زن 52 ساله بیچاره برای اثبات خیانت عروسش به مرکز انتظامی آمده بود.
زندگی ام در اوایل ازدواج و ماه عسلم سیاه شد وقتی شوهرم را در حال خیانت دیدم.
یک دختر بعد از شکست های عشقی پی در پی تصمیم گرفت با خودش ازدواج کرد.
به طور ناگهانی به خیانت شوهر صیغه ای ام پی بردم و فهمیدم او با عروسم در ارتباط است.
یک زن در اقدامی عجیب برای اینکه جلوی خیانت شوهرش را بگیرد دست به کاری عجیب زد.
هرگز فکرش را نمی کردم که ببینم همسرم تا این حد وارد رابطه نامشرو شده است.
یک زن و شوهر که واقعا عاشق یکدیگر بودند به فاصله یک روز فوت کردند.
زن جوانی که با شکایت شوهرش پایش به کلانتری باز شده بود، با التماس از او میخواست که طلاقش ندهد.
برخوردهای سرد و بی روح شوهرم برای من که چند ماه از آغاز زندگی مشترک مان می گذشت خیلی ناراحت کننده بود. از طرفی خانواده ام در شهر دیگری بودند و با خانواده شوهرم نیز به خاطر اختلاف های او و پدر و برادرش رفت و آمدی نداشتم.
رفتارهای نامناسب زن جوان و تلاش مادر برای حفظ زندگی دخترش به نوعی در هم پیچید که در آخر، مادرزن و داماد را به موقعیتی باورنکردنی کشاند.