• چندی پیش گروهی زن و مرد که کیف پول‌هایشان در ساعات ملاقات در بیمارستان به سرقت رفته بود خود را به دادسرای ناحیه 6 تهران رساندند و به طرح شکایت پرداختند. یک زن که خیلی ناراحت بود، گفت: جمعه گذشته ساعت 2 بعدازظهر برای ملاقات به بیمارستان رفته و تا ساعت 4 عصر آنجا بودم، با تمام شدن ساعت ملاقات داشتم به خانه باز می‌گشتم که متوجه شدم کیف پولم نیست، ابتدا تصور کردم آن را گم کرده‌ام یا آن را در جایی گذاشته و فراموش کرده‌ام بردارم.

  • همه مردم هر جای این کره خاکی که زندگی کنند، برای هر کار و رفتارشان آدابی دارند. آدابی که گاه می‌شود از کنارش گذشت و زمانی هم باید به آن پای‌بند بود، اما وقتی پای عروسی و مراسم ازدواج پیش می‌آید، هیچ کس نیست که بدون آداب و رسوم خاص این کار را تمام کند؛ در این مورد همه افراد از هر کشور و ملیتی با هر دین، مذهب و آئینی، آداب خاص خودشان را اجرا می‌کنند و بسیار هم به آن اهمیت می‌دهند.

  • تصاویر های منتشر شده از یک پیرزن خیالاتی در خیابان های اسنکدریه تهران را نشان میدهد ، در ادامه این عکس ها با ما همراه باشید.

  • بعد از مرگ مادرم، در حالی به خواستگاری پسرخاله ام پاسخ مثبت دادم که فکر می کردم خاله ام جای مادرم را برایم پر می کند اما حالا که به نقشه زیرکانه و شوم او پی بردم، زندگی چنان به کامم تلخ شده است که …

  • مردی که برای گرفتن انتقام از دو هم‌مدرسه‌ای قدیمی‌اش یک زن را قربانی کرده است، به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

  • داستان عروس و مادرشوهر داستان تازه‌ای نیست و در واقع قرن‌هاست که این داستان و داستان‌های مشابه آن مثل خواهرشوهر و عروس و داماد و مادرزن جزئی از فرهنگ ماست، اما جالب این است که با وجود تمام تغییرات فرهنگی و اجتماعی جامعه ما، این مسئله هنوز باقی است و انگار تا انتهای زندگی ایرانیان هم با آنها می‌ماند اما برای حل این مشکل چه باید کرد؟

  • یک داماد هندی در ماه عسلش سم خورد و عروس هم خود را از پنجره طبقه سوم یک مرکز خرید به بیرون پرتاب کرد، تا این ماه عسل تلخ باشد.

  • داماد خانواده که در رابطه پنهانی با عروس خانواده زنش در ارتباط بود با ضربات چاقو مرد غیرتی به قتل رسید.

  • مرد راننده که با پارک کردن خودرواش مقابل پارکینگ یک خانه مزاحمت ایجاد کرده بود، وقتی از پلیس 110 با او تماس گرفتند، در اقدامی عجیب پسر صاحبخانه را گروگان گرفت.

  • از روزی که فهمیدم همسرم دچار انحرافات اخلاقی شدید است دیگر آرام و قرار ندارم. از شدت شرم و حیا نمی توانم به خانواده ام چیزی بگویم و همواره چنین وانمود می کنم که خوشبخت ترین زن روزگار هستم و زندگی عاشقانه ای دارم اما نمی دانم این کابوس های وحشتناک چگونه به پایان می رسد.