زندگی ۱۰۰ روح در این مکان خوفناک!
قلعه تسخیر شده و قرون وسطایی در کشور دانمارک، جاذبه گردشگری وحشت امشب است که ما شما را به بازدید از آن دعوت میکنیم.
به گزارش منیبان؛ حدود هشتصد سال پیش «قلعه درگزهولم» (Dragsholm) در کشور دانمارک ساخته شد، قلعهای که بارها به دلیل تغییرات رخ داده در طول ادوار مختلف تاریخی و نیز وضعیت جامعه آن دوران، دستخوش دگرگونیهای متعددی شد. با ما همراه باشید تا با قلعه درگزهولم در دانمارک آشنا شوید.
قلعه درگزهولم در دانمارک
جالب است بدانید، ظاهرا ارواح بسیاری ساکن این قلعه تاریخی هستند که در «منطقه زیلند» (Zealand) واقع شده است. ارواحی که هر کدام قدمتی به درازای عمر این قلعه و داستانی برای بازگو کردن دارند.
داستان ساخت این قلعه
اسقف «رزکیلده» (Roskilde)، این قلعه را به عنوان استحکامات دفاعی طراحی کرد. در واقع وقتی در قرن دوازدهم اسقف در حال ساخت این قلعه بود، شاید هرگز تصور نمیکرد که این سازه روزی به یکی از تسخیر شدهترین قلعههای اروپا تبدیل شود.
قلعه ارواح دانمارک
حقایق تاریخی و داستانهای ارواح ساکن این قلعه، عجیب در هم تنیده شدهاند. اما همه چیز با حضور شاه کریسیتین سوم، آغاز میشود و این گونه بود که «یواخیم راناو» آخرین اسقف کاتولیک این منطقه نیز در شمار نخستین افرادی بود که در قلعه محل سکونتش زندانی شد.
اسقف
در بعضی از منابع ذکر شده اسقف را بعدها به قلعه کپنهاگ منتقل کردند و او تا زمان مرگش در آنجا زندانی بود. در بررسیهای امروزی از او به عنوان یکی از صد روح ساکن این قلعه نام برده میشود. بسیاری از بازدیدکنندگان از صدای نالههایی صحبت میکنند که از برج قلعه به گوش میرسد. همچنین در این مکان گهگاه صدای سرودهای مذهبی کاتولیک نیز شنیده شده است.
ارل باثول
ارل باثول دیگر روح معروف این قلعه است که بیشک در طول زندگی یک یاغی به تمام معنا بود. افسانهها میگویند زندانبانان تنها به اندازهای به او آب و غذا میدادند که زنده بماند. شماری از بازدیدکنندگان «ارل باثول» را در حال اسب سواری در حیاط قلعه دیدهاند.
سلینا باولز
یکی از معروفترین ارواح این قلعه زنی است که باز هم همچون بسیاری از موارد مشابه با نام «بانوی سفید پوش» شناخته میشود. بسیاری میگویند اسم او «سلینا باولز» (Celina Bovles) و دختری از خانوادههای اشراف زاده آن دوران بوده است. سلینا عاشق فرد عامی شده و از او صاحب فرزندی میشود و پدرش بعد از اطلاع از این موضوع، دخترش را در میان یکی از دیوارهای سیاهچال زندانی میکند. این تنها یک داستان بود، تا اینکه بعد از جنگ جهانی و حین تعمیرات قلعه ، لولهکشها اسکلتی پوشیده در لباسی سفید را در میان یک دیوار پیدا کردند و این گونه بود که داستان بانوی سفیدپوش رنگ واقعیت به خود گرفت.
در نهایت برای اکثریت فانی ساکن این قلعه جای بسی خوش شانسی است که هیچ کدام از صد روح گزارش داده شده با یکدیگر و همزمان ظاهر نمیشوند. به نظر میرسد اغلب این بانوی سفید پوش و ارل باثول هستند که خود را به دفعات به گردشگران قلعه نشان داده و میدهند.