خداحافظی اجباری یک پرسپولیسی از تیم ملی
با بالا گرفتن بحران انضباطی در اردوی اخیر تیم ملی، حالا غیراز دراگان اسکوچیچ پای یک نفر دیگر هم به ماجرا باز شده است؛ حمید استیلی که از چندی پیش بهعنوان سرپرست یا مدیر تیم ملی فوتبال جانشین مجتبی خورشیدی شد.
به کزارش منیبان؛ در شرایط عادی شاید انتخاب استیلی با انتقادهای زیادی همراه میشد اما مسئله اینجاست که در آن زمان اوضاع عادی نبود. حضور خورشیدی چنان بحثبرانگیز شده بود که صرفا تعویض او با یک پیشکسوت مایه خشنودی بهنظر میرسید اما هر چه جلوتر آمدیم شرایط عوض شد و عملکرد استیلی بیش از قبل زیر ذرهبین رفت. نتیجه چه بود؟ هیچ، غیر از اینکه او باز هم در مسندی دیگر نمره قبولی نگرفت.
دستیار دردسرساز
حمید استیلی بازیکن موفق و مهمی در فوتبال ایران بود اما تجارب بعدی او چندان روشن از کار درنیامد. استیلی کارش را ابتدا بهعنوان دستیار شروع کرد که 2دوره ملتهب را رقم زد. او در لیگ چهارم روی نیمکت پرسپولیس دستیار راینل سوبل آلمانی بود و عجیب اینکه مربی ژرمن هرگز سوءظن خودش را نسبت به او پنهان نکرد! سوبل این مسئله را به صراحت در برنامه 90 عنوان کرد و مدعی بود استیلی در کار او خلل ایجاد میکند، اما حمید به دفاع از خودش پرداخت و گفت: «سوبل برنامه مشخصی نداشت و دیواری کوتاهتر از من پیدا نکرد.» دوره دوم دستیاری استیلی در پرسپولیس هم خبرساز بود. او در لیگ هفتم دستیار افشین قطبی شد. آن همکاری منجر به یک قهرمانی دراماتیک برای پرسپولیس شد، اما تیم در تمام طول فصل به شکل کمسابقهای حاشیه داشت. استیلی معتقد بود پرسپولیس را خودش بسته و بعد قطبی را آورده، در نتیجه توقعاتی بالاتر از حد معمول داشت و بهنظر میرسید تیم بین او و قطبی به دو گروه کاملا مجزا تقسیم شده است. بعد از قهرمانی هم قطبی ماند، اما دیگر استیلی را نپذیرفت.
سرمربی ناموفق
استیلی در ادامه رو به سرمربیگری آورد. تجارب او در استیلآذین و مخصوصا شاهین بوشهر بد نبود، اما حمید زمانی دست بهخودکشی حرفهای زد که با آن شکل شتابزده و در اوج اختلاف بین حبیب کاشانی و علی دایی، هدایت پرسپولیس را برعهده گرفت. استیلی ابتدای لیگ یازدهم بر صندلی داغ سرخ تکیه زد و چون هواداران چنین منصبی را حق او نمیدانستند، از همان بازی هفته اول برابر ملوان علیه این مربی شعار دادند. فشارها آنقدر زیاد شد که پرسپولیس فصل را از همان ابتدا از دست داد. نتایج ضعیف در کنار شکستهای پیاپی در داربی تهران باعث شد ابتدا حبیب کاشانی و بعد خود حمید استیلی استعفا بدهند؛ یک انتحار تمام عیار که موجب شد استیلی هرگز از زیر این سایه سنگین بیرون نیاید.
مدیر ناکام
استیلی بعدتر بختش را بهعنوان سرپرست یا مدیر تیم آزمود. او ابتدا این منصب را در تیم ملی امید پذیرفت، اما با فرهاد مجیدی کنار نیامد. فرهاد که سرمربی امیدها بود، استیلی را به دخالت متهم کرد و استعفا داد. در نتیجه خود حمید روی نیمکت نشست با تیم امید از انتخابی المپیک اوت شد. حالا هم او مدیر تیم ملی بزرگسالان است؛ مدیر تیمی که بازیکنانش در اردو تا دیروقت بیدار میمانند و نیمههای شب همبرگر سفارش میدهند. شاید سرمربی تیم هم بیتقصیر نباشد، اما اساسا رفع و رجوع این کارها وظیفه سرپرست است و در نتیجه جای تعجبی وجود ندارد که افکار عمومی از عملکرد استیلی ناراضی باشد. حتی زمزمههای خداحافظی حمید با تیم ملی هم به گوش میرسد؛ اتفاقی که اگر رخ بدهد یک نمره منفی دیگر در کارنامه «مرد بازنده» خواهد بود.