دوراهی دشوار پیشپای طالبان/ داعش یا جهان؟
طالبان همزمان با تلاش برای کسب پذیرش و مشروعیت بینالمللی میکوشد باورمندان به خود را در منتهیالیه طیفهای تندرو همراه نگاه دارد؛ نیروهایی که در صورت ریزش، جذب رقیب خطرناک این جریان در افغانستان یعنی داعش خواهند شد.
به گزارش منیبان؛ طالبان هرچند توانست پس از ۲۰ سال حضور آمریکاییها در افغانستان، از نارضایتیهای عمومی و نیز پشتوانه قومی و ایدئولوژیک خود بهره جسته بار دیگر در همسایه شرقی ما قدرت را در دست گیرد، ولی این بار در اداره کشور با چالشهایی متفاوت و بعضا جدیتری نسبت به دهه ۹۰ میلادی مواجه است. یکی از دردسرهای طالبان، چالشی چون جولان شاخه خراسان داعش است که در زمینههای مختلفی با طالبان تعارض دارد.
اعلام چند روز پیشِ طالبان مبنی بر تیرباران «ابوعمر خراسانی» رهبر داعش در افغانستان به هنگام فرار از زندان آن هم در ۲۶ مردادماه یعنی دو روز بعد از تسلط طالبها بر کابل، بار دیگر ناهمسازی دو گروه طالبان و داعش را در کانون توجه ناظران قرار داد.
این در حالی است که پیش از این «ذبیح الله مجاهد» معاون وزارت اطلاعرسانی و فرهنگ طالبان گفته بود که داعش هیچ گونه تهدیدی برای افغانستان نیست و ما توان مهار کردن این گروه را به گونه کامل داریم.
در هفتههای اخیر که طالبان استقرار تشکیلات امارت اسلامی را در دستور کار داشته، گروه داعش چالشهای زیادی برای حاکمان جدید افغانستان ایجاد کردهاند. حملات خونین شاخه خراسان داعش به نیروهای طالبان در جلالآباد و پیش از آن حمله به فرودگاه کابل در اوایل شهریور که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت، از هماوردی این گروه تندرو با طالبانی نشان دارد که میخواهد از سویی پایههای قدرتش را در افغانستان مستقر سازد و از سویی دیگر مشروعیت بینالمللی برای خود دست و پا کند.
طالبان، داعش و رقابت بر سر افغانستان
اگر چه طالبان و داعش هر دو گروه اسلامگرای سنی با تشابهات زیاد به حساب میآیند که کنشهای خود را با هدف کلی تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای شریعت تنظیم میکنند، ولی میان آنها از نظر ترکیب جمعیتی اعضا و حوزه فعالیت، تفاوتهای زیادی وجود دارد. این دو گروه بر سر جذب منابع، سربازگیری و قلمرو در شرق و شمال افغانستان با هم رقابت سختی دارند.
در حالی که طالبان تشکیل حکومت اسلامی در سرزمین افغانستان و مناطق مرزی با پاکستان را در دستورکار دارد، ولی داعش و به تبع آن شاخه خراسان این گروه، تشکیل خلافت اسلامی در گستره وسیعی از خاورمیانه، شمال آفریقا و جنوب اروپا تا قفقاز، آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان و حتی بخش هایی از ایران و هند را در منتها درجه آمال خود قرار داده است.
طالبان نخستین بار در سال ۱۹۹۶ و در خلال جنگهای داخلی افغانستان با حمایت مالی عربستان و امارات و حمایت لجستیکی پاکستان به قدرت رسید. پس از حمله آمریکا و ائتلاف بینالمللی به افغانستان در سال ۲۰۰۱ به بهانه انتقام از حمله القاعده به رهبری «اسامه بن لادن» به برجهای تجارت جهانی در نیویورک، حکومت طالبان فروپاشید. از آن پس طالبان در قالب گروهی مخالف، بازپسگیری افغانستان از اشغالگران را در دستورکار خود داشت و طی سالهای گذشته در بسترجامعه افغانستان، به فعالیت خود ادامه داده است.
شاخه خراسان داعش اما تازه در سال ۲۰۱۵ حکومت به اصطلاح اسلامی خود را در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان تاسیس و از میان نیروهای ناراضی طالبان شروع به سربازگیری کرد. داعش خراسان در دوران اوج قدرت خود موفق شد هزاران جنگجو را به استخدام خود درآورد و قلمرو تحت کنترل طالبان در ننگرهار، کنر و جوزجان افغانستان را تصرف کند. جنگهای پراکنده طالبان با داعش خراسان طی سالها ادامه داشت تا اینکه کادر و رهبری داعش خراسان در پی حملات طالبان و عملیاتهای ارتش افغانستان در سال ۲۰۱۹ متحمل تلفات سنگینی شدند.
فروپاشی دولت در افغانستان بار دیگر زمینههای نضج و فعالیت داعش خراسان در افغانستان را فراهم کرده است. به ویژه آنکه از زندانیان داعش به همراه شمار زیادی از زندانیان از زندانهای افغانستان آزاد شده یا فرار کردند. اکنون ناظران بر این باورند که داعش خراسان مجدداً خود را به عنوان شبکهای از سلولهای زیرزمینی در مراکز شهرها نظیر جلال آباد و کابل و برخی مناطق مجاور مانند ولایت لوگر بازسازی کرده است.
این در حالی است که طالبان بر اساس تعهدات خود در مذاکرات دوحه موظف است با گروههای تندروی اسلامی از جمله داعش مبارزه کند.
اختلافات طالبان و فرصتطلبی داعش
آنچه در عمل درحال وقوع است این است که طیفهای تندروتر طالبان از جمله شاخه حقانی، این روزها با داعش قرابت فکری بیشتری احساس میکنند. اگر ملاحظات مرتبط با کسب مشروعیت و کمکهای بینالمللی، دولت موقت طالبان را به سوی میانهروی سوق دهد، به مذاق طیفهای تندتر این گروه خوش نخواهد آمد و آنها را بیش از پیش آنها به سوی داعش سوق خواهد داد.
این مساله زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم مسئولیت تامین امنیت شهر کابل در روزهایی که داعش به فرودگاه آن حمله کرد، بر عهده شبکه حقانی بود. حتی برخی گمانههایی را در مورد رخنههای امنیتی در مساله انفجارهای فرودگاه کابل مطرح کردهاند.
«شهاب المهاجر» فرمانده کنونی تندروهای داعش در افغانستان از فرماندهان میان رتبۀ پیشین طالبان بود که این روزها در صدد سربازگیری و گسترش حوزه نفوذ داعش در افغانستان است.
از نگاه ناظران، هرگونه اقدام نسنجیده طالبان و اختلافات محلی میان فرماندهان این گروه، می تواند به عنوان فرصتی مورد بهرهبرداری داعش خراسان قرار بگیرد.
این در حالی است که سازمان ملل و نهادهای بینالمللی در مورد فقر و بحران کمبود مواد غذایی و بیکاری در افغانستان هشدار میدهند. همین مساله زمینههای سربازگیری بیشتر داعش از میان افغانستانیها را بیش از پیش فراهم خواهد کرد.
از سوی دیگر، برخی ناظران بر این باورند که تقویت داعش بخشی از برنامههای جدید آمریکا برای اثرگذاری و نفوذ بر کشورهای آسیای میانه است تا بتواند روسیه و چین را در تنگنا قرار دهد. این گروه معتقدند برنامهها و استراتژی قبلی آمریکا برای نفوذ به کشورهای آسیای میانه از طریق طالبان شکست خورده اما این کشور تلاش می کند این بار از گروه داعش برای رسیدن به منافع خود استفاده کند.
برخی کارشناسان بر این باورند که خطر داعش در افغانستان به اندازهای که تبلیغ میشود جدی نیست. پیش از این، «عبدالحق وثیق» عضو دفتر سیاسی طالبان در قطر ضمن محکوم کردن حملات هوایی آمریکا در افغانستان به بهانه مبارزه با داعش، گفته بود که آمریکا از حضور این گروه تروریستی بزرگنمایی میکند.
وثیق با اظهار اینکه امکان ایجاد پایگاه برای داعش در افغانستان وجود ندارد، گفته بود: دنیا از داعش یک چیزی (در اذهان خود) ساخته است، اما در افغانستان امکان عملی شدن دیدگاه و تفکر داعش وجود ندارد.
آنچه مسلم است اینکه رخدادهایی چون حمله به نیروهای طالبان در جلالآباد یا حمله به فرودگاه کابل، داعش خراسان را در کانون توجهات سیاسی و رسانهها قرار داد. بهره گیری از ظرفیتهای تبلیغاتی و رسانهها از راهبردهای همیشگی داعش برای رعب افکنی است. بسیاری بر این باورند که داعش پس از شکست در سوریه و عراق،از توان زیادی برای قدرتنمایی در افغانستان برخوردار نیست.
با این حال دغدغه امنیتی اصلی قدرتهای منطقهای و جهانی، جلوگیری از تبدیل افغانستان به پناهگاهی امن برای تروریست های تکفیری است. داعش خراسان به دلیل توانایی در جذبِ جنگجویان ناراضی طالب و انجام حملات پیچیده علیه شهروندان و تاسیسات دولتی تهدید قدرتمندی برای حکومت طالبان بوده و میتواند در سطحی گسترده تبدیل به چالش مستقیم طالبان شود.