مردی جوان همسر و برادرش را با تبر سلاخی کرد.
جشن عروسی در روستای باسفر از توابع شهرستان رشتخوار در استان خراسان رضوی با کشته شدن چهار نفر از اهالی روستا به عزا تبدیل شد.
جسد مردی در حالی که آثار ضربات چاقو روی بدنش دیده میشد در کانال آب بولوار ابوذر تهران پیدا شد.
ترس در تمام دلش سایه انداخته بود. حال و روز خوبی نداشت نمی دانست واقعاً تصمیم درستی گرفته یانه؟
فامیل دور که با انگیزه انتقامگیری از تازه داماد، بعد از خفه کردن نوعروس ۱۸ ساله اش، سر او را باکاتر بریده بود، بازداشت شد.
قلب اش بشدت می زد. نمی دانست آخر عاقبت زندگی اش چه می شود. فقط می دانست اگر کوروش را از دست بدهد دیگر هیچ شانسی برای ازدواج ندارد. با وضعیتی که داشت و با مشکلات درمانی اش کوروش تنها شانس زندگی اش بود.
سرگذشت فاطمه (نام مستعار) دوازده ساله، یکی از واقعات شوک منجر شده به اختلال شدید روانی در هرات در غرب افغانستان است.
یک باند خانوادگی که با ریاست داماد خانواده مدیریت می شد در خیابان های تهران با تصادف های ساختگی دست به اخاذی از طعمه هایشان می زدند.
دخترجوان هنوز 20 روز از عروسی اش نگذشته بود که خیانت کرد و برای رهایی از دست زندگی اجباری با داماد توطئه هولناکی کشید.
زندگی رنگ و رویی برای او نداشت. به همسن و سالهایش که نگاه میکرد دلش به حال خودش میسوخت. جوانی به سن و سال او جرات تصمیمگیری برای خودش را نداشت. از وقتی که خودش را شناخته بود مادرش برای او تصمیم میگرفت. حتی وقتی توانسته بود در امتحانات ورودی چند شرکت موفق شود این مادرش بود که با تحکم خاصی گفته بود باید کجا کار کند.