دزد شدن یک مادر برای عروس شدن دخترش
چندی پیش گروهی زن و مرد که کیف پولهایشان در ساعات ملاقات در بیمارستان به سرقت رفته بود خود را به دادسرای ناحیه 6 تهران رساندند و به طرح شکایت پرداختند. یک زن که خیلی ناراحت بود، گفت: جمعه گذشته ساعت 2 بعدازظهر برای ملاقات به بیمارستان رفته و تا ساعت 4 عصر آنجا بودم، با تمام شدن ساعت ملاقات داشتم به خانه باز میگشتم که متوجه شدم کیف پولم نیست، ابتدا تصور کردم آن را گم کردهام یا آن را در جایی گذاشته و فراموش کردهام بردارم.
به گزارش منیبان؛ وقتی به جستوجو پرداختم متوجه شدم کیف زن دیگری هم در ساعات ملاقات گم شده و فهمیدیم دزدی صورت گرفته است. با ادعاهای این زن و طعمههای دیگر دزد بیمارستان، دادیار پرونده دستور داد تیمی از پلیس با بازبینی تصاویر دوربین مداربسته بیمارستان ردپایی از دزد خاموش پیدا کنند. ماموران در تصاویر دوربین بیمارستان توانستند دزد کیف پولها را که زنی مرموز بود، شناسایی کنند.
پلیس که تنها تصویر این دزد را در دست داشت به دنبال سرنخ دیگری برای شناسایی مخفیگاه وی بود و در این شاخه از تحقیقات با مراجعه به بانک اطلاعاتی مجرمان زن سابقهدار توانست «سمیرا» که یکی از دزدان قدیمی و از جیببرهای حرفهای است را شناسایی کند.
وقتی دزد خاموش ردیابی شد، کارآگاهان مخفیگاه وی در جنوب تهران را تحت نظر گرفتند و وی زمانی که بعد از دزدیهای روزانه به خانهشان بازمیگشت، دستگیر شد و در بازرسی بدنی از وی کیفهای مردانه و زنانه زیادی به دست آمد.
سمیرا 48 ساله که نمیتوانست خود را بیگناه نشان دهد وقتی عکس خود را در تصاویر دوربین مداربسته دید به ناچار گفت: سالها بود که دزدی و خلاف را کنار گذاشته بودم اما چون به پول نیاز داشتم باز تصمیم به دزدی گرفتم اما این بار دیگر نمیخواستم در اتوبوسهای بیآرتی جیببری کنم چراکه میدانستم پلیس این اتوبوسها و مترو را زیرنظر دارد بهخاطر همین تصمیم گرفتم به بیمارستانها بیایم. این زن گفت: بعد از مرگ همسرم برای خرید جهیزیه دخترم به پول نیاز داشتم و چون بهتازگی دوباره به سمت مواد رفته بودم و نیاز به پول داشتم دست به این کار زدم.
سمیرا که چهرهای خونسرد داشت، افزود: برای به دست آوردن پول راهی جز دزدی نداشتم و تصمیم گرفتم بر خلاف دزدیهای قدیمیام به تنهایی این کار را انجام دهم. با رفتن به بیمارستانها و در ساعت ملاقات با شناسایی طعمههایم به بهانه ملاقات با مریض دست به دزدی کیف پولهایشان میزدم و خیلی زود از اتاق خارج میشدم.
در این مدت کوتاه توانسته بودم مقداری از پول خرید جهیزیه دخترم را به دست آورم. سمیرا در پایان گفت: این را میدانستم که یک روز دستگیر میشوم اما جهیزیه دخترم برایم مهم بود و با خودم فکر میکردم دخترم بعد از ازدواجش خوشبخت میشود و اگر من دستگیر شوم در زندان که خانه دوم من است اعتیادم را ترک میکنم.
این زن وقتی در برابر دادیار پرونده ایستاد، این بار به گریه افتاد و گفت: من اشتباه میکردم چراکه الان دخترم بدبختتر شده است، خواستگارش از وقتی شنیده من دزدی میکردم پشیمان شده و دخترم در ملاقات با من دلخوریاش را نشان داد و گفت که من بدترین مادر دنیا هستم. بنابر این گزارش، زنان و مردانی که در دام این زن تبهکار افتادهاند رضایت دادند اما بازپرس از لحاظ جنبه عمومی جرم وی را روانه زندان کرد.