هیچ گاه تصور نمی کردم در این سن و سال و با تحصیلات عالیه ، توسط مردی متاهل اغفال شوم و در مرداب کثیف و سیاهی بیفتم که هر چه دست و پا میزنم انگار بیشتر غرق می شوم و نمی دانم چگونه خودم را نجات دهم.
او درباره ماجرای ناپدید شدنش گفت: قبل از عید در فضای مجازی با مردی به نام محمود آشنا شدم، بعد از چند وقت قرار شد از نزدیک همدیگر را ببینیم اما او مرا به یک تعمیرگاه برد و مورد آزار و اذیت قرار داد.
دختر جوان که متهم است با اجیر کردن یک آدمکش پدرش را کشته ، برای دومین بار در دادگاه کیفری تهران پای میز محاکمه ایستاد .
دختری تصمیم به خودکشی گرفته بود، اما یک شهروند تیزهوش، متوجه مقصود این زن شد و در آخرین لحظه او را از مرگ حتمی نجات داد.
چند روز قبل مرد میانسالی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران آمد و از ناپدید شدن دختر ۳۰ سالهاش خبر داد.
دختر جوان با سر و وضعی آشفته و در حالی که از ترس میلرزید خودش را به کلانتری رسانده بود. آنطور که خودش میگفت از دست چند جوان شرور فرار کرده و میترسید دوباره گرفتار آنها شود.
پیرمرد 83 ساله ابرکوهی بعد از 60 سال زندگی مشترک با 2 زن از دختر جوان صاحب فرزند پسری شد که او را هدیه خداوند به خانواده خود می داند.
انگار دو سه نفر را دستگیر کردند. ولی اصلا به ما اطلاعات نمیدهند. نمیدانیم این افراد چه کسانی هستند. فقط میدانم یک نفر از آنها همان راننده تاکسی است که سما را به معالیآباد شیراز برده بود.
اردشیر سوار بر خودروی پژویی به محل قرار آمد و من سوار خودرواش شدم. دقایقی که گذشت، متوجه شدم قصد آزار و اذیت مرا دارد.