درباره شجاع و پرسپولیس؛ به وقت هاراگیری
برای شجاع خلیل زاده که در اندیشه بازگشتن است.
برای آنهایی که نان و نمک خورده شرق آسیا هستند، آئین و رسوم ساموراییها همیشه مثل مغناطیس، روح و روانشان را به خود می کشد. از ساموراییها شرافت را بگیرید، چیزی جز یک مبارز معمولی با شمشیر بلندبالایش نمیماند. اما این شرافت با آن چیزی که در کتابها و فیلمها میبینید تفاوت دارد. این شرافت دقیقاً بازی با مرگ است. یا آن را دارید یا مرگ را؛ به همین بیرحمی. یکی از همین آئینهای بی رحمانه ساموراییها، هاراگیری یا سپوکو است. در هاراگیری، یک سامورایی برای حفظ شرافت خود که به هر دلیلی که حالا به خطر افتاده است، به شکل بیرحمانهای اقدام به خودکشی میکند و شرافت خود و جامعه ساموراییها را میخرد.
فوتبال ما هم در یک برههای پر بود از فستیوالهای هاراگیری. یک روز مجتبی محرمی به خاطر گریههای یک پسر بچه قید ترک پرسپولیس و تلنبار مال دنیا را زد. آینده مالیاش را کشت و این خود خودکشی بود. او برای آیندهاش چیزی جز خروارها شرافت باقی نگذاشت. یک سامورایی واقعی! اما حالا دیگر هاراگیری در فوتبال ما افسانه است. چیزی مثل رستم و هفت خان، چیزی مثل سیمرغ، همان قدر نایاب!
اما خودتان خوب میدانید که ما هم افسانهسرایان خوبی هستیم و هم آن که حسابی در تفکیک افسانه و واقعیت راه را کج رفتهایم. برای همین است که حالا خیلیها هنوز داستان و نحوه جدایی شجاع خلیل زاده را درک نکرده اند. برای نزدیککردن پرسپولیس به جام قهرمانی آسیا تنها یک فنجان هاراگیری هم کافی بود یا لااقل تظاهر به آن هم تا فینال آسیا کار سرخها را راه میانداخت. اما دیگر همه میداند پولهای نفتی زورشان به هر چیزی می چربد. برای همین هم وقتی که همه در اطراف شجاع خلیل زاده حلقه زده بودند تا هاراگیری او را برای قهرمانی آسیا ببینند، او ضامن انفجار خودش، هواداران پرسپولیس و بزرگترین رویای سرخها را کشید. چیزی جز جسد آرزوی قهرمانی آسیا باقی نماند. جسدی که با این اوضاع فوتبال ما تنها دم مسیحایی می تواند به کارش بیاید.
حالا هم که شایعه بازگشت مدافع سابق سرخپوشان به گوش میرسد، هواداران گاردهای خود را بالا بردهاند. حالا مشکل آنها نه از دست دادن یک جام، که از دست دادن یک تفکر و آئین است. آنها دیگر به هر هاراگیری و فریادهای شرافتمندانه و غیرتمندانه نه تنها بها نمیدهند بلکه با پوزخند نمکین گذشته تلخشان را جلوی چشمانشان تصور میکنند.
با تمامی تفاسیر، هر چه باشد شجاع خلیل زاده از آمادهترینهای این روزهای فوتبالمان است و یحیی گل محمدی قطعاً برای بازگشت او و استحکامهایش لحظه شماری میکند. مثل امیریها، رفیعیها، احمدزادهها و جدیداً ترابیها، شجاع خلیل زاده مدهوش همان بوی جامه سرخ است و بازگشت را حق خود میداند. باز هم یک آزمون برای هوادارانی که از زمان برانکو احترام به نظر سرمربی را اولویتشان قرار داده اند. نتیجه هر چه باشد این بار دیگر هواداران پرسپولیس شرافت و غیرت را فقط در میدان نبرد میخواهند؛ بدون هیاهوها و جار زدنها. مثل محرمیها. مثل یک سامورایی!