مسخرهترین و احمقانهترین مهریهها در ایران
مهریه در اسلام حق قانونی خانمها است، اما انتخاب مهریه های عجیب و غریب به علاقه شخصی زوج های جوان به شی خاص بر می گردد و یا به نظر خودشان ضمانت بسیار محکمی برای عشق آنها می شود. مهریه هایی مانند چشم های داماد و با مگس و مرجان دریایی و ....
به گزارش منیبان؛ متفاوت بودن، یکی از تفاوت های نسل جدید با والدینشان است. آنها می خواهند متفاوت باشند. این را از سبک زندگی و نوع پوشش آنها می توان به راحتی فهمید اما خاص تر از همه آنها مهریه های عجیب و غریبی است که برای خود در نظر می گیرند و غافل از این که این مهریه ها نمی تواند ضامن خوشبختی آنها شود.در خبرهای روزنامه ها و پیام های شبکه های اجتماعی گهگاه خوانده اید که بعضی ها با مهریه کلاشی می کنند و بعضی ها بندبازی و بعضی ها هم حقیقت مهریه را از مسیر اصلی آن جدا کرده اند؛ خبرهایی از دست خبرهای ذیل را شاید تاکنون بارها و بارها خوانده باشید.
مهریه های عجیب و غریب گاهی شگفت انگیزتر از آن هستند که بتوانیم آنها را باور کنیم، مهریه هایی که اگر عاقبتشان به شکایت و دادگاه نرسد، شاید هیچ وقت از وجودشان با خبر نشویم!
یکی از عجیب ترین مهریه های تاریخ ایران که چهارسال قبل در شعبه ٢٦٤ دادگاه خانواده به اجرا گذاشته شده، یک کیلو بال مگس بود!
سال ١٣٨٦ بود که زنی با مراجعه به دادگاه خانواده به قاضی گفت، تنها درصورتی حاضر به طلاق می شود که همسرش یک کیلو بال مگس مهریه او را بپردازد! او که سومین ازدواج خود را شکست خورده می دید، دلیل جدایی از همسرش را فریبکاری او عنوان کرد و گفت:«همسرم به رغم متاهل بودن، با من ازدواج کرده و حالا من تا مهریه ام را نگیرم از زندگی اش بیرون نمی روم!»یا 50 هزار مرجان دریایی ودست چپ داماد، 1978 توپ ورزشی، 10 راس آهوی وحشی، 2هزار قطعه شکلات... تعجب نکنید، این ها همه مهریه هایی هستند که در سال های گذشته در دادگاه خانواده به اجرا گذاشته شده اند.
اما عجیب تر از بال مگس، مهریه زن دیگری است که به دادگاه رفت و گفت:همسرم به اصول و قواعد زندگی مشترک پایبند نیست، به همین دلیل خواهان طلاق و دریافت مهریه ٥/١تنی گل مریم هستم.
یا زن دیگری که چشم های شوهرش را از دادگاه خواست! او عروس یک خانواده ثروتمند شده بود که ٥هزار سکه مهرش کرده بودند اما کابوس تکرار زندگی خواهر مطلقه اش دست از سر او برنمی داشت. بنابراین بعد از عقد از همسرش خواست تا چشم هایش را مهر او کند.
زن جوان می گفت دلش می خواهد مهریه اش آن قدر خاص و تعهدآور باشد که شوهرش هیچ گاه نتواند از قیدوبند آن خودش را رها کند. بنابراین یک ماه بعد از عقد به دفترخانه رفتند و قرار گذاشتند بدون اطلاع خانواده ها، یک بند دیگر به مهریه اضافه کنند:چشم های آقای داماد! اما چند ماه بعد ورق برگشت و اختلافات آن دو شروع شد تا جایی که چاره ای جز طلاق نماند. البته قاضی دادگاه اعلام کرد که طبق قانون شرع، اعضای اصلی بدن قابل جداکردن نیست و تعهد مالی ایجاد نمی کند، چون چشم زمانی که زنده و قابل استفاده برای فرد باشد، باارزش است و نمی تواند مورد رهن و گرو قرار بگیرد. ضمن آن که مهریه همان است که عقد براساس آن صورت گرفته و داماد فقط محکوم به پرداخت پنج هزار سکه طلا است.