کار پسر جوان برای مادرش میلیاردها انسان را حیرت زده کرد!

به گزارش منیبان، در روزهای اخیر، میان صدها تصویر و و ویدئوی ویرال شده در فضای مجازی، عکس مادر و پسری بسیار زیبایی نظر مخاطبان را به نوعی متفاوت بخود جلب کرد و داستان این مادر و پسر را بر سر زبان ها انداخت؛ داستانی که جزئیاتش را در این بخش خواهید خواند.

تصویری که مشاهده می کنید، مربوط به یک مرد 31 ساله است که پس از فروختن دارایی‌هایش برای سفر به چین با مادر فلج خود و حمل کردن او بر روی کمرش، به خاطر اقدام مثال زدنی‌اش مورد ستایش قرار گرفته است.

شیائو ما فقط هشت سال داشت که پدر و مادرش در یک تصادف رانندگی وحشتناک مسیر زندگی شان تغییر کرد؛ تصادفی که جان پدرش را گرفت و مادرش هم دیگر قادر به حرکت نبود.

بعد از آن او و خواهر بزرگترش مجبور شدند از خود و همچنین مادرشان مراقبت کنند، مادری که تشخیص داده شد براثر این حادثه دچار آتروفی مغزی شده.

او بعد از آنکه کمی بزرگتر شد، کار را با چیدن پنبه در مزارع، شاگردی در رستوران و ... شروع کرد تا اینکه بالاخره موفق شد رستوران خود را در سین کیانگ افتتاح کند.

تمام این سالها، بیشتر پولی که او به دست آورد صرف درمان مادرش شد و به نظر می‌رسید که تلاش سخت او نتیجه داد، زیرا مادرش بعد از مدتها به آرامی توانست تختی را که تبدیل به زندانش شده بود ترک کند و روی ویلچر بنشیند و حتی چند قدم کوچک بردارد.

همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه چند سال پیش، شیائو ما این خبر ویرانگر را دریافت کرد که آتروفی مغزی مادرش نه تنها غیرقابل درمان است، بلکه با سرعت ثابتی در حال پیشرفت است.  آن زمان بود که تصمیم گرفت از فرصتی که باقی مانده بهترین استفاده را ببرد و اینطور شد که شیائو ما به جای تمرکز بر تجارتش، تصمیم گرفت خانه و ماشینش را فروخته و مادرش را به سفرهای دور چین ببرد.

دیگر هیچ چیز به اندازه بودن در کنار مادرش و فراهم کردن شرایطی برای لذت بردن مادر از زندگی، برایش مهم نبود. آنها از کوه تیانشان، دریاچه تیانچی و مکان های دیگر در سین کیانگ و همچنین میدان تیان آنمن پکن و دیوار بزرگ دیدن کردند، آنهم با وضعیتی که در تصویر مشاهده میکنید.

عکس‌های مرد 31 ساله‌ای که مادرش را بر پشت خود در میدان تیان‌آن‌من حمل می‌کند در شبکه‌های اجتماعی چین دست به دست شد و تحسین میلیون‌ها نفر را در سراسر کشور برانگیخت.

شیائو ما در پاسخ به این سوال که چه زمانی قصد بازگشت به خانه را دارد، گفت:

" برای من خانه جایی است که مادرم آنجاست."