زنم را خفه کردم وقتی یواشکی وارد خانه شدم و دیدم او...!
یک مرد وقتی سرزده به خانه آمد و زنش را در حال خیانت دید او را خفه کرد.
به گزارش منیبان به نقل از ایران ناز، ارتباط پنهانی برای زن میانسال گران تمام شد ! شوهر این زن که به رفتارهای وی شک کرده بود سر زده به خانه برگشت و بخاطر آنچه که دید زنش را با دستان خود خفه کرد . به گزارش ایران ناز ماجرا ازین قرار بود که مرد میانسال زمانی که متوجه دوستی پنهانی همسرش با مرد معتاد شد، زنش را خفه کرد و داوطلبانه تسلیم ماموران شد.
شب 26 مهر امسال مردی با کلانتری کیانمهر کرج تماس گرفت و خبر داد همسرش را کشته و میخواهد تسلیم شود.
پس از گزارش موضوع به بازپرس ایوب ابراهیمیان، کشیک قتل دادسرای امور جنایی کرج، ماموران کلانتری عازم محل حادثه شدند.
ماموران با ورود به طبقه سوم این ساختمان در محله کیانمهر، با مردی میانسال که خود را قاتل معرفی میکرد و جسد زن میانسال روی تختخواب مواجه شدند. با کشف این جسد، تیمی از ماموران بررسی صحنه جرم همراه گروهی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی و بازپرس جنایی در محل جنایت حضور یافتند. بررسیها نشان میداد، ساعاتی از مرگ این زن میگذرد و او بر اثر خفگی فوت کرده است.
مرد متهم به قتل هم در صحنه جنایت بازداشت و برای ادامه تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی استان البرز منتقل شد.مرد میانسال در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و به ماموران گفت: ثمره این زندگی مشترکمان پسری سرباز ودختری نوجوان است. سالها در تهران کار و زندگی میکردیم. از یک سال پیش با اصرار همسرم که میخواست نزدیک خانه عمهاش زندگی کند، در کرج ساکن شدیم.
وی افزود: همسرم بعد از آمدن به کرج رفتارش تغییر کرد. اکثر مواقع پرخاشگر بود و زمان بازگشت مرا به خانه میپرسید.همسرم در خانه مخفیانه با تلفن حرف میزد و گوشی تلفن همراهش را از خود دور نمیکرد. او مدعی بود تلفنی با خانوادهاش حرف میزند، اما وقتی از آنها درباره این گفتوگوها پرسوجو میکردم، میگفتند با هم حرفی نزدهاند. کمکم به رفتارش مشکوک شدم.
متهم به قتل ادامه داد: حتی یک روز حالش بد شد که او را به بیمارستان رساندم که پزشک بیمارستان گفت او معتاد است. بااطلاع از این ماجرا شوکه شدم، به همسرم گفتم که مدعی شد پزشک اشتباه کرده و معتاد نیست. مطمئن بودم همسرم با مردی ارتباط پنهانی دارد و این مرد او را معتاد کرده است. عصر روز حادثه دخترم را از مدرسه به خانه خواهرم بردم. شب هنگام به خانهام رفتم. وقتی همسرم در را بازکرد، با دیدن من وحشت کرده بود .وی افزود: پس از ورود به خانه سر و صداهایی شنیدم. اتاقها را گشتم تا اینکه متوجه شدم سر و صدا از داخل کمد است.
در آن را که باز کردم، در کمال تعجب با مرد معتادی روبهرو شدم. او را میشناختم، دوست یکی از بستگانمان بود. او ازکمد بیرون آمد و مدعی شد آمده همسرم را که به دلیل مصرف موادمخدر حالش بد شده، به بیمارستان ببرد.
متهم به قتل ادامه داد: با دیدن او مطمئن شدم آن دو با هم ارتباط پنهانی دارند و همین مرد او را معتاد کرده است. در همین موقع مرد آشنا از خانهام فرار کرد. همسرم نیز مدام میگفت مرا دوست ندارد و میخواهد با همان مرد ازدواج کند. در همین موقع لباسهایش را پوشید تا برود که عصبانی شدم و او را خفه کردم. سپس موضوع را به پلیس اطلاع دادم و تسلیم شدم.