جهان نیز قرار گرفته و آنها نیز حاضرند برای درآمدزایی بیشتر دست به هر کاری بزنند. این منبع بزرگ مالی پای میلیاردرهای عربِ اماراتی، سعودی، قطری، روس، چینی، پاکستانی، هندی و دیگران را به دور و بر مستطیل سبز باز کرده است.تماشای سریال پدر گواردیولا تنها در همان قسمت اول مشخص میکند اهالی هنر حالا برای کسب درآمدهای مالی از کنار فوتبال حتی حاضر به لکهدار کردن چهره یک فوتبالیست هم میشوند. چهره محبوب مردم که در سینما همه برای عکس گرفتن با او صف میکشند را الکلی، زنباره و مقروض نشان میدهند تا بیننده، جذب یک فوتبالیست لَجَنمال شده شود. گرچه شاید اینها همه جزو هنرهای نمایش و سینما باشد که قطعا هیچ ایرادی به آن نمیتوان گرفت و البته نمیتوان اهالی فوتبال را نیز کاملا مطهر و بیایراد تصور کرد کما اینکه در هر بخشی از جامعه افراد خوب و بد وجود دارند. اما آنچه در این میان بیش از هر چیز برای اهالی فوتبال و طرفدارانش دردآور است اینکه جماعتی همچون زالو بر بدنه فوتبال باشگاهی ایران چسبیدهاند و از این منبع بیانتها و سرمایه بالقوه پول میمَکند در حالی که رکن اصلی این ورزش در مملکتمان، یعنی باشگاههای فوتبالی، ۸شان گرو ۹شان است و دائماً کاسه گدایی به دست گرفته جلوی این بانک و آن اسپانسر دست دراز میکنند تا شاید یکی از سر عشق و علاقه و یکی از سر ترحم و حتی به واسطه دستور از مقامات بالا عدد و رقمی را به حسابشان واریز کند تا ذرهای از انبوه مشکلاتشان کم شود.
فوتبال ایران جرأت ندارد حقش را بخواهد
منبع ۴۵۰میلیون یورویی فوتبال نه تنها برای رکن اصلی خودش یعنی باشگاهها فایده مالی ندارد بلکه جرأت دست دراز کردن به سمت آنهایی که از کنار قاب تصویر فوتبال هزاران میلیارد تومان پول برداشت میکنند را هم ندارد. چه بسا اگر بیش از حد دستشان را دراز کند استخوانشان را هم بشکنند. کما اینکه برای مثال دیدیم اصرار بیش از حد مصطفی آجورلو برای گرفتن حق تبلیغات محیطی و پخش تلویزیونی چطور نسخهاش را شبانه پیچید و کسی فکر نکرد همین مدیر، استقلال را پس از ۹ سال قهرمان ایران کرده بود!
فوران پول روی سر غیرفوتبالیها
این اتفاق یادآور چیست؟ اینکه فوتبال زاینده پول است اما اهالی آن جرات استفاده از درآمد موجود در آن را ندارند. اسکناس و دلار از وسط زمین چمن فوتبال به بیرون پرتاب میشود اما حتی یک برگ از اسکناسهایش هم روی سر باشگاهها نمیریزد تا لااقل دستی به سر و گوش ساختمان اصلی باشگاهشان بکشند یا بخشی از بدهیهایشان را بدهند! بازیکن باکیفیت بگیرند و در نهایت به معنای واقعی حرفهای شوند. کسی میداند ورودی ساختمان باشگاه پرسپولیس (با ۴۰میلیون طرفدار) از درب پارکینگ یک ساختمان جمع و جور ۴ طبقه است؟
فوتبال بیرون از پیست مسابقه!
پدر گواردیولاها، خوببدجلفها، فوتبالبرترها، ورزشومردمها، شبهایفوتبالیها و برنامههای دیگر سینمایی و تلویزیونی همچنان همچون اتومبیلهای پیست اتومبیلرانی برای بهره بردن هرچه بیشتر از فوتبال پایشان را روی گاز گذاشتهاند و با سرعت در حرکت هستند، غافل از اینکه فوتبال هر روز به خودش و اهالی این رشته بیشتر بدهکار میشود!
مرگ فوتبال با آرواره های زالو
زالوها حالا تا نزدیکی قلب فوتبال پیش رفتهاند و خون این ورزش محبوب در کشورمان را بهجای آروارههای تیزشان، با مکندههای قویتری قورت میدهند. انتهای این مسیر تنها یک چیز است و آن غیر از مرگ باشگاههای فوتبال ایران نیست.