از رابطه با این مردان بترسید!
با مردهای خود شیفته هم می توان زندگی کرد؟! مطمئنآ زندگی با این افراد سخت است در اینجا راههایی برای طرز برخورد با این افراد را می خوانید.
به گزارش منیبان، رابطه با یک خودشیفته از نظر عاطفی طاقت فرسا است و می تواند روی سلامت روانی تان تاثیر بگذارد. شما پی می برید برای چیزهایی احساس گناه می کنید که واقعا تقصیر شما نیست. پی می برید همسرتان چیزی را که هفته ی پیش به شما گفته بود، حالا این هفته کتمان می کند.
خودشیفته
گرایش به خودشیفتگی در همه ما انسان ها وجود دارد، اما با درجات متفاوت. شاید شما هم از جمله کسانی باشید که با یک فرد مبتلا به اختلال نارسیسم یا خودشیفتگی ازدواج کرده و هنوز به طور کامل از این مسئله آگاه نیستید.عدم آگاهی از این اختلال و شیوه برخورد با آن می تواند تک تک دقایق زندگی را برای تان به یک کابوس وحشتناک تبدیل کند.
درست است که برقرار کردن ارتباط و خصوصا ارتباط عمیق با افراد خودشیفته دشوار است اما خودشیفتگی یک فرد لزوما به این معنا نیست که نمی توان او را دوست داشت. شرایط بسیاری وجود دارد که می تواند منجر به رشد این خصیصه در وجود افراد شود که شناسایی آنها و شیوه درست برخورد با فرد مبتلا به این اختلال راه را برای زندگی هموارتر می کند. در اینجا با تکنیک هایی آشنا می شوید که به شما کمک می کند آسیب کمتری از زندگی با چنین افرادی متحمل شوید.
خانواده و دوستان تان را نمی خواهد
«چرا باید خاله ات را ببینی؟ ماه قبل او را دیدی.»
«او هنوز در بیمارستان است.»
«همین که گفتم، ماه قبل او را دیدی.»
یکی از بهترین راه ها برای روبه رو شدن یا کنترل یک فرد خودشیفته این است که وقتی با آنها صحبت می کنید از این قضیه مطمئن شوید که صاف ایستاده اید، مستقیم به چشمان آنها نگاه کرده و به نوعی حس مقاومت از خود نشان دهید
وقتی را که دور از خودشیفته سپری می کنید ممکن است دچار سردرگمی شود. مهمل بافی یکی از نشانه های بارز خودشیفتگی است. اگر خیانت کند(در خودشیفته ها بیش تر از دیگران رایج است)، شما را به خیانت متهم می کند. وقتی بدون او به خارج از شهر می روید یا در فعالیتی شرکت می کنید، این اتهام ها بیش تر می شوند. هم چنین، زمان دوری یعنی توجه کم تر به او.
اگر حرف و حدیث های خانه شما به شوهرتان ختم می شود، اگر هر برنامه و تفریحی دارید جزو علاقه مندی های شخص شخیص اوست و احساس می کند دنیا به وجود آمده تا او روی آن قدم بردارد. احتمالا درگیر رابطه با مردی خودشیفته شده اید. چطور می شود از این رابطه جان سالم به در برد؟
ویژگی مردان خودشیفته
1- مرد خودشیفته بسیار اغواگر است و هر کاری انجام می دهد که در نظر دیگران منحصر به فرد جلوه کند. البته اغواگری آن ها کاملا سطحی است.
2- مرد خودشیفته به احساسات، افکار و عقاید شما احترام نمی گذارد. هر چیزی که بگویید و به خودتان هم ارتباط داشته باشد، از طرف او قابل پذیرش نیست.
3- همیشه همه چیز باید درباره مرد خودشیفته و برای او باشد. خواسته ها و نیازهای او در هر حالتی اولویت دارد و همه کارها باید حول محور آرزوها و امیال او برنامه ریزی شده و حتی همه مکالمات هم باید درباره او باشد.
4- مرد خودشیفته به قوانین دیگران احترام نمی گذارد. او خود را بالاتر از هر قانونی می داند و نمی تواند خودش را وادار به تبعیت از آن ها کند.
5- اگر درباره مسائل و مشکلات خودتان با مرد خودشیفته حرف بزنید، به شدت بی حوصله و عصبی می شود. خصوصا اگر این مشکلات به نوعی به رفتار خود او ارتباط داشته باشد. در این وضعیت او چنان قاطعانه به شما حمله می کند که در نهایت این شما هستید که باید عذرخواهی کنید.
6- مرد خودشیفته شما را تحقیر می کند تا خودش را بالا ببرد. او هیچ وقت شما را در موقعیت بالاتر یا مساوی خود نمی بیند و قبول نمی کند. او دنبال زنی است که بتواند کنترلش کند و به او زور بگوید
7- مرد خودشیفته کنترل گر است. زمانی که فرد خودشیفته احساس می کند کنترل زندگی همسرش را از دست داده، اولین واکنش او خشم بسیار زیاد است؛ چون او با کنترل گری همیشه خود را در موضع قدرت قرار می دهد.
8- مرد خودشیفته نیاز بسیاری به توجه دارد. او همیشه باید در مرکز توجه شما باشد و هر کاری که انجام می دهد، مورد توجه قرار گرفته و از طرف شما تایید و تشویق شود.
او آدم ترسویی است ، پس لازم نیست بترسید
افراد خودشیفته کسانی هستند که خودشان را در قالب بزرگ ترین افرادی توصیف می کنند که نظیرش تا به حال به دنیا نیامده است و واقعا این مسئله را باور دارند. اما پشت این اعتماد به نفس کاذب، کسی خوابیده که شخصیتی متزلزل و نامطمئن دارد و از عقده حقارت شدیدی رنج می برد. درواقع آنها درست مثل آدم های قلدر و گردن کلفتی هستند که احتمالا با آنها روبه رو شده اید. هر زمان که دیگر از آنها نترسید و در برابرشان بایستید، آنها می ترسند و پا پس می کشند.
نکته:افراد خودشیفته معمولا آدم های بددهن و فحاشی هم هستند. اگر فردی که با آن در تماسید به شما فحش داد یا بددهنی کرد، به خاطر داشته باشید که مهم ترین نکته در این وضعیت آن است که خودتان را در شرایطی قرار ندهید که او را بزنید. وقتی با آنها مواجه می شوید، حواس تان باشد که در جای امنی باشید، هرگز تنها نبوده و بتوانید در صورت وقوع اتفاق، بلافاصله درخواست کمک کنید.
هیچ استدلالی جواب نمی دهد، بهتر است آن را امتحان نکنید
آدم خودشیفته هیچ استدلالی را نمی پذیرد. این به خاطر آن است که فکر می کند حق با اوست؛ «همیشه». بنابراین سعی کنید وقت و انرژی خود را برای توجیه آنها هدر ندهید. در مواردی که با آنها روبه رو شده و وارد بحث می شوید، سعی کنید عقب بکشید و جر و بحث را متوقف کنید. سکوت، همیشه هم نشانه ترس نیست، بلکه گاهی می تواند سلاح دفاعی باشد و زمانی که شما بدون واکنش نشان دادن نسبت به مسخره بازی های پوچ و بیخودش نسبت به او بی اعتنایی می کنید، این مسئله او را آزار داده و بعد از مدتی متوجه می شود که شما حاضر نیستید طرز فکر یا روش برخوردتان را به خاطر آنچه او انجام می دهد، تغییر دهید.
بدخلقی اش را نادیده بگیرید
یکی از راه های روبه رو شدن با افراد خودشیفته آن است که بدخلقی آنها را نادیده بگیرید. بهتر است آنها را نادیده گرفته و به هیچ عنوان باور نکنید. بگذارید در وضعیتی که دارند غوطه بخورند. چون خیلی زود خواهید دید که مجبور می شوند روش دیگری را امتحان کرده یا آنکه فرد دیگری با تحکم این حماقت را به رخ آنها خواهد کشید.
نکته:سعی کنید بدخلقی را بشناسید. این رفتار ممکن است به این شکل باشد که فرد خود را بزند یا هوار بکشد و نسبت به شما حالت پرخاش داشته باشد. اگر این رفتارها را دیدید، حتما آنها را نادیده گرفته و به کارتان ادامه دهید. سر حرف خود بمانید. شناسایی حد و حدود بسیار مهم اند. افراد خودشیفته عاشق افرادی هستند که برای خود ارزش بسیار کمی قائلند یا آن دسته از افرادی که نیاز دارند تا کسی آنها را دوست بدارد یا برای شان ارزش قائل شود.
اینجاست که حدها و مرزها و خطوط قرمز یک فرد مشخص می شود. آنها به هیچ عنوان برای خطوط قرمز یک فرد ارزش قائل نمی شوند، بنابراین بهتر است در این شرایط نخست خود را پیدا کنید، اینکه چه چیزی دوست دارید و دوست ندارید، چه چیزهایی برای تان مجاز و روا بوده و حد و حدودتان تا کجاست. مرحله بعدی کمی دشوار است. باید این مرزها و خطوط قرمز را به مرحله عمل درآورید. سعی کنید وقتی شرایط باب میل شما نیست «نه» گفتن را یاد بگیرید. باید سعی کنید این کار را با عزم و اراده راسخ انجام دهید و سر حرف خود بمانید.
نکته:سعی کنید بدانید که از رابطه چه می خواهید، اینکه سعی کنید آنقدر خودتان را دوست داشته باشید که نگذارید هیچ سوءاستفاده رفتاری رخ دهد نکته بسیار مهمی است که باید موضع محکمی نسبت به آن داشته باشید.
حواس تان باشد به بازی گرفته نشوید
افراد خودشیفته استاد حقه بازی هستند و می توانند هر کسی را مسحور کنند. این مسئله آنها را به افراد خطرناکی تبدیل می کند. اگر دیدید که دارید به بازی گرفته می شوید یا آلت دست چنین افرادی شده اید، بلافاصله پا پس بکشید. برخی روش های شایعی که برای این کار استفاده می شوند عبارتند از:اینکه این افراد کاری می کنند که شما نسبت به اشتباه آنها، احساس گناه داشته باشید، کاری می کنند که با اینکه مطمئنید حق با شماست، اما فکر کنید که دچار اشتباه شده اید، شما را خوار و حقیر می کنند (درواقع به شما می گویند که قادر به انجام آن کار نیستید و حرفی برای گفتن ندارید).
نکته:یادگیری این نشانه ها زمان می برد، اما سعی کنید حواس تان به آنها باشد چراکه خواهید دید خیلی زود تبدیل به الگویی می شود که به شما نشان می دهد چه باید بکنید و چه کارهایی نباید انجام دهید. حواس تان به این مسئله باشد که او به محض اینکه بفهمد شما از روش های او مطلع شده اید، بازی را عوض کرده و از روش های دیگری استفاده می کند. مراقب تغییرات باشید.
زبان تن شما بسیار مهم است
بدن شما تا حد زیادی گویای اندیشه و احساس شماست. یکی از بهترین راه ها برای روبه رو شدن یا کنترل یک فرد خودشیفته این است که در برابر آنها از خود دفاع کنید. وقتی با آنها صحبت می کنید از این قضیه مطمئن شوید که صاف ایستاده اید، مستقیم به چشمان آنها نگاه کرده و به نوعی حس مقاومت از خود نشان دهید. سعی کنید پایین یا اطراف را نگاه نکنید. شاید این کار به اندازه صاف نگاه کردن به خورشید دشوار باشد اما اعتماد به نفس شما باعث عقب نشینی او می شود.
با پرخاش به او واکنش نشان ندهید
پرخاشگری بهترین ابزار برای استفاده در برابر افراد خودشیفته نیست، چرا که برای آنها همه چیز حالت رقابتی داشته و «باید» همیشه برنده باشند به هر قیمتی، بنابراین وقتی با آنها رو در رو شدید، آرامش خود را حفظ کرده، با صدایی محکم و آرام جواب دهید. اگر به حرف تان گوش نکرد، دست های تان را روی سینه تان قلاب کرده یا آنها را پشت خود و روی کمر بگذارید (روشی عالی برای نشان دادن مقاومت و پرخاشگری بدون داد و هوار). او خیلی زود خواهد فهمید که شما به حرف های او زیاد گوش نداده یا ارزشی برای آن قائل نیستید. در این زمان، اصلا واکنش سریع از خود بروز ندهید.
برنامه ریزی داشته باشید اما سعی نکنید که برتر از او فکر کنید
سناریویی که افراد خودشیفته برای خود درست می کنند و به آن می پردازند فراتر از چیزی است که بتوان از آن سر در آورد، بنابراین به جای تلاش برای شکست دادن آنها سعی کنید هوشیار باشید. سعی کنید برنامه تان به نحوی باشد که بتواند حرکات و رفتارهای او را خنثی کند.
به هیچ عنوان به انتقاد او باور نداشته باشید
افرادی که دچار این اختلال هستند، معمولا سعی می کنند کاری کنند تا شما حس بدی نسبت به خود داشته باشید تا خودشان احساس برتری کنند. این احساس چیزی است که آنها در هر لحظه از زندگی خود در تلاشند تا به آن دست یابند. آنها دوست دارند شما احساس مزخرف و افتضاحی داشته باشید، پس آنها را باور نکنید. چیزی را در درون خود بیابید که به شما زیبایی بخشیده و جایگاه عالی و فوق العاده ای به شما می دهد و ارزشش بیشتر از چیزی است که یک فرد خودشیفته به شما خواهد داد. از آن مهم تر اینکه نگذارید ذهن تان در آن ظلمت یا چیزهای بیهوده غرق شود که معمولا در قربانیان افراد خودشیفته چیزی عادی و رایج است.
اصلا به دنبال منطق نباشید
چیزی به نام منطق در دنیای افراد خودشیفته وجود ندارد. آنها می توانند در یک آن، سرشار از توهم باشند و این به خاطر نیاز همیشگی آنها برای بهترین بودن در تمام لحظات است. بنابراین برای آنکه به این حقیقت جامه عمل بپوشانند (لااقل در سرشان) حقایق را تحریف کرده و سناریوهایی درست می کنند تا باورهای خود را موجه جلوه دهند. پس به جای آنکه به دنبال منطق باشید، از نبود آن به نفع خود استفاده کنید. به جای آنکه دنبال «چرا»یی یا «چگونگی» داستان باشید، به این مسئله فکر کنید که چه چیزی می تواند به طور منطقی آنها را برانگیزاند تا کاری انجام دهند.
همدرد، بی همدرد
افراد خودشیفته از فقدان همدرد و ابراز دلسوزی رنج می برند. سوای این مسئله، خصوصیات آنها تبدیل به چیزی می شود که می تواند کاری کند که شما بخش زیادی از روز خود را با آن سپری کنید.
رفتارهای او را سرمشق خود قرار ندهید
افراد خودشیفته از فقدان همدرد و ابراز دلسوزی رنج می برند. سوای این مسئله، خصوصیات آنها تبدیل به چیزی می شود که می تواند کاری کند که شما بخش زیادی از روز خود را با آن سپری کنید. این مسئله می تواند به شما هم منتقل شود و ممکن است رفتارها و حرکات آنها را سرمشق خود قرار دهید و آنها را در ذهن خود توجیه کنید. این مسئله بسیار شایع و طبیعی است.
ترسوکلیک و کشیدن برای جابجاییبعد از این اتفاق، ذهن شما براساس یک معیار روزانه از جانب مردی که می داند دقیقا دارد چه کار می کند ذره ذره تجزیه و تخریب می شود. بنابراین اصلا احساس گناه نکنید. همیشه از خودتان تراز بگیرید و حواس تان به وضعیت تان باشد. مهربانی خود را بروز دهید و از این مسئله اطمینان حاصل کنید که تا حد امکان با خودتان صادق بوده اید.
درباره شرایط موردنظر مطالعه کرده و اطلاعات داشته باشید شناخت حریف، اولین درس جنگ است. او حریف شماست – اگرچه او کسی بوده که گذاشته اید وارد دنیای شما شود– و مثل یک حریف با او برخورد کنید. درباره خودشیفتگی مطالعه کرده و سعی کنید با افرادی صحبت کنید که شرایطی این چنین را تجربه کرده اند.
نسبت به او احساس تأسف نداشته باشید
تأسف به حال این افراد بسیار رایج است. اینکه فکر کنید خلاصه این یک بیماری است و اینکه وقتی آنها بیمار هستند نباید ترک شان کنید. اما این مسئله را هم بدانید که این شرایط خطرناکی است که در آن قرار دارید. اکثر افراد خودشیفته هرگز درمان نمی شوند و از همه مهم تر اینکه هرگز نمی پذیرند که یک جای کارشان می لنگد. آنها افرادی بسیار حقه باز و باهوش هستند که دقیقا می دانند دارند چه کار می کنند و چه زمانی باید آن را انجام دهند.
ترکش کنید
درنهایت، لازم نیست ببینید که اوضاع چه می شود. زوج های خودشیفته می توانند سریعا از کوره در بروند و این برای زندگی بسیار خطرناک است. سوای این مسئله، یک فرد خودشیفته هم به لحاظ احساسی و هم به لحاظ فیزیکی به شما آسیب وارد می کند. وقتی او را ترک کنید، متوجه می شوید که جهان چقدر برای تان روشن تر شده است و این به شما این قدرت را می دهد تا بتوانید به رویاهای تان برسید.
محبوب برای دیگران، آزاردهنده برای همسر
مردان خودشیفته رفتاری نسبتا مشابه با یکدیگر دارند. البته در همه موارد، آزار و اذیت آن ها فیزیکی نیست، بلکه می توانند این کار را به صورت کلامی انجام دهند. مردان خودشیفته می توانند مدیری برجسته یا یک پزشک متخصص باشند، اما رفتارهای آن ها در محیط خانه، دیگران را آزار می دهد.
شاید برای تان عجیب باشد که چرا همسر خودشیفته شما، محبوب دیگران است و کسی به اندازه شما از دستش حرص نمی خورد؟ علتش این است که مردان خودشیفته همسر خود را آزار می دهند و در شرایط بسیار سخت روحی و عاطفی رها می کنند و تنها می گذارند.
مردان خودشیفته مدام همسر خود را متهم می کنند که بزرگ نمایی می کند یا دچار اشتباه شده است. همین مسئله باعث می شود که همسرشان به شدت نسبت به افکار و رفتارهای خودش دچار شک و تردید شود.
خودشیفته ها و آزارگری کلامی
اگر شما با یک خودشیفته ازدواج کرده اید که از نظر مالی یا حرفه ای بسیار موفق است، باید بدانید که آزار و اذیت او به مرحله فیزیکی کشیده نخواهد شد چون ممکن است آبرو و اعتبار اجتماعی اش از بین برود و هر چیزی را که به دست آورده، از دست بدهد. او برای آزار دادن شما فقط از کلمات و بعضی رفتارهای خاص استفاده می کند تا ردی از خودش به جا نگذارد.
چرا خودشیفته ها همسرانی آزارگرند؟
سوال این است که چرا همسرتان فقط با استفاده از کلمات می تواند چنین تاثیر روی شما بگذارد؟ پاسخ بسیار ساده است؛ چون او شما را به خوبی می شناسد و به همین خاطر به راحتی «کلید» شما را می زند. به معنای دیگر او ارزش های شما و چیزهایی را که در مورد خودتان دوست دارید، می داند و از تمام چیزهایی که درباره شما می داند استفاده می کند تا به شما آسیب بزند.
زمانی که یک مرد آزارگر به صورت کلامی و احساس به نقاط قدرت شما حمله می کند، علتش این است که آن چیزی که در مورد شما وجود دارد و شما را منحصر به فرد می کند، به او آسیب می زند. او به راحتی شما را به خاطر کسی که هستید، سرزنش می کند. حالا متوجه شدید که چقدر بودن در کنار یک خودشیفته سخت است و چطور اعتماد به نفس شما را کاهش می دهد و باعث می شود که به خودتان و همه تصمیماتی که در زندگی تان می گیرید، شک کنید.
شاید این رفتارهای او برای تان بسیار مخرب باشد، اما تا این تاکتیک مورد علاقه مردان خودشیفته است، مرد خودشیفته از این روش استفاده می کند، چون برایش تاثیرگذار است و خوب جواب می دهد. مردان خودشیفته چیزی از همدلی یا مراقبت ای حمایت از همسرشان نمی دانند و فقط می خواهند همیشه بالا باشند.
چطور از رابطه با مرد خودشیفته آزار نبینید؟
مرد خودشیفته فکر می کند که همیشه درست می گوید و به خود حق می دهد که هر کاری دوست دارد، انجام دهد. برای اینکه بتوانید با این مشکل مواجه شوید، بهتر است اول رفتارهای آسیب زای همسرتان را شناسایی کنید و ببینید که او چگونه با این رفتار می خواهد شما را تخریب کند. شاید در ابتدا صحبت کردن در مورد احساسات تان با همسر خودشیفته روش خوبی به نظر برسد، اما مرد خودشیفته یاد گرفته که به فرد دیگری جز خودش اهمیت ندهد؛ بنابراین بهتر است به یک روان شناس مراجعه کنید. در ضمن این نکته را نیز بدانید که افراد خودشیفته به راحتی به روان شناس مراجعه نمی کنند ولی شما این کار را شروع کنید تا خودتان کمتر آزار ببینید.